در رابطه عاطفی و عاشقانه موفق، همانند چیزهای دیگر، به موارد هرچند کوچک باید توجه کرد. تنها یک حرف نادرست یا ظاهر عجیب میتواند یک زوج را وارد دشمنی چند هفتهای بکند. حرکات کوچک و کماهمیت میتواند به حفظ رابطه عاطفی در مسیر درست کمک کند. یک هدیه کوچک، تعریف بیمقدمه، یک تماس فیزیکی کوتاه میتواند به شدت رابطه عاطفی را تقویت کند.
به گفته روانشناسان ناتانیل براندن و رابرت استرنبرگ که هر دو در مورد چالشهای روابط عاطفی و عاشقانه تحقیق کرده و کتاب نوشتهاند، این نمایشهای کوچک علاقه و عاطفه از “گوش دادن فعال” و بازیهای اعتماد در جهان مهمتر هستند. آنها این نکات کلیدی برای یک رابطه عاطفی و عاشقانه موفق را پیشنهاد کردهاند.
مرکز روانشناسی اکسیر خدمات روانشناختی خود را توسط متخصصین مجرب در زمینه های مختلف از جمله مشاوره کودک، مشاوره فردی، مشاوره افسردگی، مشاوره اضطراب، مشاوره وسواس و … را به صورت حضوری و غیرحضوری به شما عزیزان ارائه می دهد.
نکات کلیدی یک رابطه عاطفی
برقراری یک رابطه عاطفی و عاشقانه موفق احتیاج به یادگیری یکسری مهارت های سادهای است. در این مطلب به آن میپردازیم.
ابراز عشق
درست است که عمل بهتر از حرف است اما در رابطه عاطفی کلمات وضوح بیشتری دارند. لحظهای تأمل کنید و احساسات خود را به شریک زندگیتان ابراز کنید. یک “دوستت دارم” یا “تو دنیای منی” میتواند در ایجاد موفقیتآمیز احساسات و امنیت شما در رابطه کمک میکند.
نشان دادن عاطفه و محبت
کوچکترین اعمال صمیمیت جسمی در رابطه عاطفی مانند گرفتن دست یکدیگر، حلقه کردن دست دور شانه و … گرما و محبتی که به شریک زندگیات دارید را انتقال میدهد. کوچکترین تماس میتواند بهاندازه یک شب صمیمیت جنسی مهم و یا مهمتر از آن باشد.
قدردانی از شریک زندگی
علت اینکه شما او را بیشتر از همه دوست دارید را به او بگویید. چه چیزی را تحسین میکنید. به چه چیزی افتخار میکنید کدام نقاط قوت او بیشتر به چشم شما میآید. ساختن یک رابطه عاطفی و عاشقانه فقط پیوند اولیه نیست، بلکه در مورد تشویق و حمایت از رشد یکدیگر در طول زندگیتان است. به شریک زندگیتان کمک کنید به استعدادها و پتانسیلهای خود دست پیدا کند.
اشتراکگذاری
علایق، رؤیاها، ترسها، موفقیتها و اشتباهاتتان را برای خودتان نگه ندارید و در رابطه عاطفیتان آنها را با شریک زندگیتان به اشتراک بگذارید. مطمئن شوید بیشترین اشتراکگذاری را با شریک زندگیتان دارید. قطعاً در نزدیکترین روابط هم نیاز به فضای شخصی است. همان اندازه زمانی که با خودتان دارید با شریک زندگیتان هم داشته باشید.
همیاری کردن با شریک زندگی
واضح است که زمانی که شریک زندگیتان با چالشی بزرگ مانند از دست دادن شغل و یا مرگ یک عزیز مواجه میشود، باید چه کار کنید؛ اما در رابطه عاطفی مهم است که زمانی که شریک زندگیتان با چالشهای کوچک زندگی مواجه میشود، حامی باشید.
جروبحث در محل کار، رفتوآمد سخت، یک چک نابجا از جمله چالشها هستند. اجازه ندهید به خودتان که فردی بیعرضه باشید و قطعاً سوءاستفادههای جسمی و کلامی را تحمل نکنید. پوست خود را کمی کلفت کنید و زمانی که آشوب ایجاد میشود صدای عقل و آرامش باشید. به حرفهایش گوش دهید و ببینید که چه چیزی او را آزار داده است. هر کمکی که از دستتان برمیآمد انجام دهید حتی اگر همدردی باشد، شما میتوانید.
