انواع مختلف عشق

انواع مختلف عشق وجود دارد. عشق… آیا همیشه باعث می شود همه چیز گرم و رویایی باشد؟ یا گاهی اوقات باعث مشکلات ما در روابط می شود؟ اکثر افراد معتقد هستند که روابط سخت است اما در حقیقت آنها ذاتاْ سخت نیستند بلکه این افراد هستند که آن را سخت می کنند. در واقع انسان ها ذاتاْ خودخواه هستند. همه ما می خواهیم برنده شویم و دیگران درک کنند که ما چه می خواهیم و نتیجه آن دو نفری است که یکدیگر را درک نمی کنند و در رابطه رنج می کشند.

یکی از کلید های روابط سالم شناخت انواع مختلف عشق است. هر کس عشق را به گونه ای متفاوت می دهد و دریافت می کند. علاوه بر آن، برخی از مردم بسیار بیشتر قادر به تجربه انواع خاصی از عشق نسبت به دیگران هستند.

برای آشنایی با نوع عشق و سبک عشقی خود میتوانید اینجا کلیک کنید.

انواع مختلف عشق: هشت نوع عشق بر اساس یونان باستان

یونانیان باستان عشق را آموختند و آن را به هشت نوع مختلف طبقه بندی کردند. بنابراین، بیایید نگاهی به انواع مختلف عشق داشته باشیم تا بتوانیم روابط خود را بهتر درک کنیم.


مقاله مرتبط: نشانه های واضح عشق او به شما


آگاپه (عشق بدون قید و شرط)

این نوع از عشق، نوع دوستانه، فداکارانه و بی قید و شرط است. بعضی از مردم آگاپه را نوعی عشق روحانی می دانند. به عنوان مثال، مسیحیان معتقدند که عیسی مسیح این نوع عشق را به همه انسان ها عرضه کرده است. او از خودگذشته بود و خودش را قربانی کرد تا دیگران بتوانند از گناهان شان خلاص شوند.

مرکز روانشناسی اکسیر تمام خدمات خود از جمله مشاوره خانواده، مشاوره ازدواج، مشاوره طلاق، مشاوره جنسی و … را به افرادی که تحت پوشش بیمه بانک های طرف قرارداد اکسیر هستند رایگان ارائه می دهد. جهت کسب اطلاعات بیشتر اینجا کلیک کنید.

مشاوره آنلاین اکسیر

اروس

اروس خدای عشق و باروری در یونان باستان است. بنابراین، معمولا با عشق عاشقانه، شهوانی و جسمانی همراه است. اروس در حقیقت جنبه جنسی و از انواع عشق آتشین مزاج و شهوانی انسان است. یونانیان از این نوع عشق می ترسیدند و آن را قدرتمند می دانستند. آنها تصور می کردند که به دلیل اینکه انسان ها انگیزه ای غریزی برای تولید مثل دارند، این عشق بسیار قدرتمند است و منجر به از دست دادن کنترل می شود. در دنیای مدرن، اروس با فشار های زندگی در آمیخته شده است –دقیقا همان چیزی که شوپنهاور پیش بینی می کند– اروس یک فرایند تلاش برای بقا و تولید مثل است. همچنین اروس با لوگوس (یا عقل کامل) در تضاد می باشد که نماد آن کوپید با چشمانی بسته است.

فیلیا

یونانیان این نوع عشق را به عنوان “عشق مهربان” تعریف می کنند. به بیان دیگر، این نوع عشق، عشقی است که نسبت به دوستان تان احساس می کنید. یونانی های باستان فکر می کردند که این نوع عشق از اروس (عشق جنسی) بهتر بوده؛ زیرا این عشق خود را در میان افرادی که خود را یکسان می دانستند، نشان می داد. در حالی که بسیاری از افراد واژه “عشق” را با داستان عاشقانه مرتبط می کنند، افلاطون همیشه معتقد بود که جذابیت جسمی برای عشق ضروری نیست.

