افسرده خویی یک نوع اختلال حال و وضع روانی است. مشخصه افسردهخویی، افسردگی مزمن است که حداقل به مدّت دو سال باقی مانده باشد. با وجود این، افسرده خویی به شدّت و حدّت افسردگی عمده (حاد) نیست. بدین معنی که هرچند افسردهخویی باعث نوعی اختلال در عملکرد کاری، تحصیلی و اجتماعی میشود امّا میزان آن به شدّت اختلالی که بر اثر افسردگی عمده پیش میآید نیست.
افسرده خویی معمولاً به تدریج از اوایل دوران بلوغ آغاز میشود و بیماران معمولاً در مشخص ساختن دقیق این که کی برای اولین بار افسرده شدند با مشکل روبرو هستند. این گونه بیماران معمولاً افسردگی خود را عادی تلقّی میکنند. افسرده خویی ممکن است با سایر بیماریهای ذهنی و روانی مثل اختلال اضطراب و سوء مصرف مواد ارتباط داشته باشد.
به نظر میرسد سطح نامناسب برخی مواد شیمیایی در مغز با افسرده خویی ارتباط داشته باشد. این اختلال در زنان بالغ بیشتر شایع است و به نظر میرسد دارای یک مؤلفه ژنتیکی باشد. به همین دلیل در افرادی که رابطه نزدیک با بیماران افسرده دارند، بیشتر شایع است. شرایط پراسترس محیط زندگی (مثل تبعیض، فقر، بیماریهای مزمن) نیز ممکن است با اختلال افسردهخویی ارتباط داشته باشد.
نشانههای افسرده خویی شامل غمگین بودن، ناامیدی، بدبینی (اعتقاد به این که همه چیز سرانجام بدی خواهد داشت)، خستگی، کمبود انرژی و تغییرات قابل توجه در اشتهاست.
پیش از آن که تشخیص افسردهخویی برای فردی داده شود باید آزمایشهای پزشکی کامل توسط پزشک متخصص انجام شود تا احتمال وجود سایر شرایطی که ممکن است باعث این نشانهها شوند (مثل کمکاری تیروئید) منتفی گردد. پس تشخیص قطعی از طریق انجام ارزیابی سلامت روانی توسط متخصص روان درمانی صورت میگیرد.
درمان افسرده خویی غالباً به طور کامل نشانهها را از بین میبرد، هر چند گاهی اوقات لازم است به منظور جلوگیری از بازگشت بیماری، درمان به طور همیشگی ادامه یابد. در بسیاری موارد، افسرده خویی هم از طریق روان درمانی و هم دارو درمانی درمان میگردد. دارو درمانی برای این اختلال معمولاً با داروهای ضدافسردگی انجام میگیرد.
درباره افسردهخویی
Dysthymia که ما در زبان فارسی به آن افسرده خویی میگوئیم، در زبان یونانی به معنی «وضعیت بد ذهنی» یا «ضعف شوخطبعی» است. افسردهخویی یک نوع اختلال حال و وضع روانی است که در آن، یک حالت افسردگی مزمن در اکثر ساعتهای شبانهروز، حداقل به مدّت ۲ سال وجود داشته باشد. بیماران افسردهخو معمولاً حالت خود را عادی تلقی میکنند و بسیاری از آنان اصلاً از وجود مشکل، آگاهی ندارند. هر چند افسردهخویی باعث نوعی اختلال در عملکرد کاری، تحصیلی و اجتماعی میشود امّا میزان آن به شدّت اختلالی که بر اثر افسردگی عمده (حاد) پیش میآید نیست.
بروز افسرده خویی معمولاً تدریجی است. سن میانگین برای بروز افسردهخویی ۳۱ سال است، هر چند ممکن است در بعضی افراد از خیلی زودتر یا دیرتر آغاز گردد. اغلب بیماران نمیتوانند به طور دقیق به یاد آورند که کی برای اولین بار دچار افسردگی شدند. در کودکان و نوجوانان، تغییر حالت ممکن است به جای افسردگی به شکل زودرنجی و تحریکپذیری باشد و به جای دو سال، باید حداقل یک سال دوام داشته باشد.
