روانشناسی دروغ
روانشناسی دروغ توسط روانشناسان مطرح شده است. در زمانه ای که می شود به کمک انواع روش های ارتباطی، یاد بگیریم که صادق باشیم و با یکدیگر با احترام رفتار کنیم، چرا به دروغ گویی عادت کرده ایم و چگونه می توانیم از شر این عادت مزاحم، خلاص شویم؟ روان شناسان به این پرسش ها، پاسخ های علمی و دقیقی می دهند.
مقاله مرتبط: ریشه های دروغگویی
مقاله مرتبط: دلیل دروغ گفتن کودکان
مقاله مرتبط: روان شناسی دروغ
در هر روز مشخص ،از ۱۰ تا ۲۰۰ باربه ما دروغ گفته می شود، و سرنخ برای تشخیص این دروغ می تواند ظریف و مشکل باشد. پاملا مایر ، نویسنده ” کتاب تشخیص دروغ Liespotting”، به ما منش و “نقاط مهم” استفاده شده توسط افراد آموزش دیده به تشخیص فریب را نشان می دهد — و او استدلال می کند صداقت، ارزش حفاظت شدن دارد.
انواع دروغ براساس روانشناسی دروغ
۱- دروغ گوهای مرضی
فرایند دروغ گویی از سن ۴ تا ۵ سالگی آغاز می شود ، یعنی همان زمانی که کودک، نسبت به استفاده از زبان، آگاهی پیدا می کند. البتهه دروغ کودکان، معمولا بی ضرر و صرفا به قصد رهایی از مخمصه یا رسیدن به آن چیزی است که دوست دارند داشته باشند. اما در میان بزرگسالان، اگر دروغ های مصلحتی را کنار بگذاریم، به اشخاصی برمی خوریم که خیلی زیاد و در مسائل کوچک و بزرگ، دروغ می گویند. روان شناسان به این افراد می گویند: دروغ گوهای مرضی
دروغ گوهای مرضی، دروغ می گویند تا در خیال خودشان از حریمشان محافظت کنند، دوست داشتنی و موجه به نظر برسند، به منافعع مادی یا اجتماعی بیشتری دست پیدا کنند و یا این که از مجازات فرار کنند. البته در بیشتر مواقع، آن هایی که از چنین افرادی دروغ می شنوند، خودشان تا درجاتی متوجه اند که فرد مقابل شان دارد دروغ می گوید و چه بسا که دلشان هم برای آن فرد بسوزد که چرا چنین ذهن بیماری دارد.
دسته دیگری از دروغ گوها هستند که حساب شده ، عامدانه و برای کسب منافع شخصی ، دروغ می گویند و این کار را هم زیاد و بهه صورت حرفه ای انجام می دهند. روان شناسان ، این افراد را جزو شخصیت های ضداجتماعی طبقه بندی می کنند . این گروه معمولا زیاد سر و کارشان به پلیس، دادگاه و زندان می افتد. دروغ گویی معمولا با گذشت زمان، بدتر و بدتر می شود . چرا که اصل بر این است که وقتی آدم یک دروغ می گوید، بعدها ناچار می شود که برای رفع و رجوع آن دروغ، دروغ های بیشتری بگوید.
۲- تمرین حقیقت
چرا؟ اصلا چرا دروغ می گوییم؟ روان شناسان، برخی از مهم ترین دلایلی را که باعث می شود دروغ بگوییم، این گونه فهرست می کنند:
- می خواهیم از درگیری پرهیز کنیم.
- نمی خواهیم باعث خشم یا صدمه کسی بشویم.
- نمی خواهیم احساسات کسی را جریحه دار کنیم.
- می خواهیم کسی را تخریب یا روحیه اش را تضعیف کنیم.
- می خواهیم احترام و تحسین دیگران را جلب کنیم.
- دوست داریم به قدرت بیشتری برسیم.
- نمی خواهیم با حقیقت تلخی درباره خودمان مواجه شویم.
- دوست نداریم به اشتباهات مان اعتراف کنیم.
- می خواهیم فعلا روی قضیه ای را بپوشانیم، به این امید که شاید بعدا اوضاع، بهتر شود.