به این نوع، اغلب به عنوان “عشق افلاطونی”، عشق بدون اعمال جنسی اشاره می شود. دوستان واقعی برای داشتن یک زندگی حقیقی تلاش می کنند؛ آن ها برای این هدف به دنبال درک و فهم یکدیگر، درک محدودیت های اعتقادی یکدیگر و نقطه ضعف های شان هستند تا خطاها و سردرگمی ها را کم تر کنند. دوستان تحت تاثیر یکدیگر هستند و به دنبال بینش و تفسیر یکدیگر می باشند تا بتوانند تغییر کنند و تغییر بدهند.

فیلوتویا

فیلوتویا از انواع عشق به خود است که می تواند سالم و یا نا سالم باشد؛ جنبه ناسالم فیلوتویا این است که می تواند باعث غرور شود.در جامعه مدرن امروز، افراد با خودشیفتگی، خودخواهی و درگیری با خود این نوع عشق را نشان می دهند. با این حال این نوع عشقی نیست که یونانیان باستان از آن صحبت می کردند. عشق به خود به هیچ وجه منفی یا ناسالم نیست. یونانیان باستان این را درک کرده بودند که اگر بخواهیم به دیگران عشق بورزیم باید اول بتوانیم خود را دوست بداریم. ما نمی توانیم به دیگران چیزی را که نداریم بدهیم. و اگر خودمان را دوست نداشته باشیم، چگونه می توانیم دیگران را دوست بداریم؟

استورگ (عشق آشنا)

استورگ را می توان به عنوان “عشق آشنا” تعریف کرد. گرچه این اصطلاح عجیب و غریب است، اجازه دهید توضیح دهم که واقعا چه معنایی دارد. این نوع عشق به نظر می رسد بسیار شبیه فیلیا، عشق محبت بین دوستان است. با این حال، این عشق بیشتر شبیه عشق والدین به فرزند است. درست مثل فیلیا، جاذبه جسمی و جنسی در کار نیست. اما یک پیوند قوی، خویشاوندی و آشنایی بین افراد وجود دارد.

انواع مختلف عشق در یونان

پراگما (عشق پایدار)

یونانیان باستان، پراگما را “عشق پایدار” تعریف می کنند. به عبارت دیگر، تقریبا مخالف اروس (عشق جنسی) است. به علت علاقه و شدت آن، اروس به سرعت از بین می رود. با این حال، پراگما عشقی است که در طول یک زمان طولانی بالغ و توسعه یافته است. زوج های متاهل قدیمی که سال های جوانی را با هم گذرانده اند و هنوز هم دست در دست هم دارند، نمونه خوبی از پراگما است. متأسفانه، این نوع عشق تا حدودی نادر است -به خصوص در جامعه امروز آنها صبر ندارند که در طول زمان عشق را ببینند- در این نوع از هر دو طرف در توافق و سازش هستند و هر کدام از آنها تلاش های برابر برای ایجاد شادی یکدیگر می کنند.

لودوس (عشق بازیگوش)

این عشق در واقع احساس شیفتگی در ابتدای رابطه است. همان احساسی است که در مراحل اولیه عاشق شدن نسبت به کسی داریم مانند: نوسانات قلب، معاشقه، احساس وجد و خوشی. مطالعات نشان می دهد که وقتی مردم این نوع عشق را تجربه می کنند، مغز آنها بسیار شبیه کسانی است که کوکائین مصرف می کنند. این امر موجب می شود شما احساس زنده بودن و هیجان در زندگی داشته باشید.

مانیا (عشق وسواس گونه)

مانیا لزوما شکل خوبی از عشق نیست زیرا وسواس گونه است. این نوع عشق می تواند فرد را به سمت جنون، حسادت یا حتی خشم سوق دهد. به این دلیل است که تعادل بین لودوس و اروس وجود ندارد. بسیاری از افرادی که این نوع عشق را تجربه می کنند از اعتماد به نفس پایین رنج می برند. ترس از دست دادن عشق باعث می شود که این افراد به کارهای جنون آمیزی دست بزنند. در صورت عدم کنترل، مانیا می تواند در بعضی موارد بسیار مخرب باشد.