هدیه دادن
در رابطه عاطفی از فرصتها برای نشان دادن عشق خود از طریق مادی استفاده کنید. کتاب، دسر مخصوص، یکتکه جواهر و یا لباسی که در فروشگاه دیدهاید. هر چیز کوچک یا بزرگی که به او بگوید شما به فکرش هستید. یک یادداشت عاشقانه برایش بگذارید. زمانی که سرکار هستید برایش پیغام دوستت دارم بفرستید. این یادآورهای کوچکی که نشاندهنده این است که همیشه به فکر او هستید. کمک خواهند کرد که شریک زندگیتان نسبت به خودش احساس بهتری داشته باشد و احساس امنیت در رابطهتان بکند.
پاسخگویی به نیازها و خواستهها
قاتل بزرگ رابطه عاطفی انتظارات غیرمنطقی است. اگر با یک ربات ازدواج کنید، شریکتان خودش را با ضعفها و شکستهای انسانی بارگذاری میکند. خصوصیات شریک زندگیتان برای آنچه هستند بشناسید و قدردان آن باشید. ازآنجاکه ضعفهای ما اغلب در هسته عمیق ناامنی ما قرار دارند، مطمئن شوید دست روی آنها نمیگذارید. در غیر این صورت با پررنگ کردن ضعفهای شریک زندگیتان از مسیر خود خارج میشوید.
اولویت دادن به زمان تنهایی
مهم نیست که زندگی هر دو نفرتان چقدر شلوغ است. مطمئن شوید که حداقل یک یا دو شب در هفته با هم تنها باشید. در رابطه عاطفی تجربیات جدید داشته باشید. داستانهایتان را با هم به اشتراک بگذارید و از بودن با هم لذت ببرید.
تلاش برای برابری
اقانون طلایی را در رابطه عاطفی خود دنبال کنید. با شریک زندگیتان رفتاری را داشته باشید که دوست دارید با شما داشته باشند. یک تقسیم عادلانه از وظایف خانه و دیگر وظایف را انجام دهید. توقع و انتظاری در قبال این کارها نداشته باشید.
چگونه دیگران را عاشق و شیفته خود کنیم؟
در ادامه به بررسی موضوع جالب عشق و اینکه چگونه و از چه راه هایی می توان دیگران را عاشق و شیفته خود کنیم. صحبت خواهیم کرد.
- آیا شما فکر می کنید که عشق فقط یک فرایند تصادفی و غیرقابل کنترل است؟
- آیا شما فکر می کنید که اگر کسی را دوست دارید و او شما را دوست نداشته باشد، پس نمی توانید در مورد آن کاری انجام دهید؟
- آیا شما فکر می کنید که کسی نمی تواند عاشق شما شود؟
حقایقی درباره عاشق کردن دیگران
بسیاری از ما بر این باوریم که عشق کاملا تصادفی است و هرگز نمی توان آن را تحت کنترل و یا دستکاری در آورد با این حال، حقیقت تکان دهنده این است که عشق و نفرت به طور کامل توسط ذهن کنترل می شود. اگر شما منطق عمل ذهن را درک کنید شانس خوبی برای عاشق کردن دیگران بدست خواهید آورد.
عشق مانند دیگر هیجانات روانشناختی قابل کنترل است. همان طوری که راهی برای کنترل استرس وجود دارد راهی نیز برای عاشق کردن دیگران وجود دارد. که از طریق درک روانشناسی عشق به آن دست خواهید یافت.
چگونه می توان دیگران را عاشق خود کرد؟
چیزی که نیاز داری را من دارم
زمانی که بدنبال شریک زندگی خود می گردید به طور ناخودآگاه بدنبال کسی هستیم که دارای خصوصیات مشابهی با ماست که ما آن خصوصیات را دوست داریم و همین طور دارای خصوصیات متفاوتی در ماست که ما از آن متنفر هستیم. به عنوان مثال کسی که باهوش و با اعتماد به نفس پایین است،کسی را انتخاب می کند که باهوش و دارای اعتماد به نفس بالاست.
اگر فردی که شما در نظر داشتید با طرز باور نکردنی نقش یک فرد با اعتماد به نفس را بازی می کند دلیل کاملا مشخصی دارد چون شما به ناخودآگاه او این پیغام را فرستاده اید ” چیزی که نیاز داری را من دارم”. افزون بر این سعی کنید بهترین خود را نشان دهید اما دروغ نگویید.