مرکز روانشناسی اکسیر خدمات روانشناختی خود را توسط متخصصین مجرب در زمینه های مختلف از جمله مشاوره کودک، مشاوره فردی، مشاوره افسردگی، مشاوره اضطراب، مشاوره وسواس و … را به صورت حضوری و غیرحضوری به شما عزیزان ارائه می دهد.
ارتباط نزدیکی بین افسرده خویی و افسردگی عمده (حاد) وجود دارد. به عنوان مثال، بسیاری از بیمارانی که دچار افسردهخویی هستند نهایتاً دچار افسردگی عمده خواهند شد و برعکس، بسیاری از بیمارانی که دچار افسردگی عمده هستند به افسردهخویی مبتلا خواهند شد. چنانچه افسرده خویی و افسردگی عمده هر دو با هم در بیماری وجود داشته باشند به آن افسردگی مضاعف گفته میشود. افسردهخویی با سایر اختلالات سلامت روانی مانند اختلالات اضطراب و سوء مصرف مواد نیز ممکن است ارتباط داشته باشد. افسردهخویی در کودکان ممکن است با اختلال نقص توجه / بیشفعالی ( ADHD ) و سایر وضعیتهای روانی یا پزشکی ارتباط داشته باشد. برطبق آمار منتشر شده از سوی مرکز ملّی سلامت روانی آمریکا، در حدود ۳/۳ میلیون نفر با سن بالاتر از ۱۸ سال در این کشور در زندگی خود دچار افسردهخویی بودهاند. تعداد زنان مبتلا به افسردهخویی تقریباً دو برابر مردان است.
علل و عوامل خطر افسرده خویی
علّت افسرده خویی کاملاً شناخته شده نیست. اعتقاد بر این است که تغییرات در ساختار و مواد شیمیایی مغز باعث تغییرات در حالت و وضع روانی میشود. به نظر میرسد برخی انتقال دهندههای عصبی (مواد شیمیایی که پیامها را بین اعصاب ردوبدل میکنند)، به ویژه سروتونین، نقشی کلیدی در این مورد داشته باشند. عوامل خطر (فاکتور ریسک) متعددی برای افسردهخویی وجود دارد. این عوامل عبارتند از:
جنسیت. احتمال خطر ابتلا به افسرده خویی در زنان دو برابر مردان است. هر چند علت این امر نامشخص است، امّا ممکن است به دلیل عواملی نظیر تفاوت هورمونی در بعضی مراحل خاص در زندگی، مثلاً پس از حاملگی یا یائسگی باشد. نکته دیگری که در این مورد شایان توجه است این است که احتمالاً زنان بیشتر از مردان تمایل دارند نشانههای افسردگی خود را با پزشکان در میان بگذارند و شاید یکی از علل بروز این اختلال در زنان بیشتر از مردان همین باشد.
سابقه خانوادگی
افرادی که خویشاوندانی با سابقه یکی از اشکال افسردگی، به ویژه افسرده خویی یا افسردگی عمده دارند، در معرض خطر بیشتری برای ابتلاء به افسردهخویی قرار دارند. این امر به ویژه در مورد منسوبین درجه اول (پدرومادر، فرزند، خواهروبرادر) صادق است.
استرسهای طولانی مدت
افرادی که در زندگی خود با منابع ثابت استرسزا مانند تبعیض، فقر، بیماریهای مزمن و سوء مصرف دارو، سروکار دارند در معرض خطر بیشتری برای ابتلاء به افسرده خویی قرار دارند. البته، افراد متأهلی که زندگی زناشوئی نامناسب و ناخوشایندی دارند نیز در معرض خطر بیشتری قرار دارند. هنوز این نکته مشخص نشده است که آیا اینها خود عوامل خطر واقعی برای بروز افسردهخویی هستند یا آن که قضیه برعکس است. یعنی افرادی که افسردگی مزمن دارند کمتر ازدواج میکنند و در صورتی که ازدواج کنند هم به احتمال زیاد زندگی زناشوئی نامناسبی خواهند داشت. افرادی که احساس مطرود بودن یا بیوفایی و خیانت از سوی فرد مورد علاقهشان می کنند نیز در معرض خطر بیشتری قرار دارند.
