فکر کردن زیاد در زندگی
به هر مشکل کوچک آنقدر فکر می کنید که بزرگ تر و ترسناک تر می شود. به چیزهای مثبت هم آنقدر فکر می کنید که دیگر آنقدرها مثبت به نظر نمی رسند. تحلیل بیش از اندازه مسائل، باعث می شود شادی که از لذت بردن چیزی در همان لحظه می توانید به دست آورید، ناپدید شود.
البته فکر کردن درمورد مسائل، بسیار خوب است؛ اما فکر کردن بیش از اندازه، باعث می شود زندگیتان دچار رکود شود و خوبی های زندگیتان را به دست خودتان نابود کنید.
مرکز روانشناسی اکسیر خدمات روانشناختی خود را توسط متخصصین مجرب در زمینه های مختلف از جمله مشاوره فردی، مشاوره افسردگی، مشاوره اضطراب، مشاوره وسواس و … را به صورت حضوری و غیرحضوری به شما عزیزان ارائه می دهد.
در ادامه به خطرات فکر کردن زیاد می پردازیم.
خطرات فکر کردن زیاد
– مانع از امتحان چیزهای جدید می شود
اگر شما بیش از حد فکر می کنید، پس می دانید قبل از اینکه چیز جدیدی را امتحان کنید، هر جنبه ای از آن را در ذهن خود بررسی می کنید. این روش تفکر، باعث می شود که به فرصت های زیادی نه بگویید، فقط به این دلیل که بیش از حد، طولانی و سخت به آن فکر کرده اید، و بدترین سناریو را برای آن در نظر می گیرید.
با فکر کردن زیاد در مورد یک مسئله، ممکن است به قدری از انجام دادن آن بهراسید که دائما آن کار را به تاخیر بیندازید یا حتی از انجام آن پشیمان شوید. اگر به خاطر فکر کردن زیاد، از انجام کاری اجتناب کردید و از انجام آن امتناع کردید، دفعه بعد سعی کنید افکار خود را دور بریزید و به چیزهای جدید آری بگویید.
– شک و تردید به خود
فکر بیش از حد، می تواند موجب شک و تردید زیادی شود. شما زمانی به اتفاقات بد احتمالی بیشتر فکر می کنید که نسبت به توانایی های خود شک داشته باشید؛ با تمرکز روی این احتمالات منفی، اعتماد به نفستان را بیشتر تحت تاثیر قرار می دهید. اگر شما عمیقا به شرایط و مسائل فکر می کنید، احتمال دارد که با نگاهی منتقدانه به خود نگاه کنید و از خود انتقاد کنید از دیدگاه تان، کارتان و شخصیت کلیتان…
– افتادن در دام مارپیچ های ذهنی
این نوع تفکر، شما را وارد مارپیچ ذهنی می کند. وقتی به خود می گویید “من برای این جهان بدترینم”، هنگامی که ذهن شما درگیر این موضوع می شود، خروج از آن بسیار دشوار خواهد بود. اگر بیش از حد فکر می کنید، می توانید در این مارپیچ های فکری به دام افتاده باشید. افتادن در دام فکر کردن وسواسی و بیش از حد، بسیار ساده است. به همین دلیل وقتی می بینید که بیش از انداز به موضوعی فکر می کنید، از خودتان بپرسید:
“آیا ۵ سال دیگر این موضوع اهمیتی خواهد داشت؟ یا حتی ۵ هفته دیگر؟”
وسیع تر کردن دید، با همین یک سوال ساده، خیلی زود شما را از تله فکر کردن وسواسی بیرون می آورد و کمکتان می کند تا بگذارید موقعیت خودش جلو رود و زمان و انرژیتان را روی چیزهایی که واقعاً اهمیت دارد، متمرکز خواهد کرد.
یکی دیگر از دام هایی که ممکن است گرفتار آن شوید، این است که در ترس های مربوط به موقعیت زندگیتان گم شوید و ذهنتان سناریوهایی فاجعه بار، درمورد اتفاقاتی که ممکن است بیفتد، سر هم کند.
یاد بگیرید که صادقانه از خودتان سوال کنید، بدترین اتفاقی که ممکن است بیفتد چیست؟
و بعد که فهمیدید بدترین اتفاق ممکن چیست، کمی وقت برای فکر کردن به اینکه برای جلوگیری از بروز آن اتفاق، چه می توانید بکنید، صرف کنید.
به مرور خواهید فهمید که بدترین اتفاقی که ممکن است در واقعیت بیفتد، آنقدرها که فکر می کردید ترسناک نیست.
– لذت بردن را متوقف می کند
از آنجا که چیزهای بیش از حد در ذهن دارید، فرصت لذت بردن از چیزهای دیگر را از دست می دهید. با بودن در زمان حال در زندگی روزمره تان، به جای زندگی کردن در گذشته یا آینده، می توانید وقت بیشتری را که قبلاً صرف فکر کردن بیش از حد می کردید، از زندگی لذت ببرید.
سه راهی که کمکتان می کند با زمان حال ارتباط برقرار کنید:
× کمی آهسته تر
کاری که در حال حاضر مشغول انجامش هستید را کمی کندتر انجام دهید. مثلاً کندتر حرکت کنید، آرام تر حرف بزنید، آهسته تر رانندگی کنید. با این کار بیشتر می فهمید که چطور از بدنتان استفاده می کنید و از اتفاقات دور و برتان هم آگاه تر می شوید.
× به خودتان بگویید
خوب حالا من … من معمولاً به خودم می گویم: حالا من X هستم و X دندان هایم را مسواک می زند، در جنگل قدم می زند، یا ظرف ها را می شوید. همین یادآوری ساده، به ذهنتان کمک می کند از پریشانی بیرون آید و تمرکزتان را به اتفاقی که در آن لحظه می افتد، معطوف می کند.