اینستاگرام اکسیر

درباره عشق بیشتر بدانیم …

عشق نوعی احساس عمیق و عاطفه در مورد دیگران یا جذابیت بی انتها برای دیگران است. در واقع عشق را می‌توان یک احساس ژرف و غیر قابل توصیف انسانی دانست که فرد آنرا در یک رابطه دوطرفه با دیگری تقسیم می‌کند.

با این وجود کلمه «عشق» در شرایط مختلف معانی مختلفی را بازگو می‌کند . مردم عشق را پدیده‌ای مرموز، اسرارآمیز، عرفانی و بادوام توصیف کرده‌اند. در طول تاریخ، شاعران، نویسندگان، هنرمندان، فیلسوفان و دانشمندان تلاش کرده‌اند که مفهوم واقعی عشق را دریابند. البته روان‌شناسان هم به نوبه خود نظریه‌هایی برای تشریح طبیعت عشق ارائه نموده‌اند، امّا باید توجه داشت که هر فرد، تفسیر و تعبیر خاص خودش را در این زمینه دارد.

در یک کنفرانس علمى در مورد عشق در آمریکا ۳۰ سال پیش شرکت کنندگان بر سر این تعریف از عشق موافقت کردند: «یک حالت شناختى- عاطفى با مشخصه خیال پردازى اجبارى و وسواسى راجع به پاسخگویى به احساسات عاشقانه به وسیله موضوع عشق.» این نوع تعریف یقینا مشکل درک عشق بر مبناى زبان علمى را آشکار مى کند. علم چیزهاى بسیار جالبى در مورد عشق را به ما مى گوید. اما براى توصیف کردن دقیق چیستى عشق به طور ذهنى و شخصى و درک این نکته که چرا ما خود را دستخوش هیجانات عاشقانه مى کنیم و به این سفر دردناک و مخاطره آمیز دست مى زنیم، باید به انواع دیگر سخن انسانى رو بیاوریم: به شعر، داستان، خاطرات، تجربه زندگى واقعى.

بعضی ‌ها معتقدند انسان بدون عشق نمی ‌تواند به زندگی ادامه دهد و دائما احساس می‌ کند یک چیز کم دارد . نقطه ‌عطف عشق در جامعه ما ازدواج است . روز به روز از تعداد ازدواج ‌های اجباری کاسته شده و دختر و پسر ، ‌خودشان تصمیم به ازدواج با هم می‌ گیرند . در چنین شرایطی وجود عشق و محبت بین طرفین ، یکی از ‌عوامل مهم و تعیین ‌کننده در این تصمیم است . پس می ‌توان به این نتیجه رسید که تقریبا تمام ازدواج ‌های امروزی ‌با عشق آغاز می ‌شود . اما مهم ، سرنوشت این عشق است که به کجا کشیده خواهد شد و ‌چه بلایی سر آن می ‌آید و در زندگی زناشویی بعد از ازدواج چه نشانه‌ هایی از آن باقی می ‌ماند .

عده ای حتی با گذشت چند دهه از زندگی مشترکشان هنوز هم نسبت به یکدیگر احساساتی سرشار از اشتیاق دارند و عده ای پس از گذشت ۲۰ سال هنوز تمام جزئیات آشنایی و ازدواجشان را با وسواس کامل به یاد می آورند. ممکن است این رابطه در نظر عده ای سنگین و فاقد ظرافت باشد. عشق برای زوجهای دیگر میتواند بسیار متفاوت باشد. عده ای حتی با گذشت چند دهه از زندگی مشترکشان هنوز هم نسبت به یکدیگر احساساتی سرشار از اشتیاق دارند و عده ای پس از گذشت ۲۰ سال هنوز تمام جزئیات آشنایی و ازدواجشان را با وسواس کامل به یاد می آورند . در واقع ، بنا به گفته متخصصین، در کل شش حالت مختلف برای “عاشق بودن” وجود دارد و شیوه عشق ورزی هر شخص میتواند در دوران یک رابطه تغییر کند. دکتر سوزان هندریک روانشناس، همراه با همسر و دستیار تحقیقاتی خود دکتر کلاید هندریک به مدت ۲۵ سال است که بر روابط اجتماعی افراد تحقیق میکنند. به گفته ایشان، با دانستن شیوه عشق ورزی میتوان رابطه را ارزیابی نمود و انتظارات واقع بینانه تری نسبت به عشق و رشد آن به دست آورد. با دانستن اینکه به چه شیوه ای عشق میورزید، میتوانید رابطه سالمتر و شادمانه تری با همسر خود به وجود آورید. پس ببینید که چگونه عاشقی هستید!

