مشاوره غیر حضوری فردی مرکز روانشناسی اکسیر
مشاوره غیر حضوری فردی در بهترین مرکز روانشناسی و مشاوره غرب تهران یعنی مرکز روانشناسی اکسیر به افزایش بهداشت روانی و کاهش اضطراب و نگرانی در سطح جامعه کمک میکند و امروزه مشاوره غیر حضوری فردی طرفدار زیادی پیدا کرده است. ملاقات با یک درمانگر ممکن است شما و درمانگر را در معرض خطر ابتلا به ویروس (و گسترش) قرار دهد. علاوه بر این، سایر کارمندان یا افرادی که با آنها در اتاق انتظار با آنها تماس دارید نیز ممکن است خطر شیوع ویروس را افزایش دهد.
برای کاهش تماس حضوری، مرکز مشاوره اکسیر سلامت خدمات مشاوره و روانشناختی خود را از طریق تماس ویدئویی یا تلفن ارائه میدهد. همانطور که میدانید مشاوره غیر حضوری فردی با مشاوره حضوری تفاوتهایی دارد که در ادامه به نکاتی که باید در جریان مشاوره غیرحضوری فردی به آنها توجه کنید را اشاره میکنیم.
مقاله مرتبط: مشاوره غیر حضوری
مقاله مرتبط: مشاوره آنلاین رایگان
مقاله دیگر: مرکز مشاوره خانواده در غرب تهران
نکات مهم در مشاوره غیر حضوری فردی
تفاوت های بزرگی بین درمان یا مشاوره غیر حضوری فردی در بهترین مرکز روانشناسی و مشاوره غرب تهران یعنی مرکز روانشناسی اکسیر با درمان حضوری وجود دارد. در حالی که درمان آنلاین میتواند برای بعضی از افراد به ویژه در زمان شیوع ویروس کرونا مناسب باشد، اما نکات مهمی هم وجود دارد که باید به آنها توجه شود.
- با همان درمانگری که قبلا در ارتباط بودید روند درمان و مشاوره را ادامه دهید و درباره چگونگی روند مشاوره و درمان به صورت مشاوره غیرحضوری فردی را از درمانگر خود جویا شوید.
- سؤال کنید که چگونه درمانگر شما خدمات مشاوره را ارائه میدهد. آیا از طریق تلفن صحبت خواهید کرد؟ آیا می توانید از طریق گپ تصویری ارتباط برقرار کنید؟ آیا می توانید ایمیل یا پیام ارسال کنید؟ درباره هرگونه نگرانی که ممکن است داشته باشید گفتگو کنید.
- گفتگوی صادقانه در مورد موانعی که ممکن است با آنها روبرو شوید و همچنین اینکه چگونه می توانید در صورت بروز آنها به مشکلات بپردازید بسیار مفید است.
- این نوع مشاوره نسبت به مشاوره حضوری مزایای زیادی دارد. از جمله مزایای مشاوره غیرحضوری فردی این است که شما وقت کمتری برای رفت و آمد در قرارها صرف خواهید کرد. همچنین ممکن است درمانگر شما ساعات انعطاف پذیرتری داشته باشد.
سؤالاتی که باید قبل از شروع مشاوره غیر حضوری فردی از درمانگر خود بپرسید
قبل از انتقال به درمان آنلاین، مهم است که در مورد درمان یا مشاوره خود سؤال کنید. در اینجا مواردی وجود دارد که ممکن است بخواهید به آنها بپردازید.
- چگونه مدارک را امضا کنم؟ آیا درمانگر شما راهی برای امضای الکترونیکی فرمها، مانند برنامههای درمانی یا فرمهای رضایت شما دارد؟
- چگونه اطلاعات من محرمانه نگه داشته میشود؟
- آیا بیمه من این را پوشش می دهد؟ بنابراین می خواهید از درمانگر خود بپرسید که آیا آنها بیمه را قبول می کنند یا خیر.درمان آنلاین بطور معمول هزینه کمتری نسبت به درمان حضوری دارد.
- در مورد اینکه آیا نیاز به بارگیری هر برنامه یا نرم افزاری دارید، بپرسید. همچنین دریابید که آیا میتوانید از طریق دستگاههای تلفن همراه گپ تصویری داشته باشید یا اینکه به رایانهای نیاز دارید.
مقاله مرتبط: خدمات رایگان اکسیر به سازمان ها
موضوعات مرتبط با کرونا ویروس در مشاوره غیر حضوری فردی
مشکلات و مسائلی که به دلیل بیماری کرونا ویروس به وجد آمده و شما میتوانید در این زمینهها مشاوره غیر حضوری فردی دریافت کنید عبارتند از:
- چگونه می توانم سلامت روانی خود را مدیریت کنم وقتی ارتباط اجتماعی خود را کاهش دادم؟
- درمورد اضطرابم در رابطه با ویروس چه کاری می توانم انجام دهم؟
- اکنون که بیشتر وقت خود را در خانه می گذرانم، چه مراحلی را باید طی کنم تا بتوانم تا حد ممکن از لحاظ روحی سالم بمانم؟
- آیا تمرین ها یا راهکارهای خاصی وجود دارد که می توانم برای ایجاد قدرت ذهنی استفاده کنم؟
- چطور باید با بچه هایم در مورد کرونا ویروس صحبت کنم؟
- در این مدت در مورد استرس مالی خود چه کاری می توانم انجام دهم؟
- چگونه وسواس خود را کنترل کنم؟
- چی کار کنم تا دچار وسواس نشوم؟
- در این دوران چگونه با فرزند خود برخورد مناسب و دور از استرس داشته باشم؟
ممکن است متوجه شوید که مشاوره غیر حضوری فردی یا درمان آنلاین و تماسهای تلفنی در بهترین مرکز روانشناسی و مشاوره غرب تهران یعنی مرکز روانشناسی اکسیر برای شما و نیازهای شما بهتر عمل می کند. اما اگر متوجه شدید که هنوز مشاوره حضوری را ترجیح می دهید، نیازی به نگرانی نیست. بعد از کنترل شرایط شما میتوانید از خدمات مشاوره حضوری بهترین مرکز روانشناسی و مشاوره غرب تهران یعنی مرکز روانشناسی اکسیر سلامت بهرهمند شوید.
