نشانههای خودشیفتگی پنهان
خودشیفتگی پنهان از جمله اختلالات شخصیت است. اختلال شخصیتی، یک الگوی پایدار از تجربیات درونی و رفتاری است که از فرهنگ هنجار فرد، منحرف شده است. این الگو در دو یا چند مورد از حوزههای زیر دیده میشود: شناخت؛ تأثیر؛ عملکرد بین فردی یا کنترل انگیزه. الگوی پایدار در سراسر طیف گستردهای از موقعیتهای شخصی و اجتماعی، انعطافناپذیر و فراگیر است و به طور معمول به پریشانی قابل توجه یا اختلال در حوزههای اجتماعی و کار یا دیگر حوزههای عملکرد منجر میشود. این الگو پایدار و طولانی مدت است و شروع آن را میتوان در اوایل بزرگسالی و نوجوانی پیدا کرد.
مرکز روانشناسی اکسیر تمام خدمات خود از جمله مشاوره خانواده، مشاوره ازدواج، مشاوره طلاق، مشاوره جنسی و … را به افرادی که تحت پوشش بیمه بانک های طرف قرارداد اکسیر هستند رایگان ارائه می دهد. جهت کسب اطلاعات بیشتر اینجا کلیک کنید.
خودشیفتگی پنهان چیست؟
برخی از نظریهپردازان معتقدند خودشیفتگی پیچیدهتر از آن است که با این دامنه صفات محدود، تعریف شود. هر چند تاکنون انواع دستهبندیها برای خودشیفتگی مطرح شده است، دو نوع خودشیفتگی «آشکار یا بزرگ مآب» و «پنهان یا آسیب پذیر» بیشترین پذیرش را در میان متخصصان داشتهاند.
خودشیفتگی آشکار
در زمینه روانشناسی میتوان رفتار را آشکار یا پنهان توصیف کرد. رفتارهای آشکار رفتارهایی هستند که به راحتی توسط دیگران مشاهده میشوند، مانند رفتارهای خودشیفته سنتی که در ابتدا توضیح داده شد. رفتارهای پنهانی، با این حال، رفتارهایی ظریفتر و کمتر آشکار برای دیگران است. خودشیفته پنهان فردی است که مشتاق تحسین و اهمیت است و همچنین فاقد همدلی نسبت به دیگران است، اما میتواند به روشی متفاوتتر از خودشیفته آشکار عمل کند. هنگام در نظر گرفتن رفتار خودشیفتگان، ممکن است تصور کنید که چگونه کسی میتواند خودشیفته باشد و در رفتار آن را مهار کند. خودشیفته مخفی ممکن است ظاهراً شکسته نفسی کند اما هدف نهایی یکسان است.
نظریات تخصصی در خصوص خودشیفتگی آشکار میگویند: به رغم تفاوتهای بارز در ظاهر هر دو نوع از افراد خودشیفته، هر دو دسته آنها در احساس شکنندهای که نسبت به خود دارند، مشترکاند. به گفته متخصصان هر چند هر دو نوع افراد خودشیفته با حفظ عزت نفس درگیر هستند اما با این موضوع به شیوههای متفاوتی برخورد میکنند. خودشیفتههای آشکار، عزت نفس خود را با تلاش برای تحت تأثیر قرار دادن دیگران حفظ میکنند، در حالی که به طور همزمان واکنشهای نامطلوب را کنار میگذارند؛ اما خودشیفتههای پنهان تلاش دارند از موقعیتهای تهدیدآمیز اجتناب کنند.
خودشیفتگی پنهان
در واقع شخصیت خودشیفته پنهان مشخصه افرادی است که به طور آشکار، خجالتی، کمرو و میانه رو هستند. با این حال اما در زیر این تصویر آشکار، هسته شخصیتی آنها مشابه خودشیفتههای آشکار است. خودشیفتههای پنهان نیز به انتظارات و توقعات بزرگ مآبانه پناه میبرند. به علاوه آنها خیالپردازیهایی در زمینه قدرت، شهرت و ثروت نامتناهی دارند. بر خلاف خودشیفتههای آشکار که با موفقیت جنبههای نپذیرفتنی خودشان را سرکوب میکنند، جلوه پنهان خودشیفتگی، از تجربه آگاهانه احساس بی کفایتی و بزرگ منشی در درون آنها ناشی میشود. درحالیکه بزرگ مآبی در تجربه خودشیفتگی آشکار کاملاً رایج است، احساس غالب در خودشیفتگی پنهان، احساس بیکفایتی است. خودشیفتههای پنهان معمولاً احساس بزرگ مآبی خود را فریب آمیز و خیالپردازیهای بزرگ مآبانه شان را غیر قابل تحقق میپندارند و فعالیتهای خودشیفته وار خود را در خیال انجام میدهند.
