سبک های دلبستگی

امروزه اکثر نظریه های تحولی جدید معتقدند که روابط اجتماعی هم از سبک های دلبستگی و آسیب های روانی دوران کودکی تأثیر می پذیرند و هم بر آن تأثیر می گذارند.

بر اساس نظریه های روابط موضوعی و روانشناسی، سبک های دلبستگی و نزدیک ترین و صمیمی ترین روابط اولیه کودک بیشترین تأثیر را بر به هنجاری و نا به هنجاری روانی او دارد. اخیراً محققان از نظریه دلبستگی برای درک اختلالات روانی و شخصیتی استفاده کرده اند. نظریه ی دلبستگی چارچوب تحولی قاطعی برای درک این سوال که چگونه روابط صمیمانه و نزدیک اولیه و بعدی بر ساختار شخصیتی، عاطفی و شناختی اثر می گذارند، فراهم می سازد. در واقع این نظریه یکی از مدل های مناسب برای شناخت روش های سازش یافته و سازش نایافته ای است که افراد از طریق آن ها با چالش های متعدد زندگی مواجه می شوند.

برای سنجش سبک دلبستگی خود می توانید تست آنلاین سبک دلبستگی را تکمیل نمایید.

سبک های دلبستگی دوران کودکی

جان بالبی بر اساس مشاهده ویژگی های روابط مادر – کودک در موقعیت های مختلف به این نتیجه رسید که پیوندهای مادر – کودک مسئول تنظیم تجربه های عاطفی و رفتاری او هستند. به نظر او الگوهای عملی انسان، تحت تأثیر تجارب مکرر روزانه کودک با چهره های دلبستگی ساخته می شوند. بنا بر این، تجسمات چهره دلبستگی در ابتدای دوران کودکی شکل می گیرند و به وسیله این الگوها فرد وقایع محیط اطراف خود را درک کرده و آنها را ارزیابی می کند.

مرکز روانشناسی اکسیر خدمات روانشناختی خود را توسط متخصصین مجرب در زمینه های مختلف از جمله مشاوره کودک، مشاوره فردی، مشاوره افسردگی، مشاوره اضطراب، مشاوره وسواس و … را به صورت حضوری و غیرحضوری به شما عزیزان ارائه می دهد.

مشاوره آنلاین اکسیر

اینثورث سبک های دلبستگی را به دو سبک ایمن و نا ایمن طبقه بندی کرد که سبک ناایمن خود شامل سبک دلبستگی دوسوگرا و سبک دلبستگی اجتنابی است. از نظر او دلبستگی برای رشد روانی و عادی، تحول شخصیت به هنجار و روابط هیجانی سالم ضروری است. دلبستگی، اساس سلامت هیجانی، روابط اجتماعی و نگرش به هنجار فرد به دنیا تلقی می شود.


مقاله مرتبط: دلبستگی و اختلالات ناشی از عدم شکل گیری آن


تاثیرات سبک های دلبستگی افراد

تجربه با چهره دلبستگی به طور قابل ملاحظه ای منبع بالقوه ی احساساتی درباره ی خود محسوب می گردد. چنانچه چهره دلبستگی برای کودک ارزش قائل شده و در مواقع مورد نیاز راحتی و آسایش او را فراهم سازد و از حساسیت و پاسخ دهندگی مادرانه کافی برخوردار باشد، کودک احساس ارزشمندی می کند و بر عکس اگر از سوی چهره دلبستگی طرد گردد، و چنانچه او از لحاظ هیجانی و فیزیکی در دسترس نباشد و یا بی ثبات باشد، احساس بی ارزشی و یا کم ارزشی بر کودک مستولی می گردد. اعتماد و اطمینان به پاسخ دهنده بودن چهره ی دلبستگی نقش مهمی در ساخت الگوهای “خود” شخصیت کودک دارند.

بالبی معتقد است تحول دلبستگی زمینه ساز شکل گیری شخصیت به هنجار و یا نابهنجار در افراد است.

به نظر می رسد در افراد مبتلا به اختلالات شخصیت الگوهای عملی درونی از خود و دیگری ناکارآمد بوده و به روز آوری نشده باشند. در نتیجه انعطاف ناپذیر بوده و پردازش اطلاعات را دفاعی و انتخابی کرده و تحول را به درون مسیر غیر بهینه منحرف می سازند این فرآیندهای دفاعی زمینه انواع اختلالات را در شخصیت فرد فراهم می سازند.