سلام
من مایل به مشاوره فردی متخصص هستم…
اما طبق این عکسها لپتاپ ندارم…یکی لطف کنید که شروع کنیم…
سلام خوبید من یه خانواده دارم که خیلی عقاید بدی دارن و خیلی سمی هستن من تنها کسی هستم که توی خانواده مثل اونا فکر نمیکنم و نمیتونم درکشون کنم من مطمعنم اونا اشتباه میکنن من ۱۶ سالمه موهام کوتاهه و تیپم اسپرته یه خاهر پنج ساله دارم. اونا همش منو مجبور میکنن که تمیز کاری کنم بهشون توی همه چیز کمک کنم و حتی انتظار دارن خیلیی خوب درسمم بخونم یه ذره حس ازادی ندارم هرجا میرم باهام میان و همش میگن نیاز نیست دوستی داشته باشی یا با کسی خیلی صمیمی بشی خانواده بهترین دوسته اگه میخای جایی بری با همون خانواده باش. من دارم توی این خونه خفه میشم هیچ تفریحی ندارم بهم توهین میشه حرفای بد زده میشه تحقیرم میکنن سر این که من باید اونی باشم که اونا میخان نه خودم حتی دیگه مونده رنگ لباس زیرمم اونا انتخاب کنن. اونا مذهبی یا دینی نیستن فقط مثل آدم های عقده ای هستن که بچه هاشون شدن عروسک هاشون یه روز بدن ی روز مشکوک هستن ی روز الکی دعوا میکنن سر همه چیز موقع خرید کردن همش میگن کاش نبودی خرج کنی تا یکی توی تلوزیون میبینن بهم میگن کاش تو انقد لجن نبودی
ینی هرچی بگم کم گفتم تازه با هیچکس نمیتونم حرف بزنم حتی اعضای خانواده نزدیک نمیان و حتی گوشیمم دستم نمیدن تا خالی بشم و فقط دارن زجرمون میدن و فقط میخوام نجات پیدا کنم من هیجا نمیرم حتی توی اتاقمم میرم اونا میان چیکار کنم اونا همیشه همینطوری بودن ولی من هیچ راهیی ندارم برای نجات
سلام وقت بخیر من ی هفتس درگیر اختلال ذهنی شدم مث جنیا ی بار حالم خیلی خوبههه اصن عالیمم ی بار ن افتضاح افسرده بی حوصله بعد از ادم بدور شدم
خودم عاشق مهمونی و تولد پاش ک میرسه پشیمون میشم
سلام من مشاوره میخوام
سلام با شماره ۰۲۱۸۸۵۷۱۸۰۰ تماس بگیرید یا ازمون مشاوره آنلاین بگیرید توی ماوراطب
سلام مدت ۶ ساله ک با دختری تو رابطه دوستی هستیم و امسال هم رفتم خواستگاری حالا خانوادش به اجبار میخوان ک با شخص دیگ ای ازدواج کنه چیکار باید بکنیم
سلام. تماس بگیرید مشاورانمون راهنماییتون می کنن ۰۲۱۸۸۵۷۱۸۰۰
سلام،خسته نباشید،من خانمی ۳۵ ساله هستم همسرم ۴۲ سالشه ۱۷ ساله ازدواج کردیم میتونم به جرئت بگم ۹۰ درصد تمام سالای زندگیم تو قهر و کینه و دعوا گذشته شوهرم خیلی آدم عصبی و پرخاشگر و کینه ایی هست بیشتر میره بیرون کلا میشه گفت همش بیرونه کمتر توخونست میاد غذا میخوره استراحت میکنه میره من اکثرا با بچم تو خونه تنهام زیاد باهاش حرف زدم که به بودنت تو خونه ومحبتت نیاز دارم ولی اهمیت نمیده بابت عصبی بودنش چند بار روانپزشک رفت ولی بعد از یه مدت دیگه دارو نمیخوره به حرف من هم گوش نمیده حتی تصمیم گرفتم خودمو تغییر بدم بیشتر بهش محبت کردم و احترام گذاشتم که اونم بی فایده بود با کوچکترین بهانه ایی عصبانی و ناراحت میشه بدوبیراه بهم میگه بعدشم قهر میکنه خودش خیلی آدم خیر خواهیه و به نیازمندان کمک میکنه دیروز بهش گفتم یه خانومی میشناسم که خیلی محتاجه میشه یکم میوه بهش بدم …بدون دلیل بدش اومد شروع به بدو بیراه گفتن گرد الانم قهر کرده از اینکه بی گناه مجازات میشم عذاب میکشم از قهر تنفر دارم روزام به سختی میگذره نه مشاوره میره نه روانپزشک میره نه حرفها و محبت من تاثیری توش داره خیلی سختمه این تنهایی و قهر حتی گاهی با اینکه اون مقصره میرم سمتش که قهر نباشه ولی بدتر میکنه و قیافه حق به جانب میگیره ممنون میشم راهنماییم کنید که من چیکار کنم
سلام خدمت شما دوست عزیز
در کنار دارو درمانی بهتره از خدمات مشاوره ای هم استفاده کنند تا رفتارهای نادرست ایشون هم اصلاح شود. اگر همسر شما به مشاور مراجعه نمی کنه، خود شما میتونید به متخصص روانشناس خانواده درمانی مراجعه کنید و با انجام راهکارهایی که درمانگر شما پیشنهاد می دهد شرایط رو بهتر کنید.