مقاله مرتبط: کودکی افراد خودشیفته چگونه بوده است؟
مقاله مرتبط: ریشه شخصیت خودشیفته که به ندرت درباره آن صحبت شده است!
نشانههای خودشیفتگی
- احساس خودبزرگ بینی
- مشغولیت ذهنی با خودشیفتگی
- اعتقاد به استثنایی بودن
- احتیاج به تحسین افراطی
- احساس محق بودن
- رفتار استثمارگرانه
- همدل نبودن
- حسودی
- پرافادگی
مقاله مرتبط: نشانه های ارتباط با شخص خودشیفته
مقاله مرتبط: افراد خودشیفته از چه می ترسند؟
علائم خودشیفتههای پنهان
سرزنش و شرمندگی
شرم دادن به دیگران یک تاکتیک شگفتانگیز خودشیفتگان است تا احساس برتری خود را در رابطه با دیگران حفظ کنند. خودشیفتگی آشکار ممکن است این رفتار را آشکارتر انجام دهد مانند بی ادب بودن، انتقاد از شما و طعنهآمیز زدن.
خودشیفتگان پنهان ممکن است شیوه ملایمتری داشته باشند تا توضیح دهند که چرا چیزی تقصیر شماست و آنها مقصر نیستند. آنها حتی ممکن است وانمود کنند که قربانی رفتار شما هستند تا خود را در موقعیتی قرار دهند که بتوانند از شما اطمینان و تمجید بگیرند. در پایان این تعاملات، هدف از خودشیفتگی این است که شخص دیگر را کوچک جلوه دهد.
حقارت ساختگی
حقارت ساختگی در واقع نوعی از غرور و خودشیفتگی است. برخی از خودشیفتهها سعی بر این دارند که در هر موقعیتی نقش قربانی را بازی کنند و بیچاره داستان باشند تا از این طریق بتوانند توجه اطرافیان را به خود جلب کنند. هدف غایی آنها این است که به شما بفهمانند که خیلی مهم هستند و برای این کار از هیچ کوششی فروگذار نمیکنند.
ایجاد سردرگمی
برخی از خودشیفتگان پنهان گاه میتوانند از ایجاد سردرگمی برای افرادی که با آنها تعامل دارند، لذت ببرد. آنها سرزنش و تحقیر نمیکنند بلکه بهجای آن کاری میکنند که فرد ادراکات خود را زیر سؤال برده و دچار تردید شود. خودشیفتههای پنهان از این روشها برای بالا بردن خود استفاده میکنند.
نداشتن حس همدردی
اگر برایتان مشکلی پیش بیاید و نیاز به همدردی داشته باشید، خودشیفتهها پذیرای شما نخواهند بود. آنها در هر گفتوگویی به دنبال این هستند که مسائل خودشان را دنبال کنند. در واقع دغدغههای شما برای آنها در باطن اهمیتی ندارد. برای همین هم ممکن است که به ظاهر بگویند چه بد؛ اما بیشتر از این نمیتوانند شما را در ناراحتی همراهی کنند چرا که در اصل بد بودن شرایط احساسی شما را اصلاً درک نکردهاند.
انتقادپذیر نبودن
خودشیفتهها در مقابل انتقاد بسیار شکننده بسیار حساس هستند. واکنش آنها به انتقاد معمولاً همراه با عصبانیت و درگیری است. آنها معمولاً این توانایی را ندارند که پاسخی معقول و متناسب به محرکها بدهند. در این شرایط حتی اگر بتوانند واکنشهای کلامی خود را کنترل کنند، زبان بدنشان به وضوح نشانگر حجم عصبی بودن آنهاست (گرچه هرگز زیر بار آن نمیروند). اگر موضوعی به نظر خودشیفتهها ایرادی داشته باشد، از بیخ و بن تیشه به ریشه آن میزنند و توانایی دیدن وجوه مثبت و چهره خاکستری و واقعی پدیدهها را ندارند.
با همه اینها باید توجه داشت که گاهی ممکن است فردی خجالتی یا درونگرا باشد و علائمی مشابه این علائم را بروز دهد. گرچه در ارتباط بودن با انسانهای خودشیفته میتواند بسیار مخرب و آزاردهنده باشد، اما باید حواسمان باشد که قبل از اینکه دنبال زدن برچسب خودشیفته به اطرافیان باشیم این علائم را در خودمان چک کنیم؛ و باور کنیم که اختلالات شخصیت، خاص بیماران بستریشده در بیمارستانها نیست. سالم بودن گاهی آموختنی است.