جالب این که خیلی از مواقع، ممکن است نیت شخص دروغ گو هم خیرخواهانه باشد، هر چند که دروغ گویی در اکثر مواقع، ریشه درر خود شخص و خودخواهی شخص دروغ گو دارد.
اما سؤال مهم تر، این است که آیا می توانیم با یادگیری و تمرین مهارت های ویژه ای، خودمان را مقید کنیم که همیشه و تحت هرر شرایطی، حقیقت را بگوییم و از دروغ گویی خودداری کنیم؟ پاسخ روان شناسان، این است که بله، این کار در بیشتر مواقع امکان پذیر است، اما به تمرین و ممارست نیاز دارد. باید یاد بگیریم الگوهای فرار از حقیقت را که در ذهنمان شکل گرفته، کم کم از بین ببریم تا بتوانیم نوعی رابطه سالم و احترام آمیز را با مخاطبان مان سر و شکل بدهیم.
مرکز روانشناسی اکسیر تمام خدمات خود از جمله مشاوره خانواده، مشاوره ازدواج، مشاوره طلاق، مشاوره جنسی و … را به افرادی که تحت پوشش بیمه بانک های طرف قرارداد اکسیر هستند رایگان ارائه می دهد. جهت کسب اطلاعات بیشتر اینجا کلیک کنید.
۳- تغییر ذهنیت
با فرض این که شخص دروغ گو از نظر روانی دچار مشکل حادی نیست، روان شناسان می گویند که دروغ گو به خاطر فقدان مهارت، دست به نوعی انتخاب اشتباه می زند و از بین راست و دروغ، دروغ را انتخاب می کند تا به زعم خودش، شرایط را به نحو مؤثری مدیریت کرده باشد. دروغ گویی های بی خطر یا کم خطر نیز در بیشتر موارد، صرفا ریشه در یک تنبلی ذهنی دارد و به شکل یک عادت غلط در روح و روان شخص دروغ گو رسوخ می کند.
روان شناسان اعتقاد دارند برای کسی که به دروغ گویی عادت کرده، بهتر این است که اول از همه، ذهنیت (mindset) خودش را تغییرر بدهد تا بتواند راست گویی مهارتی (skillful honesty) را بیاموزد و به کار ببندد.
۴- تصمیم عجولانه، ممنوع
چه چیزی باعث می شود ما به این فکر بیفتیم که دروغ گفتن، بهترین راه حل در وضعیت موجود است؟ چه ترسی در پشت این انتخابب اشتباه، پنهان شده است؟ ترس از این که اشتباه کرده باشیم؟ ترس از این که دیگران از ما خوششان نیاید؟ ترس از این که قادر نباشیم حقیقت را در قالبی محترمانه، قابل پذیرش و قابل تحمل عرضه کنیم؟
چرا فکر می کنیم که دروغ در شرایط خاصی می تواند نتیجه خوبی به همراه داشته باشد؟
سؤالات بالا را به دقت بررسی کنید و درباره پاسخ هایتان عادلانه قضاوت کنید. وقتی انگیزه های دروغ گویی تان معلوم شد، بهتر میی توانید خودتان را مجهز کنید تا اگر دوباره سر و کله میل به دروغ گویی پیدا شد، آن را از سر راه بردارید.
اما قبل از این که بخواهید کاری بکنید یا عکس العملی از خودتان نشان بدهید، تمام گزینه های احتمالی را بررسی کنید. دروغ گویی درر خیلی از موارد، نتیجه تصمیم گیری های عجولانه و عاری از تدبیر است. وقتی متوجه شدید که دارید دروغ سر هم می کنید، مکث کوتاهی بکنید و از مخاطب خودتان اجازه بخواهید تا بار دیگر، سؤال او و شرایط و موضوع مورد بحث را بررسی کنید. شاید زمان، این اجازه را به تان بدهد که سر و سامانی به افکار تان ببخشید. در همین زمان می توانید در کنار بررسی مسأله، نیت و انگیزه خود تان را نیز ارزیابی کنید.ذهنتان را متوجه شخص یا جمله قصاری کنید که شما را به راست گویی دعوت می کند. چه بهتر که پیشاپیش، مجموعه ای از این نوع جملات سودمند و پرمغز فراهم کرده باشید یا پیشاپیش، فهرستی از کسانی را که دوستشان دارید و مورد احترام تان هستند، گردآورده باشید. صادقانه از خودتان بپرسید که در شرایط کاملا واقع بینانه، اگر راستش را بگوییم، بدترین اتفاقی که ممکن است بیفتد، چیست؟
۵- درک طرف مقابل
تصور کنید شما باعث شده اید موقعیتی متفاوت از آن چه که باید، به وجود بیاید و فرض کنید که شما مسبب این وضع نابهنجار بودهه اید. اگر فکر می کنید که شاید با بحث بتوانید به یک درک متقابل برسید و تلخی حاصل از ابراز حقیقت را بگیرید، بهتر است از این نوع عبارات و جملات استفاده کنید:
شاید این حرفی که می خواهم بزنم، درست نباشد، اما لطفا صبور باشید.