تطبیق معیارها
در ذهن تمامی افراد یک لیست از مشخصاتی که فرد مورد نظر باید داشته باشد وجود دارد. اگرچه پیدا کردن کسی که این ملاک ها را داشته باشد تضمین نمی کند که ما عاشق آن فرد شویم. نمونه های این ملاک ها می تواند این موارد باشد:” او نباید سیگاری باشد” یا “باید فرد مذهبی باشد” و …. . شما باید سعی کنید فرد مورد علاقه خود را بشناسید و با معیارهای اساسی خود مطابقت دهید قبل از اینکه او را رد کنید.
آیا تلاش زیاد نتیجه می دهد؟ یا آیا دنبال کردن او و درخواست های مکرر جواب خواهد داد؟
این اعمال به ظاهر جواب می دهند اگر فرد مورد نظر شما از وابستگی شدید رنج ببرد. وابستگی شدید به وابستگی به کسی یا چیزی برای ایجاد احساس خوب با فرار از احساس بد، گفته می شود. کسی که وابستگی شدید داشته باشد احتمال دارد وارد اولین رابطه ممکن شود. اگر فرد مورد نظر شما وابستگی بیش از حد داشته باشد شانس این که او عاشق شما شود قطعا بیشتر خواهد بود. به همین دلیل است وقتی که از کسی که در موقعیت خوبی نیست مراقبت می کنید احتمال اینکه او عاشق شما شود زیاد است چون در این شرایط بیشتر از قبل احساس وابستگی می کند.
برنامه ریزی ضمیر ناخودآگاه
ضمیر ناخودآگاه می تواند جوری برنامه ریزی شود که با تکرار مداوم چیزی آن را بپذیرد. این بدان معنی نیست که هر پنج دقیقه یک بار به شریک زندگی خود زنگ بزنید زیرا باعث آزار ناخودآگاهش خواهید شد. شما فقط باید بیشتر در دید او باشید. حتی اگر بندرت با هم صحبت می کنید تنها کافی است در مقابل دیدش باشید این خودش ذهن او را برنامه ریزی خواهد کرد.
برنامه ریزی بیشتر ناخودآگاه
اگر دوست مشترک داشته باشید پس شانس بیشتری خواهید داشت، زیرا ضمیر ناخودآگاه با منابع قابل اعتماد راحت تر برنامه ریزی می شود. دوستان مشترکتان درباره شما به خوبی با او صحبت می کنند و به او خواهند گفت که شما چقدر عالی هستید (البته این باید از قبل برنامه ریزی شود) و این بهترین فرصت برای داشتن جایی در ناخودآگاه او است.
جایگاه خود را خوب کنید
اولین چیزی به ذهن افراد می رسد وقتی اسمتان برده می شود، چیست؟ آنها به کلمه قوی و با اعتماد به نفس فکر می کنند یا بازنده؟ بهتر است فکر دیگران در مورد خود را بهبود بخشید.
مقاله مرتبط: تاثیر افسردگی بر کیفیت رابطه افراد
مقاله مرتبط: مشکل با خانواده همسر
چگونه روابط عاطفی مان را مدیریت کنیم
یکی از نیازهای اساسی ما آدمها نیاز به دوست داشته شدن و دوست داشتن است. اگر نتوانیم کسی را دوست بداریم، از سلامت روانی فاصله داریم. به دلیل اهمیت این نیاز، فرد تامینکننده آن نیاز میتواند در ما تاثیر فراوانی بگذارد و گویا کمندی نامریی بر گردن ما بیندازد و ما را دنبال خود بکشاند. بنابراین ما در هر نوع رابطه عاطفی که قرار بگیریم، به درجاتی وابستگیهای عاطفیروانی را تجربه خواهیم کرد. البته میزان وابستگی در کسانی که خلأهای عاطفیروانی را از گذشته داشته باشند عمیقتر و سریعتر خواهد بود. آنچه اهمیت دارد این است که ماهیت رابطه داشتن به خاطر جذابیتهایی که دارد ما را به خود وابسته میکند . اگر در شما هیچ وابستگی ایجاد نشود و بیاهمیت پس از پایان یک رابطه، همه چیز را فراموش کنید و انگار نه انگار، از کنار آن بگذرید، واقعا جای نگرانی دارد و باید برای این مشکلی که دارید تحت بررسی قرار بگیرید. به طور کلی، وقتی شاهد ابراز علاقه کسی نسبت به خود هستیم و یا در رفتار و گفتار او میبینیم که دوستمان دارد، احساس ارزشمندی در ما تقویت میشود. برعکس، وقتی میبینیم کسی دوستمان ندارد و یا از رابطهای که با ما دارد، خارج میشود؛ اولین موضوعی که باعث آسیب روانی ما میشود، احساس بیارزشی است.