راه های مقابله با افراد خودخواه
افراد خودخواه به هر دستاویزی متوسل میشوند تا تصویری که از خودشان در ذهن دارند (خودانگاره)، خراب نشود. این افراد ایدهآلگرا هستند و معمولا دنیای محدودی دارند، دنیایی که از بایدهای خیلی زیادی ساخته شده است. اغلب توصیه میشود مرز مشخصی را در روابط خود با این افراد قائل شوید، چرا که آنها «انرژیخوار» هستند و در صورتی که بلد نباشید چگونه روابطتان را با این افراد مدیریت کنید، انرژی تان را می گیرند. این در حالی است که اگر ویژگیهای افراد خودخواه را بدانید، مطمئنا بهتر میتوانید درکشان کنید و دلیل رفتارهای نامعقولشان را متوجه شوید. پس در ادامه با ما همراه باشید تا با ویژگیهای شخصیتی این افراد بیشتر آشنا شوید و یاد بگیرید چگونه با آنها رفتار کنید.افراد خودخواه تمایل عجیبی به تحمیل باورهای خود دارند و همهی تلاششان را میکنند تا دیگران را متقاعد کنند که دنیای اعتقادی خودشان برتر است.
این افراد اغلب اگر تأییدشان نکنید، از شما بیزار میشوند. دیگران در نظر این افراد به دو دستهی خیلی خوب و خیلی بد تقسیم میشوند. اگر چاپلوسی کنید یا خواستههای شان را برآورده سازید، در دستهی خوبها و در غیر اینصورت در دستهی بدها قرار خواهید گرفت. به عبارت دیگر، آنها این قابلیت را دارند که در یک لحظه دوستتان داشته باشند و در لحظهای دیگر به دشمنتان تبدیل شوند. افراد خودخواه تحمل دیدگاههای مخالف را ندارند. این افراد ارزش دیگران را پایین میآورند و آنها را در جایگاه پایینتری نسبت به خودشان میبینند.
افراد خودخواه چون اعتماد به نفس ندارند، در عوض سعی میکنند خودشان را با تحقیر کردن دیگران بالا بکشند. این افراد معمولا حاضر نیستند از نقطه نظرات خود کوتاه بیایند و خیلی اوقات روی دیدگاههایی پافشاری میکنند که متأسفانه معتبر و قابل استناد نیستند، چرا که مثلا برای باهوشتر به نظر رسیدن فقط جلد مجلات را میخوانند و نسبت به دانستههای کمعمق خود نیز شدیدا متعصب هستند. اگر با دیدگاه افراد خودخواه مخالفت کنید، ممکن است شما را سخت به باد انتقاد بگیرند. فراد خودخواه به سختی میتوانند با دیگران همدردی کنند. این افراد اگر هم در مواردی موفق به ابراز همدردی شوند، همدردیشان به دلیل به منفعتی است که نصیبشان خواهد شد.
راه هایی برای مقابله با افراد خودخواه
سعی کنید بفهمید راه انداز رفتار خودخواهانه آنها چیست؟
آگاهی در مورد انگیزه ای که باعث خودخواهی در افراد می شود و شناخت الگوی رفتاری آنها، به شما کمک می کند به رفتار آنها کمتر بها دهید. خودخواهی غریزه ای است که در همه انسان ها وجود دارد. به عنوان مثال، کودکان به طور طبیعی خودخواه هستند، هرچه بزرگ تر می شوند به آنها یاد داده می شود تا احساسات و نیازهای دیگران را درک کنند. افراد سالمند و افراد مبتلا به بیماری نیز خودخواه هستند، زیرا این راهی برای زنده ماندن آنها است. وقتی که شما انگیزه خودخواهی فرد دیگری را کشف کنید، سپس شما می توانید درک کنند که چرا گاهی اوقات این رفتار برای آنها ضروری است.
مرکز روانشناسی اکسیر خدمات روانشناختی خود را توسط متخصصین مجرب در زمینه های مختلف از جمله مشاوره کودک، مشاوره فردی، مشاوره افسردگی، مشاوره اضطراب، مشاوره وسواس و … را به صورت حضوری و غیرحضوری به شما عزیزان ارائه می دهد.
آشنایی با تصورات غلط در مورد خودخواهی.