سلام هیچی اندازه قهر کردن بد نیست کاملا درکتون میکنم
میشه راجع به «رویا پردازی نا سازگار»توضیح بدین من بعضی از علایم رو پارم ولی مطمئن نیستم که این اختلال رو دارم یا نه و لطفا راجع به درمانش هم توضیح بدین
سلام خدمت شما دوست عزیز
برای تشخیص دقیقش و افتراق آن با مشکلات دیگر شما حتما باید به متخصص مراجعه کنید. درمان هم بستگی به نوع و شدت مشکل شما دارد و نوع درمان در هر فردی متفاوت است.
سلام خسته نباشید. این درد را باتمام وجود گوش کنید.اگرحل معما کنید جبران می کنم.۱۱سال پیش وبیشتر ازدواج کردم خانم بنده حتی یکبار تمایل به همبستری نداشته همیشه با اکراه انجام گرفته .بچه دارم. باهمسر حتی یک شب تاصبح کنار هم نخوابیدیم (برای حل این مشکل هیچ وقت به پزشک یامشاور مراجعه نکرده )به جرات می گویم یک جمله محبت آمیز درطول این همه سال از اونشنیدم.به هیچ وجه حاضر به انجام مشاوره نیست .شاید باور نکنید خودم برای دیگران خوب گره گشایی می کنم ولی بد گره کوری تو زندگیمه. برای حرف من حرمتی قایل نیست.تحت هیچ شرایطی حاضر به طلاق نیست.هم التماس کردم هم تنبیه جواب نداد.مهر یه زیاد. به خاطر موقعیت اجتماعی-اداری که دارم دندان روی جگر میذارم تحمل می کنم ولی از درون میسوزم،بدجوری! بیشتر مواقع زندان رابراین سبک زندگی ترجیح میدهم. ازلحاظ مالی همه چیز دارم. کمی درلفافه صحبت می کنم.چون برای بچه هام خیلی حرمت قایلم .می ترسم خیلی واضح صحبت کنم وبه سایت مراجعه کننداز درد درونی پدرشان باخبر وناراحت شوند ونمی خواهم بدانند بیش از حد بچه هایم را دوست دارم. اگر به خاطر آنها نبود قید همه چیز را میزدم .در خلوت می گریم.خود کرده را تدبیر نیست. پیش هیچ کس درد دل نکردم.دلم به این خوش است که هیچ کار خدا بی حکمت نیست شاید می خواهد با این زجر دادن ها مرا پاک بمیراند.
سلام دوست عزیز از شنیدن مشکل شما عمیقا ناراحت شدیم. بهتر هست که همراه با همسرتون مراجعه کنید تا بتونیم با معرفی متخصصان با تجربه در زمینه زوج درمانی بهتون کمک کنیم.
من ۲۱ سالمه و اصلا حالم خوب نیست یه موقع هایی پیش میاد که خوبم مثلا شروع میکنم درس خوندن یا چیزای دیگه… بعضی وقتا هم انقدر حالم بد میشه که حوصله ی هیچ چیزی رو ندارم حتی خانوادم و خودم میرم توی اتاق شده حدودا ۲ساعت میشنمو توی اتاق تاریک و موزیک گوش میدم و خیال پردازی میکنم(که اکثر اوقات اینجوریه)…استرس میگیرم برای مزخرف ترین چیزا که خیلی مسخره هستن…تصمیم گیری وحشتناک برام سخته…حتی کوچکترین چیزا…چیزایی که خیلی عادین…هیچ دلخوشی توی زندگیم ندارم و دارم به این فکر میکنم که اگه اصلا من توی این دنیا نمیومدم هیچ چیزی رو از دست نمیدادم…راستش بخاطر شرایط مالی هم نمیتونم برم پیش مشاوره و با مشاوره تلفنی هم شرایطش رو ندارم که بتونم آزادانه صحبت کنم و اینکه احساس راحتی نمی کنم….ممنون میشم کمکم کنید…
سلام خدمت شما دوست عزیز
برای تشخیص درست و دادن راهکار به صورت چتی امکان پذیر نیست. شما باید به متخصص مراجعه کنید تا با سنجیدن شرایط مختلف راهکار درستی به شما ارائه داده شود.