برداشت من این است که… آیا شما هم چنین برداشتی دارید؟
می دانم که شاید اشتباه کرده باشم، اما می خواهم شما هم بدانید که…
سعی کنید حتما نشان بدهید که احساس طرف مقابل را درک می کنید. مثلا ابتدا بگویید: من درک می کنم که تو عصبانی هستی و… و سپس نظر خودتان و در صورت امکان، راه حل های پیشنهادی تان را ارائه دهید. سعی کنید احساستان را به نوعی در کلام، لحن و رفتار خودتان به مخاطب منتقل کنید: من هم از این که فلان کار، رأس زمان مقرر تمام نمی شود، واقعا ناراحتم. شما می توانید این ناراحتی را در صدا و چهره من ببینید.
سپس توضیح بدهید که قصدتان این نبوده و سریع نتیجه گیری کنید که: الان می خواهم در حضور شما برنامه ای تنظیم کنم که هر چه سریع تر، کار تکمیل شود. و دقیقا مشخص کنید که کدام بخش از گفته هایتان واقعیت است و کدام بخش، تصورات و نظرات شماست. اگر این کار را نکنید، ممکن است کم کم به سراغ جعل واقعیت و نهایتا سراغ دروغ گویی بروید.
مرکز روانشناسی اکسیر خدمات روانشناختی خود را توسط متخصصین مجرب در زمینه های مختلف از جمله مشاوره کودک، مشاوره فردی، مشاوره افسردگی، مشاوره اضطراب، مشاوره وسواس و … را به صورت حضوری و غیرحضوری به شما عزیزان ارائه می دهد.
تشخیص دروغگویی
ارمرود و همکارش کورال داندو از دانشگاه ولورهمپتون چند اصل مبتنی بر گفتگو را ارائه کردهاند که شانس شناساییِ دروغگو را بالا میبرد. این اصول اما چه هستند؟
از سوالات با پایان باز استفاده کنید
با این روش شخص دروغگو را مجبور میکنید که به داستان بافی خود ادامه دهد. او آنقدر ادامه میدهد که سرانجام در شبکه سست دروغهای خود گیر میافتد.
او را سورپرایز کنید
بازجوها باید تلاش کنند تا «بارِ ادراکی» شخص دروغگو را بالا ببرند. آنها برای این کار سوالاتی را میپرسند که افراد اصلا انتظارش را ندارند. گاهی اوقات بازجوها از افراد میخواهند تا در مورد اتفاقی در گذشته حرف بزنند. در حقیقت، هدف اصلی بازجوها این است که کاری کنند که افراد دروغگو به سختی بتوانند ظاهر خود را حفظ کنند.
حواستان به جزئیات ریز و قابل بازبینى باشد
اگر مسافری را دیدید که میگوید در دانشگاه آکسفورد درس میخواند، از او بپرسید که در مورد مسیر رفت و آمدش بپرسید. اگر جایی متوجه شدید که او تناقض میگوید، فورا آن را لو ندهید. اجازه دهید که آن شخص راحت به داستان بافی خود ادامه دهد.
تغییراتِ اعتماد به نفس را در نظر داشته باشید
زمانی که افراد دروغگو به چالش کشیده میشوند دیگر نمیتوانند مانند حالت عادی باشند و حالت آنها کمی تغییر میکند. وقتی که افراد دروغگوییِ که به گفتگو پرداخته و زیاد صحبت میکنند، به چالش کشیده میشوند سعی میکنند که کمی صحبتهای خود را کوتاه کنند، زیرا میدانند که نمیتوانند مانند قبل مانور بدهند.
