عوامل روانی اجتماعی در کنترل وزن دخالت دارند. از یک سو بسیاری از مردم ادعا دارند که به هنگام اضطراب یا ناراحتی، بیشتر می خورند و شواهد، گویای آن است که فشار عصبی امکان دارد سبب شود فرد بیشتر غذا بخورد. شیوه زندگی نیز مهم است. برای مثال افرادی که الکل را به طور مرتب و زیاد می نوشند به دو دلیل اضافه وزن پیدا می کنند: الکل به کالری رژیم غذایی می افزاید و موجب کاهش از دست رفتن چربی بدن می شود. تماشای تلویزیون هم به کاهش فعالیت بدنی شخص و نشان دادن غذاهای شیرین با ارزش غذایی پایین در برنامه های نمایشی و تبلیغات تجاری ممکن است بر کنترل وزن اثر بگذارد.

عوامل روانی اجتماعی کنترل وزن

افراد خویشتن دار و ناخویشتن دار

عامل روانی اجتماعی دیگر در کنترل وزن؛ حساسیت شخص به محرک های غذایی در محیط است. اشخاص چاق، نسبت به بعضی از محرک ها، از افراد غیرچاق حساس تر هستند. به عنوان مثال، هرگاه مزه غذا خوب باشد افراد چاق بیشتر از افراد غیرچاق غذا می خورند. این واکنش قوی تر در برابر محرک های غذایی ممکن است باعث شود افراد چاق بیشتر از افراد غیرچاق مثلا در تصمیم گیری در مورد خوردن دسر، تحت تاثیر تبلیغات قرار گیرند.

برای بسیاری افراد، نگه داشتن وزن در وضعیتی مطلوب، تلاشی است که طی آن شخص پیوسته نگرانی دارد که چه بخورد و می کوشد در برابر آنچه میل دارد مقاومت کند. این اشخاص را “غذا خورندگان خویشتن دار” نام نهاده اند. در انتهای این طیف غذا خورندگان نا خویشتن دار عنان گسیخته قرار دارند که آزادانه و مطابق با میل و خواست خود غذا می خورند. تمایز میان این دو گروه اساس نظریه خویشتن داری است که بر مبنای آن غذا خورندگان خویشتن دار به تدریج الگوی غذایی غیرطبیعی پیدا می کنند که ویژگی این الگوها نوسان میان خودداری از مصرف، مثلا گرفتن رژیم و زیاده خواری در خوردن است.

اندیشیدن به این امر که اشخاص چاق صرفاً غذا خورندگان ناخویشتن دار هستند وسوسه انگیز است. اما در حال حاضر شواهدی بر تفاوت میان تفاوت افراد چاق و غیرچاق از نظر میزان مصرف غذا در دست نیست. یکی از پژوهشگران تغذیه نظر کاملا متفاوتی در این زمینه ابراز کرده است. این پژوهشگر شواهدی در دست دارد که نشان می دهد غذا خورندگان خویشتن دار، چه اشخاص چاق و چه افراد غیرچاق، ویژگی مشترکی دارند که عبارتند است از: حساس نبودن نسبت به میزان چربی غذا.

وقتی به افرادی پیش از ناهار ماست هایی با مقادیر مختلفی چربی افزوده شده بود، آنانی که وزنی طبیعی داشتند و غذاخورندگانی ناخویشتن دار بودند و ماست پرچربی خورده بودند، غذای کمتری خوردند، در صورتی که مردان و زنانی که چاق یا دارای وزن طبیعی و خورندگان خویشتن دار بودند مقدار غذای خود را در هنگام صرف ناهار برای جبران میزان چربی ماست تغییر ندادند، و در مورد سایر افراد چاق، خویشتن داری یا ناخویشتن داری اثری نداشت، اما ارتباط میان این اثرها و پیدایش چاقی هنوز روشن نیست.