سلام من ۱۸سالمه یک سال و نیمه که با یک پسر دوست شدم قبل از دوستیم کاملا با دوستی بین دختر و پسر مخالف بودم ولی الان نظرم کاملا برعکسه یکسال بعد از دوستیمون من با مامانم ماجرارو در میان گذاشتم خیلی شدید مخالفت کرد و با دوست پسرم صحبت کرد که این قضیه رو تموم کنه و دیگه با من در تماس نباشه خیلی بعد اون ماجرا گریه کردم و نتونستم جدا بمونم دوباره خودم پیام دادم و رابطمون ادامه دار شد خیلی باهم خوب بودیم تا اینکه چند وقت پیش بابام گوشیمو چک کرد و همه چیزو فهمید ولی به روم نیورد به مامانم گفته که دیگه با اون پسر در ارتباط نباشم و دفه ی دیگه منو میکشه اگه این اتفاق تکرار بشه منو بابام خیلی رابطه ی خوبی داشتیم قبل این اتفاق اما الان سرد شده حتی گفته که گوشیم نباید رمز داشته باشه بابام آدم عصبییه …من حتی قبل از این اتفاق میخاستم به روانشناس مراجعه کنم و راجع به رابطم با پسر بپرسم چون میدونستم که مامانم با توجه به عقایدش همیشه مخالفه هیچوقت نمیزاشت با دوستام برم بیرون الان هم کرونارو بهونه میکنه ولی تمام دوستام آزادن من حتی نمیتونم با دوستام و دختر خاله های همسنم زیاد با تلفن حرف بزنم و حرف دلمو بگم خسته شدم از بس حرفامو نگفتم هیچ انگیزه ای برای زندگیم ندارم همش زندگی خودمو با دخترای کشورهای دیگه مقایسه میکنم که راحت میتونن هرکار دلشون میخاد بکنن اما مادر پدرای ما مارو به اونکاری که خودشون میخان مجبور میکنن من حتی انتخاب رشتم همبه خاسته بابام بود تا الان هم فقط بخاطر دوست پسرم ادامه دادم که هنیشه بهم انگیزه میدادو تشویقم میکرد از الان به بعد چجوری ادامه بدم لطفا راهنماییم کنید
سلام چند وقتی هست که با پسری اشنا شدم خیلی خوش اخلاق هست اما بد بین هست و بهم شک داره وقتی که شک میکنه شروع میکنه به چک کردن گوشی اینستا تلگرام و کانتک هام ، گالری وهمه چی رو نگاه میکنه و به یکسری از دوستی های معمولی شروع میکنه به داد بیداد کردن های بلند
گاهی اوقات هم سر یکسری مسایل ساده شروع میکنه به تحقیر من ، دادبیداد کردن و بد دهنی کرد (فوحش) دادن به من و خانواده ام در حدی که به گریه کردن می افتم ولی اون انقدر ادامه میده تا مجبور میشم ازش عذر خواهی کنم تا تموم کنه با این که مقصر من نبودم و اصلا مسئله بزرگی هم نبوده و خواهرش هم حق رو میده به من
متاسفانه من دوستش دارم و قصد ازدواج دارم به نظر تون این شکاک بودن زیادش درست میشه بعد ازدواج ؟ این شکش ناشی از اینه که منو زیاد میخواد هست ؟ بددهنی کردنش چی اینم درست میشه ؟
سلام خدمت شما دوست عزیز
احتمال خوب شدن بعد از ازدواج خیلی کمه، شما باید قبل از تصمیم گیری نهایی برای ازدواج اقدام برای پیداکردن علت و اصلاح رفتار باشید بعد از ادواج ممکن است شدت این بدبینی بیشتر بشه.
حتما به مشاوره مراجعه کنید.
با عرض سلام و خسته نباشید
بنده احساس میکنم که از مشکلات روانی زیادی رنج میبرم هم افسردگی هم استرس اضطراب شک و بدبینی و منفی گرایی و و و
باید از مشاوره ی فردی استفاده کنم؟ لطفا راهنمایی کنید
سلام خدمت شما دوست عزیز
بله، باید از متخصصین مشاوره فردی استفاده کنید تا به درستی بتوان مشکل شما را شناسایی و برطرف کرد.
جهت وقت گرفتن شما می توانید وارد صفحه رزرو آنلاین ما بشید و یا با شماره تماس های مرکز تماس بگیرید.
شماره تلفن شعبه تهرانپارس:
۷۷۸۸۲۸۱۷ – ۷۶۷۱۰۸۱۹
شماره تلفن شعبه شهرک غرب:
۸۸۵۷۱۸۰۰ – ۸۸۰۷۸۵۸۵
دریافت وقت مشاوره
سلام میخواستم ازتون بپرسم واقعا با این شرایط چیکار کنم من سال دوازدهم هستم امسال با این شرایط مجازی خیلی سخته درس خواندن تو خونه مون همش دعوا وجر بحث هستش اصلا کسی بهم اهمیت نمیده که من امسال کنکوری هستم با اینکه مدرسه بازه ولی منو مدرسه نمیبرم گوشی هم ندارم اینم مال خواهر مه تا میام برش دارم میگن تو همش داخلش باش و گوشی ازم میگرن من نمیدونم چجوری درس بخونم همش با خودم میگم امسال رو نخونم سال دیگه که اوضاع بهتر شد بخونم باور کنید تو خونه ما اصلا نمیشه درس خوند
سلام خدمت شما دوست عزیز
بهتره شما با خانوادتون صحبت کنید و خواسته ها و نیازهای خودتون رو باهاشون درمیون بذارید. میتونید برای یادگیری دروستون با دوستانتون در ارتباط باشید.