معمولا اولین فکری که به ذهن ما میآید این است: «مگر من چه بدی داشتم که او رهایم کرد و رفت؟» حتی احساس حقارت در مواقعی که باورمان شود دوستداشتنی نیستیم، به وجود میآید و ما را آزار میدهد . باید بگویم قضیه وابستگیهای عاطفی در روابط میان دختر و پسرهای امروزی بسیار دیده میشود. شاید تنها راهی که بتوان به این دختر و پسرها کمک کرد آن است که انواع رابطهها را برایشان تعریف کنیم و سپس در مورد مراحل مختلف رابطه عشقی توضیحاتی بدهیم که با شناسایی تغییر رفتارهای خود بتوانند بر اوضاع مسلط شوند. اگر با چارچوب رابطههای تعریف شده آشنا باشید، میتوانید به این موضوع فکر کنید که چهطور رفتار کنید تا کسی نتواند احساسات و عواطف شما را به بازی بگیرد.
سوالی را که خیلی از افراد مطرح می کنند که چگونه یک رابطه عاطفی خوب و سازنده داشته باشیم، روان تحلیلگر مرکز مشاوره اکسیر در ویدئوی زیر پاسخ خواهند داد.
چرا بعضیها با احساسات دیگران بازی میکنند؟
وقتی کسی آنچه در دروناش نیست را به شما منتقل کند، در واقع عواطف شما را به بازی گرفته است. یعنی انتقال غلط و غیرواقعی احساسات، به نوعی بازی در میان برخی از جوانها و نوجوانها تبدیل شده است که هر دو سوی یک رابطه با انتخاب آگاهانه وارد این بازی میشوند و هر دو طرف با قواعد بازی آشنا هستند. البته گاهی دختر یا پسر نقش خود را فریبکارانه بازی میکند و دیگری که مانند او رفتار نکرده آسیب بیشتری در این بازی میبیند.
در این بازی، دو طرفی که وارد یک رابطه میشوند، در جستجوی یک رابطه جدی و هدفمند نیستند اما وانمود میکنند لبریز از عشق و عاطفهاند و احساس خوشایندی به هم دارند. آنها به دروغ با بیان الفاظی محبتآمیز و کلیشهای قصد دارند احساسات طرف مقابل را به بازی بگیرند. زیربنای این بازی شاید امری طبیعی و بیولوژیک باشد و به نوعی کشش درونی برای رسیدن به ازدواج تعبیر شود اما آنها یکدیگر را به بازی میگیرند.برخی معتقدند در صورت سلامت نفس طرفین و وجود انگیزههای سالم و غیرفریبکارانه این بازی حرکت به سوی رفتارهای پخته و آمادگی برای ازدواج است. شک دارم که تا به حال، برخی الفاظی را که توسط برخی دختر و پسرهای جوان به کار برده میشود نشنیده باشید: «طرف را به تور انداختم… مخ طرف را زدم…» اما وقتی در مورد به کار گرفتن دروغین الفاظ محبتآمیزی که قاعدتا در عشقهای واقعی رد و بدل میشود از این جوانها میپرسم، در توجیه رفتار خود میگویند: «اینها را میگم چون عادتمه؛ چون قاعده بازی همینه. اگر من نگم، دیگری میگه و خلاصه من قوانین بازی را بلدم…»
اگر شما طوری رفتار کنید که دیگر کسی نتواند شما را به بازی بگیرد و یا به قول خودتان کسی نتواند شما را سرکار بگذارد، بهتر است کلمات کلیشهای و عاشقانه آنها که رد و بدل کردناش جزو قوانین بازی است فریبتان ندهد و از شنیدن آن مدهوش نشوید. فرقی نمیکند دختر یا پسر باشید باید مراقب باشید ندانسته وارد بازی نشوید. پس باید رابطهها را به عنوان درس اول بشناسید. دستورات مذهبی، اخلاقی و حتی برخی سنتهای اجتماعی، همه و همه در طول قرنها برای حفظ و حراست از تکتک ما و نهاد خانواده به وجود آمدهاند. درس دوم اینکه اگر حتی میدانید کسی که وارد رابطه با شما شده آدم خوبی است و از این قماش نیست و قصدی جز ازدواج ندارد، باز هم نباید چنان در فاز عاطفی غرق شوید که وابستگی شدید مانع از محک زدن منطقی او و شرایطاش شود. چه بسا جواب شما در نهایت به درخواست او منفی باشد، پس نباید کاری کنید که زمینه بازی با عواطفتان فراهم شود . سوم اینکه اگر قصد وارد شدن در یک رابطه، دوستی است و یا طرف مقابل واضح و شفاف به شما اعلام میکند که قصد ازدواج ندارد، سعی کنید خوب چشم و گوشتان را باز کنید و مدام بر خود کنترل داشته باشید تا بتوانید درست حرکت کنید؛ به یاد داشتهباشید که رعایت حدود شرعی و اخلاقی لازمه حفظ سلامت شما و طرف مقابل شماست. مثلا اگر میبینید به سمت وابسته شدن در حرکتاید و مغز شما در حال شرطی شدن و دریافت تغذیه عاطفی از اوست و یا آنقدر احساساتی هستید که با شنیدن کلمات عاشقانه از او بین زمین و آسمان معلق میمانید، باید هوشیارانه عمل کنید.