علائم و نشانههای افسردهخویی
نشانههای افسرده خویی از یک بیمار به بیمار دیگر ممکن است کاملاً متفاوت باشد. نشانههای عمومی عبارت است از کاهش فعالیت، اثر بخشی یا عملکرد. اغلب نشانههای افسردهخویی مشابه افسردگی عمده هستند امّا نه به آن شدّت. به دلیل آن که بیماران افسردهخو معمولاً نشانههای خود را عادی تلقی میکنند، نشانههای بیماری ممکن است قبل از خود بیمار، توسط دیگران تشخیص داده شود. علائم و نشانههای افسرده خویی عبارتند از:
تغییر حال
بیماران معمولاً احساس غمگین بودن، ناامیدی، ناکامی یا بیاحساسی (فقدان هیجان) دارند. این گونه بیماران معمولاً دچار بدبینی هستند و حس میکنند که همه چیز در زندگی سرانجام بدی پیدا خواهد کرد. حساسیت فزاینده عاطفی و هیجانی و گریهکردن دورهای از دیگر نشانههای افسردهخویی است. خشم فزاینده، زودرنجی، تحریکپذیری و بداخلاقی، به ویژه در کودکان، از دیگر نشانههای قابل ذکر است.
بیعلاقگی و انزوای اجتماعی
بیماران ممکن است علاقه اندک یا کاملاً بیعلاقگی نسبت به فعالیتهایی که قبلاً برایشان خوشایند بود نشان دهند. آنها همچنین ممکن است از فعالیتهای اجتماعی کنارهگیری کنند.
کمبود اعتماد به نفس. این یکی از نشانههای رایج در افسردهخویی است. بیماران ممکن است احساس بیارزش بودن، گناه یا سرزنش از خود کنند.
خستگی و کمبود انرژی
عدم تمرکز
بیماران ممکن است مشکل عدم تصمیمگیری، عدم توانایی برای تفکر، توجه یا تمرکز به موضوعات یا مشکلات حافظه داشته باشند.
تغییر اشتها و تغییر عمده وزن
بیماران افسردهخو ممکن است اشتهایشان زیادیا کم شود و وزنشان در یک دوره زمانی نسبتاً کوتاه، به طور عمدهای افزایش یا کاهش یابد.
تغیرات در الگوی خواب
بیماران ممکن است دچار بیخوابی یا پرخوابی شوند. اینگونه بیماران معمولاً صبح زود از خواب بیدار میشوند و دیگر نمیتوانند به خوابشان ادامه دهند.
روشهای تشخیص افسرده خویی
پیش از تشخیص افسردهخویی، باید آزمایشهای پزشکی کاملی صورت گیرد تا مشخص شود که نشانههای بیماریهای دیگری با افسرده خویی اشتباه گرفته نشده باشد. بسیاری از دارو درمانیهای طولانی مدّت (مثل کورتیکواستروئید) یا بیماریهای مزمن (مثل کم کاری تیروئید و کمخونی) میتوانند باعث به وجود آمدن نشانههای مشابهی با افسردهخویی گردند.
تشخیص افسرده خویی با ارزیابی سلامت روانی که توسط یک پزشک یا یک متخصص سلامت روان صورت میگیرد آغاز میشود. این ارزیابی شامل به دست آوردن تاریخچه کامل نشانهها (زمان شروع، طول مدّت ماندگاری و میزان شدّت آن) است. همچنین باید مشخص شود که آیا بیمار این نشانهها را قبلاً نیز داشته است یا نه و در صورتی که داشته، درمان شده است یا نه. پزشک همچنین اطلاعاتی راجع به مصرف الکل و دارو توسط بیمار جمعآوری میکند و این که سایر اعضای خانواده او دچار انواع افسردگی، نظیر افسردهخویی یا افسردگی عمده، بودهاند یا نه. اگر سابقه افسردگی در هر یک از اعضای خانواده بیمار وجود داشته باشد، روش و اثربخشی درمان باید گزارش شود.