کنار گذاشتن محدودیت‌های آگاهانه

پژوهشگران برای فهم دقیق‌تر نقش محدودیت‌های آگاهانه و رفتار افراد خویشتن دار و ناخویشتن دار، پرسشنامه‌ای تنظیم کردند که حاوی سؤالاتی در مورد برنامه‌ی غذائی، تغییرات وزن بدن از گذشته تا حال، و اشتغال ذهنی با مسئله‌ی غذا خوردن بود. نتایج نشان داد که تقریباً همه‌ٔ افراد، چه لاغر، چه متناسب، یا چاق، را می‌توان در دو طبقه جای داد: کسانی که آگاهانه مقدار غذای خود را محدود می‌کنند و کسانی که محدود نمی‌کنند. به‌علاوه، صرف‌نظر از وزن بدن، از لحاظ رفتار غذائی، افراد خویشتن‌دار بیشتر از افراد ناخویشتن‌دار، شبیه افراد چاق هستند. این تناقض چگونه رخ می دهد؟ پاسخ به این سوال در تفاوت محدود کردن افراد است. در این بررسی از افراد خویشتن‌دار و ناخویشتن‌دار در غذا خوردن خواسته شد یا یک شیرینی خامه‌ای بخورند یا دو شیرینی خامه‌ای، و یا هیچ یک. بعد از آنها دعوت شد نمونه‌هائی از انواع بستنی را بچشند و هر قدر مایلند بستنی بخورند. ناخویشتن‌داران هر چه بیشتر نان خامه‌ای خورده بودند به‌همان نسبت بستنی کمتری خوردند، اما افراد خویشتن‌دار در غذا پس از صرف دو نان خامه‌ای، بیشتر بستنی خوردند تا افرادی که یک نان خامه‌ای خورده یا اصلاً نان خامه‌ای نخورده بودند. بنابراین خویشتن‌داران که سعی دارند میل طبیعی خود را به خوردن غذا نادیده بگیرند، در عین حال ممکن است احساس سیری را نیز که پیام‌دهنده‌ی خودداری از غذا خوردن است، نادیده بگیرند.

 کنار گذاشتن محدودیت‌های آگاهانه

برانگیختگی هیجانی

اغلب افراد چاق می‌گویند در مواقع احساس اضطراب یا تنش بیشتر غذا می‌خورند. آزمایش‌ها نیز این نکته را تأیید می‌کند. آزمودنی‌های پراضطراب بیشتر غذا می‌خورند، حال آنکه آزمودنی‌هایی که وزن نرمال دارند، در موقعیت‌های کم‌اضطراب بیشتر می‌خوردند. پژوهش‌های دیگر نشان می‌دهد که ظاهراً هر نوع فعال شدگی هیجانی، مصرف غذای بعضی افراد چاق را افزایش می‌دهد. در پژوهشی، گروهی از افراد سنگین‌ وزن و میان‌وزن، چهار فیلم مختلف را در چهار جلسه‌ی مستقل تماشا کردند. سه فیلم هیجان‌های مختلفی را برمی‌انگیخت: یکی غم‌انگیز، دومی خنده‌دار و سومی شهوانی بود. فیلم چهارم ماجرای سفری کسل کننده را نشان می‌داد. پس از تماشای هر فیلم از آزمودنی‌ها خواستند چند نوع بیسکویت شور را بچشند و نظرشان را راجع به آنها بگویند. مقدار بیسکویتی که آزمودنی‌های چاق پس از تماشا هر یک از سه فیلم هیجان‌انگیز خوردند بسیار بیشتر از آن بود که پس از تماشای فیلم کسل‌کننده خوردند. افراد میان‌وزن صرف‌نظر از نوع فیلمی که دیده بودند به یک اندازه بیسکویت خوردند.

در حیوان‌ها نیز دیده می‌شود که تنش هیجانی می‌تواند محرک خوردن شود، و این شاید بدان معنی است که تنش می‌تواند دستگاه‌های بنیادی مغز را فعال سازد و این فعال شدگی در برخی شرایط به پرخوری بینجامد.

پاسخ‌دهی به نشانه‌های بیرونی

افراد چاق در مقایسه با کسانی که وزن طبیعی دارند ممکن است به نشانه‌های بیرونی گرسنگی (منظره، بو و طعم غذا) حساسیت بیشتر، و به نشانه‌های درونی گرسنگی (از قبیل پیام‌های سیری روده‌ها) حساسیت کمتری داشته باشند. در پژوهشی تأثیر طعم بر رفتار غذا خوردن افراد سنگین‌وزن و سبک‌وزن بررسی شد. در این تحقیق به آزمودنی‌ها اجازه دادند هر قدر مایلند بستنی وانیلی بخورند و بعد کیفیت آن را درجه‌بندی کنند. به برخی آزمودنی‌ها بستنی خامه‌ای گران قیمتی دادند و به بقیه بستنی ارزان‌قیمتی که مقداری گنه‌گنه به آن زده بودند. رابطه‌ی درجه‌بندی کیفیت بستنی را با میزان خوردن آن نشان می‌دهد. افراد چاق وقتی به کیفیت بستنی درجه ‘عالی’ در مقایسه با درجه‌ی ‘بد’ می‌دادند، بیشتر بستنی می‌خوردند، اما در افراد لاغر میزان صرف بستنی کمتر تحت‌تأثیر طعم بستنی بود. پژوهش‌های دیگر حاکی از آن است که گرچه اشخاص از حیث برون‌نگرایی(حساسیت به نشانه‌های برونی) با هم متفاوتند، به‌هیچ وجه نمی‌توان گفت که همهٔ‌ افراد چاق، برون گرا هستند، یا همه‌ٔ افراد برون‌نگر چاق هستند، بلکه در هر طبقه وزنی، افراد برون‌نگر و درون‌نگر وجود دارد و فقط همبستگی متوسط بین میزان برون‌نگری و چاق وجود دارد.