مرکز روانشناسی اکسیر تمام خدمات خود از جمله مشاوره خانواده، مشاوره ازدواج، مشاوره طلاق، مشاوره جنسی و … را به افرادی که تحت پوشش بیمه بانک های طرف قرارداد اکسیر هستند رایگان ارائه می دهد. جهت کسب اطلاعات بیشتر اینجا کلیک کنید.
قطع رابطه عاطفی را چگونه تحمل کنیم؟
۱) هیچ وقت به رابطه ای که برهم خورده است به چشم یک شکست در زندگی نگاه نکنید. شکست به این معنی نیست که کار برای شما تمام شده، شکست یعنی شما یک فرصت دیگر دارید. شکست به این معنی نیست که خدا شما را فراموش کرده، شکست یعنی خدا فکر بهتری برای شما دارد. همیشه شکست های گذشته یا کنونی است که شما را به سمت موفقیتی که همیشه آرزویش را داشتید، راهنمایی میکند.
۲) روی تان را از گذشته بگردانید و به سمت آینده نگاه کنید. آینده خودتان. گذشته شما برابر با آینده تان نیست. گاهی اوقات بعد از جدایی در یک رابطه ما هنوز در گذشته مان زندگی می کنیم، و افکار مان همه و همه خرج آن فردی می شود که دیگر از او جدا شده ایم. شما زمانی بهبودی پیدا می کنید که شروع به فکر کردن یا نوشتن در مورد چیزی که از زندگی می خواهید کنید.
۳) بدانید و درک کنید که هیچ چیز اتفاقی در زندگی آدم روی نمی دهد و همه چیز نظمی الهی دارد. همه افکار، همه لحظات، هر عملی که انجام می گیرد، هر رابطه و هر پیشامدی که در زندگی شما اتفاق می افتد، برای این اتفاق می افتد که شما را به سمت مرحله بعدی یادگیری و رشد فردی تان راهنمایی و هدایت کند.
۴) بدانید که شما هم در بر هم خوردن رابطه سهم داشته اید. وقتی رابطه ای موفق نمی شود، هر دو طرف به یک اندازه باید مسئولیت بر هم خوردن آن را بر گردن گیرند. مهم نیست که اشتباه از طرف که بوده باشد.
۵) از تجربیات گذشته درس بگیرید. در همه روابط تان کاملاً هوشیار و آگاه باشید تا دوباره اشتباهات گذشته خود را تکرار نکنید.
۶) به خاطر درس هایی که در آن رابطه یاد گرفتید، متشکر باشید. به فرد مقابل تان به عنوان یک معلم احترام بگذارید که به شما کمک کرده این تجربیات را به دست آورید و بدانید که این تجربه جزو سرمایه ها و اموال شماست که به سختی آنرا کسب نموده اید.
۷) بعضی از افرا د که احتمالا سوابق بیماریهای اعصاب و روان در خود یا اقوام درجه یک خود دارند احتمال عود یا بروز مجدد آن بیماری در این لحظا ت سخت وجود دارد وشخص نیازمند درمان داروئی نیز میشود. بروز علائمی مثل افسردگی، تند خوئی، بدخوابی، تغییرات اشتها، افکار خودکشی و مرگ و آسیب زدن به خود، ناامیدی، عدم تمرکز حواس و….میتواند حاکی از بروز این بیماریها باشد. در این مواقع مراجعه به متخصص اعصاب و روان بسیار کمک کننده است.