با سلام من وسواس فکری دارم از بچگی هم داشتم ولی نمیتونستم تشخیص بدم وسواس مذهبی دارم سوالاتی ک داشتم از طلبه هم پرسیدم و جواب قانع کننده دادن ولی باز هم از فکرمن این فکرا ننسره هی میگم گناه کردم و اینا ۲۲ سالمه دوره نوجوانی و کودکی هم روی چیزای دیگه وسواس داشتم . نظرتون چیه
سلام،من یک دختر۱۴ساله هستم
دایی من دوبار قصد داشته توی خواب به من نزدیک بشه و به بدنم دست بزنه😔الان خییلی ازش میترسم😭میشه کمکم کنید.
داییم ۵۰سال دارد و دو فرزند
چند ماه پیش ک اومدن خونمون نصف شب دیدم ک اومده پایین تخت من خوابید و داره دست میکشه توی پام که تکون خوردم و اونم دست برداشت و منم بعد از چند دقیقه ب بهونه اب رفتم اشپزخونه
چند روز پیش هم خونه اقاجونم بود ک اومده بود کنارم دشک انداخته بود و میخواست دوباره اون کارو تکرار کنه که چون من هنوز خواب نبودم فهمیدم و بلند شدم رفتم ی جای دیگ خوابیدم
اصلا ب روی خودش هم نمیاره ک همچین کاری داره میکنه و رفتارش مثل قبل هست البته احساس میکنم داره خودش رو با من صمیمی میکنه
سلام روز بخیر خسته نباشید .
چطور می تونم با یک مشاور مورد اطمینان آنلاین و رایگان و یا با پر داخت هزینه ای مشورت بگیرم.
لطف بزرگی می کنید اگر کمکم کنید .
سلام وقت بخیر
لطفا از طریق ادرس ایمیل موجود یک پیام بدین حاوی شماره تماستون کارشناسان مرکز باهاتون تماس میگیرن
و همچنین خودتون هم می تونید از بین شماره های موجود با مرکز تماس بگیرید و شرایط رو همکاران براتون توضیح خواهند داد .
موفق باشید
سلام من ۱۸ سالمه و دقیقا ۲۸ روز دیگه کنکور دارم.
تا قبل امسال درسام عالی بود وهمیشه معدلم بالای ۱۹ و نیم بودش اما هیچ وقت هیچ وقت واسه خودم درس نخوندم همیشه درس خوندم ک مامان بابامو راضی کنم و امسال ک رسیدم ب کنکور فهمیدم ک هیچی از خودم ندارم حتی ی علاقه یا ارزو بارها با خونوادم بحث کردم ک شما باعث شدین ک من حتی ندونم چی میخوام از این زندگی.
امسال هیچی نخوندم و از عید کتابامو جمع کردم ولی خونوادم فکر میکنن خر روز تو اتاق دارم درس میخونم بریدم و احساس میکنم افسردگی گرفتم حالم خیلی بده و فشار های خونوادم رومه ب هیچ وجه نمیتونم درس بخونم میخوام ولی نمیتونم.
اینم بخاطر اینه ک انگیزه ای ندارم و من حتی نمیدونم امسال چ دانشگاه و چ رشته ای حتی دوس دارم برم و از طرفی خونوادم بشدت براشون مهمه.
تروخدا کمکم کنید اگه میشه همین ۲۸ روز رو جبران کنم
سلام من ۱۷ سالمه خیلی استرس دارم الکی نمیدونم چرا فکر کنم ارثی باشه اصلا نمیتونم راحت باشم وقتی یکی حرف میزنه دلم میخواد زود ساکت بشه نمیتونم راحت باشم.قراره هم ازدواج کنم خودم
و خانواده ام هم هیچ مشکلی نداریم فقط میشه بگید چجوری میتونم استرسم رو از بین ببرم؟
سلام خدمت شما دوست عزیز
اگر دائما استرس دارید و علتش براتون مشخص نیست ممکنه شما دچار اختلال استرس باشید که برای تشخیص دقیق و علمی باید مورد ارزیابی قرار بگیرید. جهت درمان علمی باید به متخصص روانشناس مراجعه کنید تا علت و شدت مشکلتون مشخص بشه.
ولی خودتون میتونید از ریلکسیشن و یا یوگا استفاده کنید تا بتونید مقداری استرستون رو پایین بیارید.
الان هم که در شرف ازدواچ هستید طبیعتا میزان استرستون بیشتر میشه که ممکنه مشکلاتی رو برای شما ایجاد کنه. بهتره زودتر جهت کنترل استرس خودتون به متخصص مراجعه کنید تا بتونید در زمینه ازدواج تصمیم درستی بگیرید و از زندگیتون لذت ببرید.