برنامه‌ی لاغری و نقطه‌ تنظیم

استفاده از داروهای لاغری می‌تواند پیامدهای مختلفی داشته باشد. داروئی ممکن است مستقیماً اشتها را کور کند و احساس گرسنگی را تقلیل دهد. داروئی دیگر، مثلاً فن‌فلورامین، به‌جای کور کردن اشتها ممکن است نقطه‌ٔ تنظیم وزن بدن را پائین بیاورید. در این موارد تا وقتی وزن بدن بیش از نقطه‌ی تنظیم ‘کاهش یافته’ باشد، دارو اثری شبیه فرونشاندن مستقیم اشتها دارد. همین‌که وزن بدن به پائین‌تر از نقطه‌ی تنظیم برسد، اشتها به حد لازم برای حفظ وزن بدن افزایش می‌یابد. به محض اینکه مصرف دارو قطع شود، نقطه‌ی تنظیم به سطح پیشین باز می‌گردد و شخص وزنی را که از دست داده بود دوباره به‌دست می‌آورد. نکتهٔ آخر اینکه برخی داروها از قبیل نیکوتین می‌توانند از این راه به کاهش وزن کمک کنند که میزان سوخت و ساز فرد را به سطحی حتی فراتر از میزان دوره‌ٔ استراحت برسانند.

برنامه‌ی لاغری و نقطه‌ تنظیم

یکی از دلایل استقبال روانشناسان از فرضیه‌ی نقطه‌ٔ تنظیم این است که در انسان‌ها و حیوان‌های فربه پس از قطع برنامهٔ غذائی، گرایشی به بازگشت به وزن سابق دیده می‌شود. برخلاف آنچه در مورد بچه موش‌ها گفته شد، حتی برداشتن ذخایر چربی موش‌های بالغ به‌ روش مکش چربی هم اثر چندان پایداری در کاهش وزن آنها ندارد و چربی باز در جای دیگری از بدن حیوان جمع می‌شود. در مورد بزرگسالان چاق نیز که روش مکش در موردشان اجرا شده، همین نتیجه به‌دست آمده است. به اعتقاد برخی پژوهشگران، همین‌که بافت چربی به حد سطوح بزرگسالی رسید، در همان سطح باقی می‌ماند، و از این مرحله به بعد، مغز تغییرات همین سطح چربی بدن را ردیابی می‌کند و به تبع آن بر احساس گرسنگی تأثیر می‌گذارد. برای مثال اخیراً یک ‘ژن چاقی’ در موش‌ها کشف شده که تصور می‌شود حاوی رمز ژنتیکی توانائی یاخته‌های چربی در تولید نوعی پیام سیری از نوع شیمیائی باشد. موش‌هائی که فاقد این ژن باشند، چاق می‌شوند. معمولاً هر چه چربی بیشتر باشد، پیام‌های سیری بیشتری در خون رها می‌شود. هنوز معلوم نیست که چاقی آدمیان نیز ناشی از اختلال در عامل یا ژن سیری باشد. اما فرض ثابت ماندن سطح ذخیره‌ٔ چربی می‌تواند توضیحی باشد از اینکه چرا بعضی افراد پس از کاهش وزن خود با رژیم غذائی نمی‌توانند وزن خود را در حد کاهش یافته حفظ کنند و دوباره چاق نشوند.

خلاصهٔ کلام اینکه، ژن‌ها از راه‌های گوناگونی می‌توانند سبب افزایش زیاده از حد وزن شوند، از جمله از طریق فزونی یا بزرگی یاخته‌های چربی، بالا بودن نقطه‌ٔ تنظیم، و پائین بودن میزان سوخت و ساز، بنابراین برای کاهش وزن و یا افزایش وزن می بایست، عوامل روانی و اجتماعی را نیز در برنامه غذایی خود لحاظ کنید.

مرکز روانشناسی اکسیر شهرک غرب