عاشق احساساتی

این افراد عاشق “عاشق بودن” هستند. آنها به سادگی به روی زیبا با جذابیتهای ظاهری دیگر دل میبندند و سپس با از بین رفتن یا تغییر کردن این ظواهر، مایوس میشوند. به خاطر داشته باشید که عشق واقعی نباید با کم شدن موی سر معشوق رو به نقصان بگذارد و احساسات عاشقانه نباید با پختگی رابطه، کمرنگ شود. اگر چنین عاشقی هستید، برای زنده نگهداشتن عشق خود بهتر است قرار ملاقاتهای عاشقانه و دو نفری بگذارید، برای تعطیلات آخر هفته برنامه ای ترتیب دهید و تعطیلات را با یکدیگر سپری کنید و نگذارید که عشق رومانتیک شما دچار روزمرگی شود. ـ عاشقی با معیارهای ذهنی متعدد . این افراد ملاکهایی برای عاشق شدن دارند که برایشان بسیار مهم است و قصد تغییر دادن آن را هم ندارند. آنها حتی در رابطه زناشویی نیز همسر خود را تحت فشار شدیدی قرار میدهند تا مطابق با استانداردهای ایشان عمل کند. اگر شما عاشق فهرست مشخصات خودساخته و از دسته افراد متوقع هستید، برای حفظ رابطه باید این فهرست را دور بیاندازید. به عقیده کارشناسان وفادار ماندن به این لیست بایدها و نبایدها، به رابطه ای فرسایشی و یا تنهایی منجر میشود. آنچه بسیار اهمیت دارد رفاقت، عشق و توانایی بخشش است نه چیزهایی که برای تحت تاثیر قرار دادن “دیگران” مهم باشد.

عاشق وسواسی

این عاشقی است که میخواهد تمام اوقات خود را با معشوقش بگذراند و حتی پس از گذشت سالها، مدام نگران رابطه و زندگی زناشویی خود است. داشتن چنین همسری میتواند طاقت فرسا بوده و یا به خاطر اوج و فرودهای شخصیتی، موجب ناراحتی روحی طرف مقابل شود. آیا این حالات به نظرتان آشنا می آید؟ برای حفظ همسر و زندگی مشترک باید دست از نگرانی برداشته و زمانی برای تنفس به معشوق خود بدهید. به یاد داشته باشید که حتی شیرین ترین ها هم میتوانند به مرز “بیش از حد” برسند و دیگر شیرین به نظر نیایند. اگر احساس نا امنی در شما بسیار شدید است، بدون معطلی با یک متخصص مشورت کنید و رابطه خود را بهبود بخشید.

مرکز روانشناسی اکسیر خدمات روانشناختی خود را توسط متخصصین مجرب در زمینه های مختلف از جمله مشاوره کودک، مشاوره فردی، مشاوره افسردگی، مشاوره اضطراب، مشاوره وسواس و … را به صورت حضوری و غیرحضوری به شما عزیزان ارائه می دهد.

عاشق ایثارگر

عده ای مستعد ورود در رابطه ای هستند که در آن بیش از آنچه به دست می آورند، از خود مایه میگذارند. گاهی احساس میکنند که این رابطه به کلی یک طرفه شده است. یک نفر با از خود گذشتگی مدام در تلاش جلب رضایت و برآورده ساختن نیازهای دیگری است و هیچ زمانی برای مراقبت از “خود” کنار نگذاشته است. اگر چنین عاشقی هستید، باید بدانید که خارج از چهارچوب زندگی زناشویی نیز چیزهایی برای لذت بردن هست و سوای همسرتان، دوستان و اقوامی وجود دارند.