تصورات غلطی درباره خودخواهی وجود دارد. به عنوان مثال، طبق گفته بارت، در برخی فرهنگ ها عادی است که باور داشته باشند که داشتن بچه ها یک عمل فداکارانه است، و نداشتن بچه خودخواهانه است. اما برخی افراد به دلایل خودخواهانه ای بچه دار می شوند، مانند یک راه برای دوست داشتن، پیوند نزدیک تر با همسر یا تحقق آرزوی پدر و مادر. به همین دلیل بسیار مهم است که شرایط را با دقت مورد بررسی قرار دهیم و مجددا ارزیابی کنیم که چه چیز خودخواهانه یا فداکارانه است.
تفاوت بین خودخواهی سالم و خودخواهی سمی را یاد بگیرید.
هنگامی که شما به طور مداوم با یک شخص خودخواه سر و کار دارید، اغلب احساس گناه می کنید که چرا خود را در این موقعیت قرار داده اید. به یاد داشته باشید، شما هیچ کاری اشتباه نمی کنید، مراقبت از خود، حقی است که شما دارید. اما افراد خودخواه سمی، می توانند شما را با فکر کردن به شکل دیگر دستکاری می کنند. به همین دلیل ضروری است که عشق به خود را تمرین کنید. همه ما برای حفظ سلامت روان و سلامت خود نیاز به درجه ای از خودخواهی سالم داریم. هنگامی که شما الگوهای سمی خودخواهی را تشخیص می دهید، می توانید آنها را انتخاب کنید و یا آنها را انتخاب نکنید. هر چند وقت یک بار، خواسته ها و نیازهای خود را محقق سازید. شما هم مهم هستید.
محدود کردن مقدار زمانی که با این افراد صرف می کنید و با افراد حامی ارتباط برقرار کنید.
فاصله همیشه کمک می کند. هنگامی که مقدار زمانی که شما با یک فرد خودخواه صرف می کنید محدود می کنید، می توانید آزادی بیشتری را برای مراقبت از شادی خود به دست آورید، به جای آنکه درگیر نیازها و خواسته های شخص دیگر شوید. این روش سهل تری است تا اینکه رابطه خود را با آنها به طور کامل قطع کنید، مخصوصا اگر فرد خودخواه عضوی از خانواده یا همکاری است که به آسانی نمی توانید از او اجتناب کنید. هنگامی که مرزهای سالم را تنظیم می کنید، به آنها یادآوری می کنید که جهان دور آنها نمی چرخد. این امر همچنین فرصتی برای صرف زمان بیشتر با دوستان و اعضای خانواده ای داشته باشید که به شما کمک می کنند تا به رشد و شکوفایی برسید.
مطرح کردن موضوعات مورد علاقه تان در طول مکالمات.
هرچیزی که برایتان جالب است؛ کار با چوب، آشپزی، سیاست،…، در مکالمه با یک فرد خودخواه وارد کنید، بهجای بذل تمام توجهتان به موضوعاتی که او مطرح میکند، درباره موضوعات مورد علاقه خودتان صحبت کنید. برای مثال، اگر او میگوید،” نمیتوانی باورکنی دوست دخترم به من چه گفت!”، اینگونه جواب دهید،” راستی، می دانی بیل گیتس چقدر ثروت دارد؟”. هرچقدر موضوعات تصادفی بیشتری را پیش بکشید و هرچقدر بیربط تر به موضوع مطرح شده توسط او باشد، بهتر است. روی علاقهمندیهای حقیقیتان تمرکز کنید، مهم نیست چه باشد، و ببینید وقتی فهمید به موضوعات خودمحورانه او توجهی ندارید، چگونه سعی میکند از شما فرار کند.
بپذیرید که آنها هیچ توجه و احترامی نسبت به دیگران ندارند.
اولین توصیهای که در رفتار با آنها به شما میکنیم، این است که با خودتان روراست باشید. قبول کنید که فرد خودمحور هرگز نیازهای شما را ترجیح نمیدهد. این دوست یا فردمورد علاقه شما، برای شما ارزش دارد اما بدانید که او توجهی به احساسات و رفاه دیگران ندارد. ممکن است در لحظاتی، سخاوتمند و باگذشت و گیرا بهنظر برسند اما در بیشتر موارد، عدم مهارت یا رغبتشان برای باملاحظه ودلسوز بودن را بروز میدهند. این آگاهی، فهمی روشن از جایگاه شما در این رابطه ارائه میدهد.
منبع: سایت verywellmind و متخصصین اکسیر
ثبت ديدگاه