در چنین شرایطی بهتر است به جای گفتگوی جدی، با آنها گفتگویی عادی داشته باشیم. در این حالت است که افراد دروغگو با نقض داستان بافیِ خود به راحتی دست خودشان را رو میکنند. فراموش نکنید که شناسایی افراد دروغگو مانند حل مسائل ریاضی نیست که پاسخی آشکار داشته باشد؛ این کار بیشتر نیازمند یک رویکرد ادراکی است که در آن افراد باید از طریق کنار هم گذاشتن حقایق به پاسخی روشن برسند.
ارمرود قبول دارد که استراتژیهای پیشنهادی «ادراکی» است، یعنی افراد باید با عقل سلیم خود دروغگو را شناسایی کنند. ارمرود میگوید: «یکی از دوستانم به من گفت که من [ارمرود] قصد دارم هنر بحث و گفتگو را به نام خودم ثبت کنم.» اما نتایج خودش گواه این قضیه است. ما مسافرانی را با بلیت و اسناد واقعی سفر به فرودگاهها فرستادیم. سپس به آن مسافران گفتیم که یک هفته فرصت دارند که داستان خودشان را بسازند و سپس در فرودگاههای سراسر اروپا در کنار مسافران واقعی حاضر شوند. در نهایت مشخص شد که احتمال شناساییِ مسافران جعلی با استفاده از تکنیکهای مصاحبهایِ ارمرود و داندو، ۲۰ برابر بیشتر از تکنیکهای دیگر (شناسایی موارد شکاک) است و تیم مصاحبه کننده در ۷۰ درصدِ موارد موفق ظاهر شدند.
لِواین در این پژوهش شرکت نداشت، اما از اینکه این پژوهش در فرودگاههای واقعی انجام شده به وجد آمده و میگوید: «واقعا فوقالعاده است. این پژوهش کاملا واقعبینانه انجام شده است.»
هنر متقاعد ساختن
نتایج پژوهش انجام شده توسط لواین هم دست کمی از پژوهش ارمرود و داندو ندارد. لواین نیز مانند اُرمِرود معتقد است که مصاحبههای هوشمندانه که میتواند حفرههای داستانهای جعلی را افشا کند، خیلی بهتر از شیوهی سنتی «زبان بدن» است.
لواین بازیای را طراحی کرد که در آن دانشجویان مقطع کارشناسی با افرادی ناشناس وارد اتاق میشوند و به سوالات پاسخ میدهند و در ازای هر پاسخ درست پنج دلار دریافت میکنند. دانشجویان نمیدانند که هم تیمیشان با دستاندرکاران مسابقه از قبل هماهنگ شدهاند. زمانی که پرسشگر اتاق را ترک میکند، همتیمیِ آنها از او میخواهند که به پاسخها نگاهی بیندازند و برخی قبول میکنند.
پس از پایان مسابقه، چند مامور واقعیِ FBI با دانشجویان مصاحبه میکند تا ببیند کدام یک تقلب کردهاند. آنها از سوالات تاکتیکی (و نه زبان بدن و نشانههای دیگر) برای شناساییِ متقلبان استفاده کردند و توانستند بیش از ۹۰ درصد آنها را پیدا کنند. یکی از ماموران متخصص ۳۳ مصاحبه انجام داد و در تمام موارد ۱۰۰ درصد موفق بود. در پژوهشی دیگر حتی مشخص شد که افراد ناوارد هم میتوانند افراد دروغگو را شناسایی کنند. آنها به کمک سوالاتِ با پایان باز به بیش از ۸۰ درصد موفقیت رسیدند.
یکی از دلایل موفقیت آن ماموران این بود که آنها در شروع مصاحبه از تکنیک «هنر متقاعد ساختن» استفاده کردند. مثلا اولین چیزی که ماموران مطرح میکردند این بود که «شما چقدر صادق هستید؟» به همین دلیل بود که برخی از شرکتکنندگان برای اینکه نشان دهند آدم راستگویی هستند، سعی میکردند راستش را بگویند. حتی کسانی که سعی میکردند حقیقت را پنهان کنند هم دستشان رو میشد، چرا که تلاش میکردند حقیقت را جعل کنند.
دریافت وقت مشاوره آنلاین
ثبت ديدگاه