اضطراب و علائم آن
سلام خسته نباشید
من احساس خستگی میکنم و نمیتونم به کاری که میخوام یا کاری که واجبه انجام بدم رو انجام بدم
وقتی پدرم بهم میگه بیا با هم بریم بیرون یه خریدی انجام بدیم . من زورم میاد چون فقط میخوام دراز بکشم رو زمین و تو خونه بمونم و دوس ندارم از خونه برم بیرون اگه هم برم ترجیح میدم با دوستم برم یا تنها برم (یه دلیل مهم اینکارم به نظرم میتونه گوش دادن به آهنگ های مورد علاقم تو ماشین باشه، من همیشه موقع رانندگی باید آهنگ خارجی گوش کنم همه آهنگامم شادن از آهنگ غمگین خوشم نمیاد و صداشم باید بالا باشه )
این اواخر که بهم کار پیش پا افتاده میدن هم عصبانی میشم. مثلا پدرم میگه باید امروز بریم اداره بیمه کار داریم. عصبانی میشم
احساس میکنم روزا زود تموم میشه
احساس نا امیدی دارم از آینده
یه سال فقط داشتم کار اهنگسازی میکردم اهنگمو رو هم ساختم ولی یه پولیش نهایی میخواست که بره پیش متخخص صدا که یهو حوصلم نکشید گذاشتم کنار کار رو و احساس میکنم پدرمو نا امید کردم چون تقریبا همه چی برام مهیا کرده بود
به دلیل اینکه زبون ترکی و کردی بلد نبودم نتونستم از بچگی با اطرافیان خوب ارتباط برقرار کنم و فقط با کسایی تونستم که به زبان مادریشون تعصب نداشتن
به پر خوری هم عادت داشتم تفریحم شده رفتن به بیرون غذا خوردن
اعتیاد دارم به بازی های ویدیویی
۲۴ سالمه ترم اخر دانشگاه معماری میخونم خدمتم نرفتم
سلام خدمت شما دوست عزیز
برای اینکه به درستی و علمی بشه تشخیص داد شما باید مورد ارزیابی روانشناختی قرار بگیرید. شما باید به متخصص روانشناسی مراجعه کنید.
متناسب با علت، شدت و نوع مشکل شما راهکار درمانی به شما پیشنهاد داده می شود.
با عرض سلام ،من ۱۷ سالمه و تا ۱۴ سالگی همه چیز خیلی خوب بود و خیلی راحت درس میخوندم هر ساله من نمره اول میشدم ،میانگین معدلم هم از ۱۹/۵۰ کمتر نبود تا اینکه من بخطر اینکه روستایی بودم واسه دبیرستان باید میرفتم یه شهر دیگه ولی مدرسه شبانه روزی اونجا به دلیل اینکه من بومی اونجا نبودم قبول نکردند و مجبور شدم خونه اجاره کنم و توی مدرسه روزانه اونجا درس بخونم ،من به مدت دوسال توی همون خونه تنها بودم و هیچکس کنارم نبود و حتی ناهار و شام هم خودم درست میکردم، توی این مدت هم درس میخوندم ولی بخاطر اینکه تازه رفته بودم اونجا و غریب بودم ،نمی تونستم از خونه برم بیرون و بعد از مدرسه همه وقتامو تو خونه بودم ،و از اینکه میدیدم که توی سال های قبل خیلی شاد و خوشحال بودم به شدت ناراحت میشدم و حتی من توی کلاس نهم به یه دختر نوجوان هم ( نمیدونم عادت کردم ،علاقه پیدا کرده بودم،خیلی تصویر سازی در موردش زیاد بود ،بیقرار بودم ،چون توی کلاس نهم همه چیز عالی بود و اونم بهش اضافه شده بود، همین ناراحت ترم میکرد)عادت کرده بودم، و این تنهایی تمام خودسازی هام رو خراب کرد ،و به شدت اعتقاداتم رو زیر سوال برد، و من با یه مشکل روانی که روانشناس ها بهش می گن (فشار کلام) مواجه شدم ( من با تکرار های سریع و زیاد مطالب رو خیلی خوب یاد میگرفتم) ولی دیگه نمی تونستم به خوبی و راحتی گذشته درس بخونم ،درس خوندن حتی حرف زدن برای کسی که فشار کلام داره خیلی سخته،و من از اینکه می دیدم نمیتونم درس بخونم خیلی ناراحت میشدم خیلی خیلی، تا اینکه تحت تاثیر موارد فوق و دانش آموزان بدی که توی کلاس ما بودند از شدت ناراحتی واسه اولین بار خودارضایی کردم( اولش نمیدونستم که کاری که کردم اسمش چیه و کار یه که دین اسلام به شدت منعش کرده ) ،حالا هم خیلی افسرده هستم ،و مخصوصا فشاری در ناحیه گلویم احساس میکنم که خیلی بده ،حتی نمیتونم گریه کنم ،حرف زدن و درس خوندن واسم سخته و سرعت درس خوندنم رو خیلی خیلی پایین آورده و همین ناراحتم میکنه ،از شما خواهش میکنم که بهم بگید چطور درمان میشه مخصوصا فشار کلام ،و من امسال دیگه توی مدرسه نمونه دولتی درس میخونم و تنها نیستم.
سلام خدمت شما دوست عزیز
مشکلاتی که قبلا به خاطر تنهایی برای شما ایجاد شده به دلیل استسر و اضطراب شدید شاید باشه که الان موقعیت شما عوض شده باید شدت این استرس کمتر شده باشه.
شما برای پایین آوردن استرستون میتونید از ریلکسیشن و یوگا استفاده کنید.