معیارهای خاصی برای تشخیص افسرده خویی وجود دارد که عبارتند از:
کیفیت و طول دوره تغییر حال
بالغین باید در اغلب اوقات شبانهروز، در اغلب روزها و حداقل به مدّت دو سال دچار حالت افسردگی باشند. کودکان و نوجوانان نیز باید در اغلب اوقات شبانهروز، در اغلب روزها و حداقل به مدّت یک سال دچار افسردگی و زودرنجی و تحریکپذیری باشند.
نشانهها
دو مجموعه جداگانه ولی دارای همپوشانی از نشانهها از سوی پزشکان و متخصصان سلامت روان ممکن است به کار گرفته شود. به طور کلّی، بیماران باید دو یا بیشتر از نشانههای زیر را در طول مدتی که حال و وضع روانیشان تغییر میکند داشته باشند:
- ناامیدی
- تغیر چشمگیر اشتها
- کمخوابی یا پرخوابی
- خستگی
- کاهش اعتماد به نفس
- بیتصمیمی یا مشکل در تمرکز
- زودرنجی یا خشم فزاینده
- بدبینی
- بیعلاقگی به انجام فعالیتهایی که قبلاً خوشایند بودند
- کنارهگیری اجتماعی
- احساس گناه نسبت به گذشته
- کاهش فعالیت، اثربخشی و عملکرد
سازگاری
نشانهها نباید برای بیش از دو ماه متوالی در یک دوره دو ساله در بالغین و یک ساله در کودکان و نوجوانان، غیبت داشته باشند.
اختلال
نشانهها باید آنقدر جدّی باشند که حداقل باعث اختلال ضعیفی در عملکرد کاری، تحصیلی یا اجتماعی شده باشند.
تشخیص افسرده خویی تنها هنگامی داده میشود که تشخیص اختلالات روانی دیگری مثل افسردگی عمده یا اختلال دو قطبی برای بیمار داده نشده باشد. البته شرایط خاصی وجود دارد که ممکن است افسردهخویی و افسردگی عمده با هم وجود داشته باشند (افسردگی مضاعف). برای مثال، بسیاری از بیمارانی که دچار افسردهخویی هستند نهایتاً به افسردگی عمده مبتلا میگردند و برعکس. برای تشخیص قطعی، باید نشانهها مربوط به شرایط جسمی بیمار یا در نتیجه استفاده از دارو نباشند.
سن آغاز بیماری در انتخاب روش درمانی مؤثر است. بیمارانی که پیش از ۲۰ سالگی دچار افسردهخویی شده باشند به احتمال زیاد سرانجام در آینده به افسردگی عمده مبتلا خواهند شد.
درمان و جلوگیری از افسرده خویی
تنها ۱۰ درصد احتمال دارد که نشانههای افسرده خویی بدون درمان، خود به خود از بین برود. درمان افسردهخویی مشکل است امّا غالباً به از بین رفتن کامل نشانهها میانجامد، هر چند ممکن است برای پیشگیری از بازگشت آنها به طور همیشگی ادامه یابد. معمولاً تنها هنگامی که افسرده خویی به افسردگی عمده تبدیل میگردد متخصصان سلامت روان مورد مشاوره قرار میگیرند، گرچه افسردهخویی به تنهایی ممکن است به الکلی شدن یا خودکشی بیانجامد. در بسیاری موارد، افسردهخویی هم از طریق روان درمانی و هم از طریق دارو درمانی درمان میگردد.
رواندرمانی به آموزش مهارتهای وفقپذیری و روشهای موثرتر برای برخورد با مشکلات زندگی میپردازد. این روش همچنین نشانهها و هر نوع مصرف مواد را هدف میگیرد. یکی از روشهای روان درمانی که غالباً مورد استفاده قرار میگیرد، درمان رفتار شناختی (CBT) است. در این روش، درمانگر بیمار را به حرف میگیرد تا بینش بهتری نسبت به او به دست آورد و الگوهای منفی فکری یا رفتاری مربوط به افسرده خویی را تغییر می دهد. گاهی اوقات به بیمار در بین جلسات روان درمانی، «تکلیف خانگی» داده میشود. درمان رفتار شناختی به بیماران میآموزد که از اعمال خود، رضایت بیشتری کسب کنند و به حل مسائل بپردازند.