مقاله مرتبط: تاثیر دلبستگی اجتنابی بر روابط


اختلالات شخصیت و سبک های دلبستگی

اختلالهای شخصیت از مهم ترین مشکلات اجتماعی و پزشکی است و روان پزشکان و متخصصان بهداشت روانی به این اختلال ها توجه زیادی دارند. شیوع این اختلال ها در جمعیت عادی بین ۱۱ تا ۲۳ درصد گزارش شده که رقمی هشدار دهنده است. اختلالات شخصیت بر اساس تعریف DSM-IV الگویی پایدار از تجربه رفتار شخصی هستند که آشکارا با انتظارات فرهنگ فرد مغایرت دارند، فراگیر و انعطاف ناپذیر هستند و در دامنه وسیعی از موقعیت های ارتجاعی رواج داشته، در طول زمان ثابت هستند و باعث درماندگی یا نارسایی می شوند و معمولاً شروع آن ها در نوجوانی یا شروع جوانی است. در این اختلالات، ویژگیهای پایدار شخص مانع ارتباط مناسب فرد با محیط می شود و عملکرد فردی و اجتماعی او را مختل می کند.

اختلالات شخصیت شامل سه خوشه است که عبارتند از: اختلالات خوشه A شامل اختلالات پارانوئید، اسکیزوئید و اسکیزوتایپی. افراد مبتلا به این اختلالات اغلب غیر عادی، نامتعارف و غریب به نظر می رسند. اختلالات خوشهB شامل اختلالات ضد اجتماعی، مرزی، و نمایشی و خود شیفته. این افراد اغلب نمایشی، هیجانی یا دم دمی به نظر می آیند و اختلالات خوشه Cشامل اختلالات اجتنابی، وابسته، وسواسی- جبری که افراد مبتلا به این اختلال ها اغلب مضطرب یا بیمناک به نظر می رسند.

اینستاگرام اکسیر

افراد مبتلا به اختلالات شخصیت دارای بدکنشی های مشخصی در روابط بین فردی هستند. البته نوع این کارکرد معیوب روابط اجتماعی در انواع مختلف اختلال شخصیت متفاوت و گاه متضاد است. مثلاً در حالی که افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوئید علاقه ای به تعامل انسانی ندارند، در اختلال شخصیت وابسته فرد شدیداً به دیگران و حمایت های آنان وابسته است و اختلال شخصیت اجتنابی نشانه های ترکیبی از هر دو اختلال یاد شده را دارد یعنی به طور همزمان هم تمایل به رابطه و صمیمیت دارد و هم از آن می گریزد.

بیماران مبتلا به اختلالات شخصیت در مقایسه با مبتلایان به سایر اختلالات روانی با احتمال بیشتری درمان روانپزشکی را رد می کنند. به همین دلیل درمان های متداول روانشناختی در بهبود این اختلالات چندان موفق نبوده اند، پژوهشها بر ارتباط بین اختلالات شخصیت با سبک های دلبستگی ناایمن صحه گذاشته اند و تا اندازه ای می توان امیدوار بود که با شیوه های درمانی متکی بر روابط موضوعی اولیه از جمله درمان دلبستگی و بازسازی مجدد روابط عاطفی نخستین در جریان درمان بتوان به افق های نویدبخشی در درمان این اختلالات دست یافت.

مرکز روانشناسی اکسیر شهرک غرب

تاثیر نوع سبک دلبستگی بر روابط

نوع سبک های دلبستگی ما بر چگونگی انتخاب شریک زندگی، پیشرفت رابطه و حتی بر نحوه به پایان رسیدن آن اثر می گذارد. به همین دلیل با شناخت سبک دلبستگی خود بهتر می توانیم به نقاط ضعف و آسیب پذیر خود در روابط پی ببریم. سبک دلبستگی در کودکی ایجاد می شود و در بزرگسالی به عنوان الگوی فعال در روابط ما ادامه پیدا می کند. سبک دلبستگی نشان می دهد که چگونه به نیازها و خواسته های خود واکنش نشان می دهیم و با آنها رو به رو می شویم. یک فرد با اعتماد به نفس بالا می تواند به راحتی با دیگران ارتباط برقرار کند و با نیازها و خواسته های خود و دیگران رو به رو شود. با این حال،‌کسی که دارای سبک دلبستگی اجتنابی یا اضطرابی است فردی را متناسب با الگوی دلبستگی ناسازگار خود انتخاب می کند و این فرد توانایی خوشحال کردن او را نخواهد داشت.

به عنوان مثال فردی با دلبستگی اضطرابی به منظور نزدیک تر شدن و صمیمی تر شدن با شریک خود باید تمامی وقت خود را با او بگذراند و از حضور او مطمئن شود. او معمولا فردی را انتخاب می کند که گوشه گیر است و ارتباط برقرار کردن با او دشوار است.