اگر میزان و شدت این استرس خیلی زیاد هستش باید به متخصص روانشناس مراجعه کنید.
با عرض سلام چند وقت پیش،از یه دختر خانمی خوشم میومد ولی خب با توجه به رفتاری که دارم روم نشد برم بهش بگم البته حس میکردم که اون دختر خانم هم بهم یه حسایی داره ولی خب بعدا از طریقی فهمیدم که درست فکر میکردم و باهاشون وارد رابطه دوستی شدم همه چی خوب بود تا اینکه یه شب ایشون اومد گفت که اگه یکی بهم پیشنهاد بده تو ناراحت میشی منم خب چون دوستش داشتم دستپاچه شدم و گفتم خب معلومه آره چون من تو رو دوستت دارمو و میخوامت برا ازدواج که یهو گفت خب الان که زوده برا ازدواج و این حرفا و من فکر نمیکنم هر رابطه ای باید به ازدواج ختم شه منم گفتم حتما داره ناز میکنه
حدود دو هفته ای گذشت که یهو ایشون اومد گفت که منو چندتا از همکلاسیام میخوایم بریم مسافرت کجا ترکیه بعد همه اونایی که میرفتن دختر و پسر با هم یا نامزد بودن یا دوست فقط این خانم تنها بودو یه آقا پسر دیگه منم ناراحت شدم و گفتم من اختیار تو رو ندارم و نمیتونم برات تعیین تکلیف کنم ولی چون نظر منو خواستی جواب من نه عه راضی نمیشم که خلاصه سفر کنسل شد
یه چند وقت گذشتو یه روز تو چت باهام گفت فلان پسره الان اینجور شده قبلا که اینجوری نبود گفتم یعنی چی گفت اون موقع که باهم دوست بودیم و الان دیگه نیستیم ولی اون نمیدونه گفتم دوستیتون در چه حد بوده گفت نه در اون حد که تو فکر میکنی نه دوستی معمولی منم به خاطر عدم اعتمادم ازش عذر خواهی کردم
یه چند وقت بعد اومد گفت میخوام هفته دیگه ببینمت گفتم ببین من امتحان دارم و باید برم شهر محل تحصیلم شاید نتونم تا سه هفته ببینمت یهو ناراحت شدو گفت برو دوستت دارمات همش دروغ بود برو دیگه نمیخوام باهات حرف بزنم گفتم باشه حتما برنامه ام رو قبل رفتن طوری تنظیم میکنم که ببینمت حتما و رفتم و دیدمش
تا هفته بعدش که یه شب ساعت ۸ ونیم به من تو تلگرام پیام داد و من به خاطر مشغله درسیم ساعت ۱۲ جواب دادم بهش و گفت چقدر دیر آنلاین میشی برو سر درست اون واجب تره و از این حرفا ولی من متاسفانه یه حرف بد زدم که قصدم واقعا معنی ظاهریش نبود بهش گفتم تو فکر میکنی من دوستت ندارم خب پس لیاقت با تو بودنم ندارم یهو گفت تو دنبال بهونه ای و منم ناراحت شدم گفتم یعنی چی به جز تو نمیتونم به کس دیگه ای فکر کنم این چه حرفیه قهر کردم یه ذره و اومد عذرخواهی کرد و تموم شد یهو هفته بعدش گفت بیا تمومش کنیم دیگه هر جوری بود به رابطه برش گردوندم ولی بعد دوماه گفت که دیگه تمومش کنیم پیگیر دلیلم شدم گفت تو مذهبی و سنتی هستی چون به ازدواج فکر میکنی من اصلا به ذهنمم خطور نمیکرد این قضیه پنهان کاری چون نمیخای کسی از رابطه مون خبردار بشه یه زمانی بهت علاقه داشتم ولی الان متاسفانه دیگه ندارم برو تموم کات از همه جا بلاکم کرد
منم از لحاظ عاطفی بهش وابسته بودم الان حالم بده با این که حدود دوماه گدشته و هیچ تمرکزی رو درسام ندارم و امتحانای سختی ام دارم
چیکارکنم از این وضعیت دربیام؟آیا میشم همون آدم پرشور و شوخ طبع سابق
خواهش میکنم کمکم کنید
سنامونم من ۲۳ اون ۲۰
سلام خدمت شما دوست عزیز
چند وقته با هم رابطه دارید؟
طرز فکر شما دوتا با هم متفاوت هستش و سن دختر خانم پایینه و شاید الان به درستی نمیتونه تصمیم بگیره و دنبال دوستی و وقت گدرونی هستش نه به فکر ازدواج و میخواد موارد زیادی رو تجربه کنه.
اینکه الان حال شما بده مقداریش طبیعیه. شما باید از چیزهایی که اون رو یاد شما میندازه دوری کنید و زمانی که حواستون به سمتش میره حواستون رو به موارد دیگه پرت کنید. به صورت جدی به فکر درس و آیندتون باشید. اگر این غمگینی شما ادامه پیدا کرد و به زندگی عادی شما لطمه وارد کرد باید هرچه زودتر به روانشناس مراجعه کنی.