باید زمانی را به انجام فعالیتهای مورد علاقه خودتان و معاشرت با افرادی که دوست دارید اختصاص دهید و بد نیست که گاهی این معاشرتها و فعالیتها، بدون حضور همسرتان باشد. به این ترتیب با ارزش نهادن به خود، رابطه عاشقانه شما نیز تقویت میشود.

عاشق بازی

این دسته، عاشق دوران ناز و عشوه و به دست آوردن دل معشوق هستند. برای آنها تعقیب و گریز ابتدای یک رابطه بسیار جذاب تر است. آنها از یک رابطه طولانی مدت به سرعت خسته میشوند و دوباره به فکر “شیطنت” می افتند . مراقب باشید، اگر چنین دل بازیگری دارید، وسوسه را از زندگی خود دور کنید و به جای اینکه در جایی خارج از رابطه فعلی خود به دنبال هیجان باشید، بکوشید که آنرا در همین رابطه ایجاد کنید. ببینید که برای ورود به یک رابطه جدید چه قابلیتهای تازه ای از خود به نمایش میگذارید-مثلا ناگهان هوس چرخ و فلک سواری میکنید؟-، سپس آنها را در زندگی مشترک خود پیاده کنید .

عشق رفاقت آمیز

اگر در رابطه ای شدیدا رفاقت آمیز هستید که از آن لذت میبرید، ممکن است کم کم سر و کله عشق درآن پیدا شود. چنین روابطی ممکن است بسیار کند پیشروی کنند، اما بسیار مستحکم هستند . اما نکته دراینجاست که نباید فراموش کنید رفاقت در زندگی مشترک همه چیز نیست و باید جرقه هایی از احساسات و تمایلات آن را زیباتر و هیجان انگیزتر کند.

تفاوت دوست داشتن با عشق

دوست داشتن از عشق برتر است . عشق یک جور جوشش کور است و پیوندی از سر نابینائی ، اما دوست داشتن پیوندی خود آگاه و از روی بصیرت روشن و زلال . عشق بیشتر از غریزه آب میخورد و هرچه از غریزه سر زند بی ارزش است و دوست داشتن از روح طلوع میکند و تا هرجا که یک روح ارتفاع دارد ، دوست داشتن نیز همگام با آن اوج میابد . عشق در قالب دلها در شکل ها و رنگ های تقریبا مشابهی متجلی میشود و دارای صفات و حالات و مظاهر مشترکی است ، اما دوست داشتن در هر روحی جلوه خاص خویش دارد و از روح رنگ میگیرد و چون روح ها برخلاف غریزه ها هر کدام رنگی و ارتفاعی و بعدی و طعمی و عطری ویژه خویش دارد ، می توان گفت که به شماره هر روحی ، دوست داشتنی هست . عشق با شناسنامه بی ارتباط نیست و گذر فصل ها و عبور سالها بر آن اثر میگذارد ، اما دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی میکند و بر آشیانه بلندش روز و روزگار را دستی نیست . عشق در هر رنگی و سطحی ، با زیبائی محسوس ، در نهان یا آشکار ، رابطه دارد . چنانکه ” شوپنهاور” میگوید : (( شما بیست سال بر سن معشوقتان بیفزائید ، آنگاه تاثیر مستقیم آنرا بر روی احساستان مطالعه کنید)) ! .

اما دوست داشتن چنان در روح غرق است و گیج و جذب زیبائی های روح که زیبائی های محسوس را به گونه ای دیگر میبیند . عشق طوفانی و متلاطم و بوقلمون صفت است ، اما دوست داشتن آرام و استوار و پروقار و سرشار از نجابت . عشق با دوری و نزدیکی در نوسان است ، اگر دوری به طول بینجامد ضعیف میشود ، اگر تماس دوام یابد به ابتذال میکشد .و تنها با بیم و امید و تزلزل و اضطراب و (( دیدار و پرهیز )) ، زنده و نیرومند میماند . اما دوست داشتن با این حالت نا آشناست . دنیایش دنیای دیگریست .