فردی که دارای سبک دلبستگی اجتنابی است تمایل به فاصله گرفتن دارد. این مدل از دلبستگی به او می گوید برای رسیدن به خواسته هایت بهتر است که جوری رفتار کنی که انگار نیازی به چیزی نداری. این افراد کسی را انتخاب می کنند که احساس  مالکیت و نیاز به توجه زیادی دارند. در واقع ما براساس نوع سبک دلبستگی خود به انتخاب شریک زندگی دست می زنیم. حتی اگر با یک الگوی دلبستگی ناایمن بزرگ شده باشیم باز هم در جهت تأیید آن گام برمی داریم حتی اگر برایمان آزاردهنده و ناخوشایند باشد.

دلبستگی ایمن

کسانی که دلبستگی ایمن دارند از روابط خود راضی هستند این افراد به پدر و مادر خود به چشم یک پایگاه امن نگاه می کنند که می توانند به طور مستقل دنیا را کشف کنند. یک بزرگسال با دلبستگی ایمن همین رابطه را به شریک خود برقرار می کند. احساس امنیت می کند و در عین حال به خود و شریک خود اجازه حرکت آزادانه را می دهد.

این افراد وقتی شریک زندگیشان احساس اضطراب و پشیمانی دارند او را حمایت می کنند وقتی که آنها دچار مشکل می شوند به آنها احساس آرامش می دهند. روابط آنها سرشار از صداقت، برابری و آزادی است و در عین حال یکدیگر را دوست داشته و احساس استقلال می کنند.

دلبستگی اضطرابی

برخلاف دلبستگی ایمن این گروه بجای اعتماد و احساس واقعی عشق و دوست داشتن آنها بیشتر تشنه محبت هستند آنها بدنبال کسی هستند که آنها را نجات داده یا کامل کند. با چسبیدن به شریک خود، بدنبال ایجاد احساس امنیت در خود هستند و  بسیار شریک خود را تحت فشار قرار می دهند.

فرد با دلبستگی اضطرابی بسیار ناامید و ناایمن رفتار می کند. وقتی آنها از احساس طرف مقابل خود مطمئن نیستند احساس ناامنی کرده و رفتار چسبنده،‌ مصر و احساس مالکیت به شریک خود را بیشتر نشان می دهند. اگر شریکشان شروع به رابطه با دوستانش بکند با خود می گوید: دیدی منو دوست نداشت، می خواد منو ترک کنه حق داشتم که بهش اعتماد نداشتم.

مرکز روانشناسی اکسیر تمام خدمات خود از جمله مشاوره خانواده، مشاوره ازدواج، مشاوره طلاق، مشاوره جنسی و … را به افرادی که تحت پوشش بیمه بانک های طرف قرارداد اکسیر هستند رایگان ارائه می دهد. جهت کسب اطلاعات بیشتر اینجا کلیک کنید.

دلبستگی اجتنابی- دوری گزین

این افراد تمایل دارند از نظر عاطفی از شریک خود فاصله بگیرند. آنها تمایل به گوشه گیری و ایفای نقش والدین خود را دارند. آنها به راحتی می توانند احساسات خود را خاموش کنند حتی اگر در بهترین حالت در روابط خود باشند. مثلا اگر شریکشان آنها را تهدید به ترک کند او پاسخ می دهد که برایم مهم نیست.

دلبستگی اجتنابی همراه با ترس

فرد با این سبک دلبستگی در حالت دوسوگرایی بین ترس از نزدیکی و دوری قرار دارد. این افراد تمایل به صمیمت با دیگران دارند اما برایشان سخت است که به آنها اعتماد کنند یا وابسته شوند و گاهی نگران این هستند که اگر به دیگران خیلی نزدیک شوند، آسیب ببینند. از طرفی این افراد تمایل به برقراری رابطه ی صمیمانه ی عاطفی دارند و از سوی دیگر از این نزدیکی عاطفی احساس ناراحتی می کنند، این احساسات با نگرش های منفی درباره ی خود و همسرشان همراه است؛ آنها خود را بی ارزش می دانند و نمی توانند به همسرشان اعتماد کنند، اغلب با همسرشان احساس صمیمیت نمی کنند و غالب اوقات احساسات خود را سرکوب کرده و پنهان می سازند. آنها اغلب ترس از رها شدن دارند اما از طرفی با صمیمیت نیز مشکل دارند.

خبر خوب این است که هیچ وقت برای ایجاد دلبستگی ایمن دیر نیست. سبک دلبستگی شما در کودکی و براساس رفتار والدین یا افرادی که از شما مراقبت می کردند شکل گرفته است. شما می توانید با کمک روان درمانی الگوی دلبستگی خود را اصلاح کرده و از بودن در کنار شریک زندگی خود لذت ببرید.

مشاوره رایگان آنلاین