نقش مذهب
صرف نظر از اینکه اعتقاد مذهبی ما چقدر باشد، مذهب جایگاه مهمی در زندگی ما دارد. برای اکثر افراد، مذهب منبع الهام در تلاش برای زندگی خوب است. ایده ال ها، ارزشهای اخلاقی و بزرگترین آرزوهای ما ریشه در مذهب دارند؛ بنابراین نمیتوان گفت مذهب برای کودک مضر است، ولی ممکن است از آن استفاده نابجا بشود. در این مقاله به بررسی برخی از موضوعاتی میپردازیم که در بیشتر خانواده و در رابطه با مباحثه مذهبی و دینی بین کودکان و والدین مطرح است.
مرکز روانشناسی اکسیر خدمات روانشناختی خود را توسط متخصصین مجرب در زمینه های مختلف از جمله مشاوره کودک، مشاوره فردی، مشاوره افسردگی، مشاوره اضطراب، مشاوره وسواس و … را به صورت حضوری و غیرحضوری به شما عزیزان ارائه می دهد.
مباحث مذهب بین والدین و کودکان
هرگاه والدی کودک خود را با «خدا تو را تنبیه خواهد کرد» تهدید کند، عملاً شکست را میپذیرد و کل مشکل را روی دوش صاحب اختیار بالاتر میاندازد. کودک این مسئله را درک میکند و از اینکه کسی نمیتواند کاری با او بکند، احساس غرور میکند. چون هیچ تنبیهی از سوی خدا فوراً خود را نشان نمیدهد، کودک چنین تهدیدی را ممکن است تمسخر کند، یا برعکس دچار اضطراب و نگرانی شود؛ بنابراین، این تکنیک آموزشی کاملاً بیهوده است.
برای کودک خوب بودن به مراتب آسانتر از بد بودن است. مگر اینکه در محیطش با موانعی مواجه شود که او را دلسرد کنند و به عنوان راهی برای برون رفت از مشکل به سمت بد رفتاری کشیده شود. چون کودک از بد رفتاری خود هدفی دارد، درس اخلاق دادن نه آن را تغییر میدهد و نه مانع را بر طرف میکند؛ بلکه به دلسردی کودک میافزاید، وقتی ایده الی که همه برای آن تلاش میکنیم، تعیین کنیم و به او القا کنیم که به زودی سرنگون خواهد شد، فقط به دلسردی او افزودهایم. کودک بیش از محکومیتی که در ضمن موعظه وجود دارد، به دلگرم سازی و کمک برای برون رفت از مشکلش نیاز دارد.
کودک میداند که باید خوب باشد و نمیداند چرا بد است (چون هدف رفتارش برای او ناشناخته است) به همین علت از دستیابی به ایده ال هایش نا امید میشود. تعارض میان آنچه میداند که باید انجام دهد و آنچه انجام میدهد، ایجاد میشود چون یک زمان نمیتواند در دو جهت حرکت کند، باید یاد بگیرد که وانمود کند. او میآموزد پشت نیتهای خوب پنهان شود در حالی که هدف واقعیش کاملا برعکس است.
هرگاه از موعظه برای برانگیختن رفتار خوب استفاده شود، کودکان را با نقابی دروغین خواهیم یافت. آنها سعی میکنند در همه شرایط به بهترین شکل اخلاقی به نظر برسند. آنها از این میترسند که بیارزشی واقعیشان (خود پنداره غلط آنها برای خودشان کاملاً واقعی است!) از پشت این نقاب آشکار شود.
شرکت در برنامههای مذهبی
والدینی که اصرار میکنند کودک در مراسم مذهبی یا کلاسهای دینی شرکت کند، ولی خودشان شرکت نمیکنند، تصویر نامتعادلی را به کودک ارائه میدهند. در این حالت به نظر میرسد که دو معیار وجود دارد، یکی برای کودک و دیگری برای بزرگسالان! کودکان باید به کلاسهای دینی بروند تا نحوه خوب بودن را یاد بگیرند. در حالی که والدین میدانند چگونه خوب باشند و دیگر نیازی به این آموزش ندارند.
این نکته مهم است که برای اینکه کودکان جلب برنامهها و موضوعات دینی شوند بایستی به همراه والدین، بخصوص توأم با مهربانی و آرامش والدین در این مراسم حضور پیدا کنند. اگر میخواهیم کودکمان را به مسنجد ببریم بایستی حسی کودکانه و خوشایند از مسجد رفتن یا یک برنامه دیگر داشته باشد نه اینکه به اجبار و برای انجام برخی احکام دینی آن هم بهصورت خشک در مسجد حاضر شده است.
مقاله مرتبط: چگونه کودکمان را تربیت نماییم؟
مقاله مرتبط: مشکلات رایج در تربیت کودک
آموزش مفاهیم دینی
اگر کودک به قدر کافی بزرگ باشد که مفهوم زندگی پس از مرگ و تنبیه و عذاب آن را درک کند، دچار وحشت از مرگ، از آینده و از عالم غیب میشود. چنین ترسی به جای سر به راه کردن او، سبک زندگی او را محدود میکند و او را از آزادی رشد و قدرت مسئولیتپذیری محروم میکند. او در حال حاضر دچار مشکل است وگرنه بدرفتاری نمیکرد. حالا علاوه بر آن مشکل، باید با موجودی که او را به خاطر خشنودیش تنبیه خواهد کردن روبرو شود. او ممکن است از این خدایی که تنبیه میکند، تنفری ناگفتهای ناآشنا پیدا کند، چون چنین حسی ابراز شدنی نیست، کودک نقاب دروغین خودش را بیشتر استفاده میکند. چنین تعارضی میان تمایلات واقعی و ظاهرسازی او میتواند تنها به ناسازگاری بیشتر یا حتی رواننژندی منجر شود.