عشق جوششی یکجانبه است ، به معشوق نمی اندیشد که کیست ، یک خود جوشی ذاتی است ، و از این رو همیشه اشتباه می کند . در انتخاب به سختی میلغزد و یا همواره یکجانبه میماند و گاه میان دو بیگانه ناهماهنگ ، عشقی جرقه میزند و چون در تاریکی است و یکدیگر را نمیبینند ، پس از انفجار این صاعقه است که در پرتو روشنائی آن چهره یکدیگر را میتوانند دید و در اینجاست که گاه پس از جرقه زدن عشق ، عاشق و معشوق که در چهره هم مینگرند ، احساس میکنند هم را نمیشناسند و بیگانگی و نا آشنائی پس از عشق – که درد کوچکی نیست – فراوان است . عشق جنون است و جنون چیزی جز خرابی و پریشانی ((فهمیدن)) و ((اندیشیدن)) نیست .

اما دوست داشتن در اوج معراجش از سرحد عقل فراتر میرود و فهمیدن و اندیشیدن را نیز از زمین میکند و با خود به قله بلند اشراق میبرد . عشق زیبائی های دلخواه را در معشوق میافریند و دوست داشتن زیبائی های دلخواه را در دوست میبیند و میابد . عشق یک فریب بزرگ و قوی است و دوست داشتن یک صداقت راستین و صمیمی ، بی انتها و مطلق.

عشق ریسمان طبیعی است و سرکشان را به بند خویش در میاورد تا آنچه آنان ، بخود از طبیعت گرفته اند بدو باز پس دهند و آنچه را مرگ میستاند ، به حیله عشق ، بر جای نهند ، که عشق تاوان ده مرگ است . و دوست داشتن عشقی است که انسان ، دور از چشم طبیعت ، خود میافریند ، خود بدان میرسد ، خود آنرا انتخاب میکند . عشق اسارت در دام غریزه است و دوست داشتن آزادی از جبر مزاج . عشق مامور تن است و دوست داشتن پیغمبر روح . عشق یک اغفال بزرگ و نیرومند است تا انسان به زندگی مشغول گردد و به روزمرگی – که طبیعت سخت آنرا دوست میدارد – سر گرم شود و دوست داشتن زاده وحشت از غربت است و خود آگاهی ترس آور آدمی در این بیگانه بازار زشت و بیهوده .عشق لذت جستن است و دوست داشتن پناه جستن . عشق غذاخوردن یک حریص گرسنه است و دوست داشتن همزبانی در سرزمین بیگانه یافتن است.

مرکز روانشناسی اکسیر شهرک غرب

رابطه عشق با سن

عشق و سن موضوع قابلِ‌توجه‌ی دیگری است که باید به آن ‌پرداخت. معمولاً عشق و جوانی همراهان همیشگی یک‌دیگر به حساب می‌آیند. اما پژوهش‌ها نشان می‌دهند که در بسیاری از موارد افراد مسن نسبت به زوج‌های جوان دیدگاه رمانتیک تری نسبت به عشق دارند. از سوی دیگر تفاوت‌های جنسی در عشق به صورت تفاوت عاشقی زنان- مردان رخ می‌نماید، که البته نباید در مورد این تفاوت‌ها مبالغه کرد. اصولاً زنان و مردان برخلاف برخی تصورات شایع متعلق به دو سیاره متفاوت نیستند و شباهت‌های میان آنان بیشتر از تفاوت هاست. بسیاری از این اختلاف‌ها بیش از آن که ناشی از تفاوت جنسی باشد، مربوط به نقش‌های جنسی است که توسط جوامع و فرهنگ‌ها تعریف می‌شود.