× قطع کنید، دوبار وصل شوید
اگر احساس می کنید درگیر فکر کردن وسواسی شده اید، آن فکر را با داد زدن این در ذهنتان به خود قطع کنید: “بسه!” بعد دوباره به زمان حال وصل شوید و یک تا دو دقیقه روی اتفاقاتی که اطرافتان می افتد، تمرکز کنید. سعی کنید همه چیز را بشنوید، حس کنید، ببویید، ببینید و روی پوستتان لمس کنید.
– افسردگی
با فکر کردن به اتفاقات بدی که ممکن است پیش بیاید، مضطرب می شود و اگر این وضعیت ادامه یابد، منجر به بروز افسردگی می شود.
– خستگی ذهنی و فیزیکی
وقتی بیش از اندازه در مورد یک مسئله فکر می کنید، بدون آنکه متوجه شوید، ذهنتان را خسته می کنید. بدین ترتیب کارایی ذهن کاهش می یابد، و در برخی موارد باعث ایجاد سردرد می شود.
– می تواند منجر به اضطراب شود
فکر کردن بیش از حد، می تواند منجر به اضطراب شود و این موضوع می تواند بسیار ناتوان کننده باشد؛ و برای مدت زمان طولانی، شما را در دام افکارتان نگه می دارد. در شرایط جدی، اضطراب می تواند منجر به حملات هراس گردد. فکر کردن بیش از حد، می تواند بسیار خطرناک باشد و مدیریت آن بسیار دشوار است.
شاید به نظرتان کمی عجیب برسد، اما ورزش کردن، مخصوصاً کار با وزنه، فشارها و نگرانی های درونیتان را خالی می کند. ورزش باعث می شود قاطعیت بیشتری در زندگی پیدا کنید و رویکردتان را به مسائل تغییر دهید.
غلبه بر خودتردیدی
شک و تردید به خود می تواند یک صدای ناراحت کننده و متقاعد کننده باشد که شما را عقب نگه می دارد. و شما را از داشتن فرصت های خود دور می کند. این شک باعث می شود که شروع یا پایان دادن به کارها سخت تر از آن چیزی که هستند به نظر برسند.
مطمئنا گاهی اوقات این شک و تردید به خود می تواند مفید باشد زیرا این امر به شما کمک می کند تا محدودیت های فعلی خود را دقیق ببینید یا به سادگی یک خام یا بد را تشخیص دهید. اما اغلب، آن ها شما را در زندگی عقب نگه می دارند.
پس چگونه می توان به آن پرداخت، چگونه می توان بر شک و تردید به خود غلبه کرد؟
به خود بگویید بس است
اجازه ندهید که آنها از کنترل خارج شود و یا از یک زمزمه به یک جریان از جملات دلسرد کننده تبدیل شود. در عوض، با شک و تردیدهای خود شروع به صحبت کنید. در ذهن خود، صحبت کنید یا فریاد بزنید که مثلا: نه، نه، نه، ما دوباره این راه را نمی رویم. با انجام این کار شما می توانید الگوی فکر را مختل کنید.
به گذشته نگاه کنید و خاطرات خودرا مرور کنید
با خودتان صادق باشید و از خودتان بپرسید:
چند بار زمانی که به خودم شک کرده ام یا ترسیده ام اتفاقات منفی رخ داده است؟
شک و تردید به خود هیولایی است که در سر شما وجود دارد که مانع از تغییرات می شود و شما را در منطقه راحتی و امن خود نگه دارد.
مرکز روانشناسی اکسیر تمام خدمات خود از جمله مشاوره خانواده، مشاوره ازدواج، مشاوره طلاق، مشاوره جنسی و … را به افرادی که تحت پوشش بیمه بانک های طرف قرارداد اکسیر هستند رایگان ارائه می دهد. جهت کسب اطلاعات بیشتر اینجا کلیک کنید.
با کسی درباره آن صحبت کنید
هنگامی که افکار خود را در درونتان نگه دارید، آنها می توانند تحریف شوند. بنابراین با کسی که به شما نزدیک است در مورد شک و تردیدهایتان صحبت کنید.
وقتی به آنها اجازه دهید بیرون بیایند و گفتن آنها با صدای بلند اغلب می تواند به شما کمک کند تا بفهمید که در این افکار اغراق شده اند. و با صحبت کردن در مورد آن شک و تردید با کسی است که حامی شماست می توانید دیدگاه خود را تغییر دهید.
تقویت مهارت های خود
اگر برای مثال، اغلب قبل از ارائه در مدرسه یا در محل کار به خود شک می کنید بهتر است مهارت های خود را تقویت کنید مثلا کتابی در این زمینه بخوانید یا جلو آینه تمرین کنید.
افزایش خوش بینی
اجازه دهید شور و شوق، انگیزه و خوشبینی سازنده دیگران به شما برسد. ۲۰ دقیقه در روبه یک کتاب صوتی که باعث افزایش خوش بینی شما می شود گوش دهید.
مردم در مورد آنچه شما انجام می دهید و یا می گویید، اهمیتی نمی دهند
هنگامی که شما در مورد آنچه دیگران فکر می کنند یا می گویند نگران می شوید، تردید به خودتان قوی تر شود و شما را در این ترس گیر می اندازد.
وقتی این اتفاق می افتد، به خودتان یادآوری کنید که مردم واقعا اهمیت زیادی در مورد آنچه انجام می دهید، نمی دهند.
آنها درگیر تفکر در مورد خود، بچه ها و حیوانات خانگی، شغل و مسابقات ورزشی آینده، و یا نگرانی در مورد آنچه مردم ممکن است در مورد آنها فکر کنند، هستند.
ثبت ديدگاه