نکات کلیدی و کاربردی
از آموزش دینی و مذهب میتوان در این جهت استفاده برد که به کودک نشان دهیم چگونه از زمانهای قدیم مردم فهمیدهاند رفتارهای خاصی اشتباهاند، چون ارتباط خوب و شاد بین افراد را خراب میکنند. والدین و کودکان میتوانند به شکلی داستان مانند، درباره مسائل دینی بحث کنند (هیچگاه به عنوان نمونه از خود بچهها در داستان استفاده نکنید) و راههای تعارض را طوری که دوستیها و هماهنگیها احیا شوند، کشف کنند.
هرگز این ۷ قول را به فرزندتان ندهید
والدین از وعده و وعید دادن به فرزندان خود به چند دلیل استفاده می کنند: برای رشوه دادن به فرزند جهت انجام کاری که خودشان می خواهند، اجتناب از برخورد احتمالی با فرزندشان، ناامید نکردن فرزند و ایجاد امید در او. ولی بچه ها وقتی نوبت به قول می رسد بسیار سمج می شوند و شکستن قول و عهدتان با آنها در واقع اعتماد او به شما را از بین می برد. در اینجا به چند قول و وعده و وعید که معمولاً والدین می دهند و آنها را می شکنند! اشاره می کنیم و توصیه هایی برای والدین می آوریم.
۱. قول میدم درد نداشته باشه.
باید بدانید که درد یک امر درونی است، پس وقتی بانداژ شما را برمی دارند زیاد برایتان مهم نیست، ولی فرزندتان حس دیگری دارد. بجای آنکه قول بدهید که اصلاً درد ندارد، بگویید که ممکن است کمی درد داشته باشد، ولی خیلی زود تمام می شود.
۲. قول میدم قبل از اینکه خوابت ببره بیام خونه.
در مورد موقعیت ها و شرایطی که خارج از کنترل شما هستند (مانند ترافیک و جلسات دقیقه نودی) مراقب باشید. بجای آن بگویید: “قول میدم تمام تلاشمو بکنم و قبل از اینکه بخوابی خونه باشم.”
۳. قول میدم هفته دیگه ببرمت پارک با دوستت بازی کنی، ولی امروز نه.
بچه ها همیشه جزئیات را به یاد دارند. اگر بگویید هفته دیگر، یادشان می ماند. سعی کنید گزینه واقع گرایانه تری بدهید: “بذار با مامان دوستت حرف بزنم و قرار بذاریم بریم پارک.”
۴. قول میدم اگه اتاقتو مرتب کنی، ببرمت بیرون بستنی بخرم برات.
رشوه دادن به فرزندتان به او خودکفایی را یاد نمی دهد. قول دادن و رشوه دادن را فراموش کنید و در عوض به او کمک کنید عواقب موضوع را درک کند. مثلاً چنین چیزی بگویید: “اسباب بازی هاتو جمع کن تا کسی روشون نیفته خراب بشن.”
۵. قول میدم اگه مشقاتو انجام بدی، باهوش ترین بچه کلاس بشی.
به او کمک کنید تا ارزش یادگیری را بفهمد، نه اینکه تمرکز او را به سمت بهترین بودن جلب کنید. بهتر است بگویید: “انجام دادن تکلیف شب باعث می شه که رشد کنی و چیزای زیادی یاد بگیری.”
مرکز روانشناسی اکسیر تمام خدمات خود از جمله مشاوره خانواده، مشاوره ازدواج، مشاوره طلاق، مشاوره جنسی و … را به افرادی که تحت پوشش بیمه بانک های طرف قرارداد اکسیر هستند رایگان ارائه می دهد. جهت کسب اطلاعات بیشتر اینجا کلیک کنید.
۶. قول میدم که فردا روز بهتری باشه.
والدین می خواهند همه چیز را برای فرزندانشان بهتر کنند، ولی گاهی آنچه بچه ها بیش از همه به آن نیاز دارند، این است که احساساتشان درک و پذیرفته شود. جمله بهتر این است: “به نظر می رسه که امروز روز سختی برات بوده.”
۷. قول میدم که دفعه دیگه برای تولدت بریم مسافرت.
فرزندتان ناامیدانه چیز خاص و ویژه ای از شما می خواهد و شما ناامیدانه می خواهید آن را به او بدهید، ولی چیزهای بزرگ و گرانی مانند سفر نیاز به پول و برنامه ریزی دارد. فرزندتان را در برنامه ریزی ها دخالت دهید تا بهتر وسعت آن را درک کند. مثلاً بگویید: “منم فکر می کنم تو این مسافرت بهمون خیلی خوش بگذره. پس بذار براش پول پس انداز کنیم.”
ثبت ديدگاه