طبیعی است وقتی که زنان در جامعه منزلت اجتماعی پایین‌تری دارند و راه‌های زیادی برای ارتقاء این منزلت وجود ندارد، یکی از شیوه‌هایی که پیش‌ِ روی آن‌ها قرار می‌گیرد توجه و علاقه به محبوبی است که از طریق عشق یا ازدواج با او بتوانند به منزلت اجتماعی بالاتری راه یابند. به عبارت دیگر، زن‌ها آگاهانه‌تر دست به انتخاب می‌زنند، ولی مردها چون محدودیت‌های اجتماعی زیادی ندارند احتیاط کمتری نشان می‌دهند و ممکن است تنها به خاطر زیبایی جمال یک زن عاشق او شوند و با او ازدواج کنند .

‌برای آن که بتوانیم به کسی محبت کنیم ابتدا باید دیدگاه طرف مقابل را درباره محبت کردن بدانیم ، این کار ‌را باید قبل از ازدواج انجام دهیم تا ببینیم آیا کسی را که می ‌خواهیم به عنوان همسر انتخاب کنیم با روحیات ما ‌همخوانی دارد یا خیر ؟‌ برای یافتن این دیدگاه باید این سوال را از خود و طرف مقابل تان بپرسید که به نظر شما اگر کسی شما را دوست ‌داشته باشد چگونه باید آن را ابراز کند و به تعبیری دیگر مظاهر محبت و عشق چیست ؟

در جواب این سوال ، ‌دیدگاه همه راجع به محبت معلوم می‌ شود . بعضی ‌ها محبت را بیشتر در مادیات می‌ بینند مثلا از گرفتن یک کادوی ‌گرانقیمت می‌ فهمند که کسی دوست شان دارد . بعضی ‌ها گفتار عاشقانه را دوست دارند و می‌ خواهند کسی که ‌دوست شان دارد دائما به آنها ابراز علاقه کلامی کند و بسیاری از نمود های دیگر محبت و عشق ورزیدن که بر ‌اساس سلیقه و شخصیت‌ های متفاوت ، متغیرند . پیدا کردن این ترجیحات در خود و طرف مقابل ، به ما این امکان را ‌می ‌دهد که محبت خود را آن طور که می ‌خواهیم به همسر مان ابراز کنیم و نتیجه مطلوبی بگیریم . وقتی کسی را دوست داریم ، تنها با گفتن ” دوستت دارم ” نمی‌ توانیم به او ثابت کنیم که حقیقتا دوستش داریم . عشق و محبت ، احساسی است که در ما نسبت به ‌کسی به دلایل مختلفی ایجاد می ‌شود . وقتی کسی را دوست داریم به خاطر این دوست داشتن خیلی کار ها ‌می ‌کنیم و خیلی از رفتار ها را انجام نمی ‌دهیم.

دوست داشتن چه نشانه هایی دارد؟

– ‌به او دروغ نمی ‌گوییم.

– غرورش را نمی‌ شکنیم.

– ‌‌به خانواده ‌اش و کسانی که دوست دارد احترام می ‌گذاریم.

– ‌او را به باد نقد های بیرحمانه نخواهیم گرفت.

– ‌با او لجبازی نمی ‌کنیم.

– ‌وقتی اشتباهی در قبال همسر خود مرتکب می‌ شویم براحتی و بدون قید و شرط از او عذرخواهی می کنیم.

– ‌او را در کار ها و تصمیمات مان دخیل می ‌کنیم.

– ‌اگر مخالفتی با او داریم با آرامش قانعش می ‌کنیم.

– به او در کار هایش کمک می‌ کنیم.

– اگر گاهی حوصله ندارد و غمگین است به او کمک می ‌کنیم.

– ‌می ‌توانیم به راحتی اشتباهات او را ببخشیم و فراموش کنیم.

– ‌از اینکه در کنارش هستیم خوشحالیم و نمی ‌خواهیم از کنارش فرار کنیم.

– ‌با لذت ، گذشت خواهیم کرد و تمام چیز های خوب را برای همسر مان می ‌خواهیم.

– ‌در جمله‌ هایمان کمتر از ” من ” استفاده می ‌کنیم و بیشتر از او و خوبی‌ هایش می‌ گوییم.

مشاوره رایگان آنلاین