سلام.من کنکوریم.اماب دلایل زیادی نتونستم خوب بخونم.ومیدونم امسال پزشکی قبول نمیشم.خانواده تقریبا فک میکنن من امسال قبولم.شرایط خونه بسیار بدهست.همش سروصدا وجمعیت هم زیاده.منم ناراحتی اعصاب دارم واین هم به سروصدااضافه شده نمیتونم تمرکز کنم وخوب بخونم.بابام میخواست برام خونه اجاره کنه ک برای دوماه(چون کنکورمردادهستش)خونه اجاره نمیدادن.ولی من میدونم ک امسال قبول نمیشم وبیش از دوماه یعنی تقریبا یک سال به خونه احتیاج دارم.الان همش منتظرم کنکورو بدم بگم خراب کردم و بعد بزارمشون تو منگنه که برام خونه بگیرید از طرفی بامعطل کردن دارم دوماهمو از دست میدم بخاطر شلوغی همونطور که ماههای پیشو از دس دادم.الان جرات نمیکنم ب بابام بگم من امسال قبول نمیشم برام خونه بگیر ازالان بخونم برا سال بعد.چون هم ناراحت میشه هم نمیپذیره ومیگه توحالا کنکورتو بدهوشاید قبول شدی.تو که هنوز کنکور ندادی میگی قبول نمیشم هنوز دوماه وقت هست.)میدونم این حرفارو میزنه وبهمم بی اعتمادمیشه ک من چیکارمیکردم ک نخوندم واینکه ازم قطع امیدمیکنه و سرزنش میشم ک چرا کنکورو انتخاب کردم درصورتی که میتونستم برمسرکار.الان نمیدونم بهش بگم الان برام خونهوبگیره و کمتر دس دس کنم وقت بسوزونم یا نه بزارم دوماه دیگه بگم ک کنکورو خراب کردم و خونه میخوام ک دیگه سرزنش نشم و حرفمم قبول کنن؟توروخدا کمکم کنید
سلام خدمت شما دوست عزیز
اعتماد به نفست رو بالا ببر و از این فرصت باقی مانده تا کنکور با برنامه ریزی درست نهایت استفاده رو ببر. برای مطالعه کردن دروست میتونی بری کتابخونه. اونجا محیط ساکت و مناسبی برای مطالعه کردن هستش و میتونی دوستانی هم پیدا کنی که نکاتی که بلدن رو به تو یاد بدن و باعث پیشرفتت بشن.
سلام درود بر شما
من پسری ۱۶ ساله هستم من خیلی ساکتم اصلا نمیتونم با کسی ارتباط خوبی داشته باشه و تعداد دوستام خیلی کم هستن همینطور تو فامیل هر جی میخوان پشتم حرف میزنن و منو ادم حساب نمیکنن نه حرفی نه چیز دیگه
منم که همینطور ساکت وامیستم
اما مشکل اصلی من اینه که نمیدونم با ادمای لات و همجنسباز چطور باید برخورد کنم از کلاس هفتم گیر اینجور ادما افتادم و هنوز هم منو ازار میدن یکی بوس میفرسته یکی ازار جنسی میکنه هر چند من اونا رو تو دلم میبخشم چون امیدوارم روزی برسه که اونا بهم احترام بزارن چون باور دارم زندگی مثل ایینه عمل میکنه.
حالا دور از این چیزا میتونید کمکم کنید چطور رفتارم رو اصلاح کنم تو صحبت کردن کم نیارم و جلوی افراد بیشعور رو تا حدودی بگیرم
بخدا وقتی میبینم یکی مثل من داره از دست این ادما رنج میبرن دلم خون میشه
سلام خدمت شما دوست عزیز
شما باید اعتماد به نفس و عزت نفس خودتو بالا ببری و خودت رو فرد با ارزشی بدونی تا بتونی از حق خودت دفاع کنی و نذاری که کسی بهت ظلم کنه. تکنیک های افزایش اعتماد به نفس هستش که میتونی با مطالعه مطالب زیر به خودت کمک کنی ولی اگر تو این زمینه به روانشناس مراجعه کنی خیلی بهتر می تونه کمکت کنه تا اعتماد به نفست رو بالا ببری.
چگونه اعتماد به نفس بیشتری داشته باشیم؟
نقل قول هایی برای افزایش اعتماد به نفس
اعتماد به نفس خود را افزایش دهیم
تست آنلاین سنجش اعتماد به نفس
سلام زنم نزدیکی رو به هیچ عنوان دوس ندارد
سلام خدمت شما دوست عزیز
چندساله ازدواج کردید؟
مشکل جسمانی ندارن؟
رابطه عاطفیتون با هم خوبه؟
من تازه متوجه شدم که پدرم فوت شده البته که همه فکرمیکنن که من اطلاعی از این موضوع ندارم بخاطر همین مجبورم همه چی رو توی خودم بریزم والان این موضوع باعث شده نتونم روی درسام تمرکز کنم و الان که فکرمیکنم که بابایی که الان دارم بهش میگم بابا دراصل عمومه خیلی حالم بدتر میشه و اصلا نمیتونم باهاش ارتباط برقرار کنم
سلام خدمت شما دوست عزیز
بهتره با مادرتون یا با شخصی که باهاش ارتباط خوبی داری صحبت کنی و بگی که از این موضوع اطلاع داری و احساساتت رو بگی تا بتونی به آرامش برسی و تمرکزت بیشتر بشه.اگر برون ریزی احساسات کنی شاید حست نسبت به عموت بهتر بشه.