دارو درمانی معمولاً رهایی نسبتاً سریع از نشانهها را به همراه دارد. دارو درمانی برای اختلال افسردهخویی معمولاً با داروهای ضدافسردگی آغاز میشود. بیماران باید آگاه باشند که پزشک برای به دست آوردن بهترین نتیجه با کمترین اثرات جانبی، ممکن است میزان مصرف دارو را کم و زیاد کند و یا نوع دارو را تغییر دهد. بنا به توصیه اداره دارو و غذای آمریکا ( FDA )، مصرف داروهای ضدافسردگی ممکن است باعث افزایش خطر فکر خودکشی در برخی بیماران، به ویژه کودکان و نوجوانان، گردد. بدین خاطر، تمام افرادی که با داروهای ضدافسردگی تحت درمان قرار میگیرند باید برای تغییرات غیرعادی در رفتارشان، از نزدیک مورد مراقبت قرار گیرند. برخی افراد برای درمان افسرده خویی خود به مصرف مکمّلهای غذایی مجاز و داروهای گیاهی روی میآورند. با وجودی که در اروپا از این مکملها برای بسیاری از اشکال افسردگی خفیف تا متوسط استفاده میشود امّا مطالعات علمی در این زمینه هنوز ناکافی است. به بیماران توصیه میشود قبل از مصرف هر نوع داروی گیاهی یا مکملهای غذایی با پزشک مشورت کنند زیرا بعضی از مکملهای غذایی ممکن است باعث تداخل دارویی گردند.
مطالعات نشان میدهد که ورزش، به ویژه تمرینات هوازی، تأثیر مثبتی بر انواع خفیف و متوسط افسردگی، از جمله افسرده خویی دارد. به بیماران معمولاً توصیه میشود که به ورزش بپردازند.
مرکز روانشناسی اکسیر تمام خدمات خود از جمله مشاوره خانواده، مشاوره ازدواج، مشاوره طلاق، مشاوره جنسی و … را به افرادی که تحت پوشش بیمه بانک های طرف قرارداد اکسیر هستند رایگان ارائه می دهد. جهت کسب اطلاعات بیشتر اینجا کلیک کنید.
پرسشهایی برای پرسیدن از پزشک
آماده کردن پرسشهایی از قبل به بیماران کمک میکند تا گفتگوی معنیدارتر و هدفمندتری با پزشک خود درباره وضعیتشان داشته باشند. بیماران میتوانند پرسشهای زیر را در ارتباط با افسرده خویی از پزشکشان بپرسند:
- آیا شما در درمان افسردگی و سایر اختلالات روانی تخصص دارید؟
- چرا فکر میکنید که من افسردهخویی دارم نه افسردگی عمده؟
- آیا من به دلیل افسردهخویی، در معرض خطر بیشتری برای سایر بیماریها هستم؟
- آیا این احتمال وجود دارد که افسردهخویی من خود به خود برطرف گردد؟
- آیا درمان افسردهخویی من از طریق دارو درمانی خواهد بود؟
- چه نوع دارو درمانی برای من مناسبتر است؟
- دارو درمانی من چقدر طول خواهد کشید؟
- چند وقت پس از شروع دارو درمانی، نشانههای بهبودی در من ظاهر خواهد شد؟
- بهترین روش درمان برای من چیست؟
- درمان من چقدر طول خواهد کشید؟
- چقدر طول میکشد تا خودم یا دیگران متوجه تغییر در حالتم شوند؟
- آیا سبک زندگی متفاوتی را برای من پیشنهاد میکنید که به وضعیتم کمک کند؟
- چگونه میتوانم از بازگشت نشانههای افسرده خویی جلوگیری کنم؟
ثبت ديدگاه