منبع: سایت lifehack و متخصصین اکسیر
دریافت وقت مشاوره قبل از ازدواج
سلام وقتتون بخیر من حدود ۷ ماه ازدواج کردم همسرم اوایل خیلی ب علایقم و خودم توجه میکرد و وقتی ازش ناراحت میشدم اونم ناراحت میشد و دنبال ابن بود ک از دلم در بیاره ولی الن اصلا توجه نمیکنه و وقتی ناراحت میشم بی توجه میخابه و اصلا براش مهم نیست جلو خانوادش توجه نمیکنه و. احترام نمیزاره و منم چیزی نمیگم جلو خاتوادش و مثل خودش رفتار میکنم ینی تو جمع باهاش حرف نمیزنم ک باعث بی احترامی خودم شه وقتی هم بهش میگم میگ توخیلی حساسی و دنبال بهونه ای واسه ناراحتی تا الن خیلی با هم سر این موضوعات بحث داشتیم ب نظرتون چکار کنم؟
سلام من حدود ۷ ماه ازدواج کردم همسرم اوایل ازدواج خیلی خوب بود و ب من احترام میزاشت ولی الن خیلی از توجه و محبت و احترامش کم شده اصلا ب علایقم توجه نمیکنه و وقتی هم باهاش صحبت میکنم میگه تو خیلی حساسی و هرچی میشه بهت برمیخوره و اصلا مهم نیست ک ازش ناراحت میشم جلو خانوادش بهم توجه نمیکنه و مثل یک ادم غریبه رفتار میکنه نمیدونم باید چیکار کنم هر بار هم ک صحبت میکتم ب دعدا کشیده میشه و خیلی بحث میکنیم چه کار کنم؟
من نامزد دارم و همدیگرو واقعا دوست داریم ولی اون توی گذشتنش بهش خیانت شده و واسه همین خیلیییی حساس و شکاکه و چند روز میش ما باهم دعوامون شد و اون فک کرد منم بهش خیانت کردم واسه همین از روی کینه و نفرت و عصبانیت و واسه تلافی رفت یکیو صیغه کرد ولی باهاش رابطه برقرار نکرد به خودش اومده و برگشته خونه امشب با کلی گریه این موضوعو بهم گفت و خیلی پشیمونه تا حدی که خودشو داشت میکشت به نظر شما میشه یه فرصت دیگه بهش بدم؟
سلام خانم جوان، این موضوع باید تحت بررسی قرار بگیره چرا که هر اقدام عجولانه و بدون فکری میتونه موقعیت رابطه شما رو به هم بریزه. پیشنهادمون این هست که با یکی از متخصصان روابط عاطفی ما جلسه مشاوره بگذرونید. ما سرویس مشاوره آنلاین و تلفنی هم داریم.
سلام خدمت شما مشاور گرامی
ببینید کلی میگم ، ۵ سال از عمرمو گذاشتم پای یه دختر ، در ضمن در این ۵ سال باهم خیلی خوب بودیم و قصد ازدواج داشتیم ، حالا بعد ۵ سال اومده میگه با طاها نامی آشنا شدم و میخوام باهاش برم ، حالا هم هر چی بهش زنگ میزنم ، شمارمو بلاک کرده نه جوابی نه هیچی ، با خاک یکسانم کرد ، حالا بنظر شما بنده چه نوع سنگی انتخاب کنم که به سرم بکوبم و این زجرو چطوری تحمل کنم 😐
سلام وقت بخیر
متاسفانه وقتی ایشون میان به شما اینجوری میگن راهی نیست جز اینکه به ادامه زندگی برسید و به دنبال فرصت های بهتر باشید
موفق باشید
سلام ، اول اینکه ممنونم که وقت میزارید که این متنو بخونین
من یه پسر ۱۸ ساله ام و یه مدتی هست که یه دختری رو دیدم و دوسش دارم و بهش هم گفتم اونم قبول کرده باهام باشه البته من اونو واسه ازدواج خواستم نه رل و این رابطه های کوتاه مدت ، در ضمن من ایشون رو تو فضای مجازی پیدا کردم و هرروز هم باهم حرف میزنیم ، من این دختر رو دیدم ولی اون منو ندیده هنوز ، ولی یه مشکل که دارم اینه من یه کاره خیلی بدی که کردم اینه که اون ازم عکس خواست منم چون نه عکسی دارم و نه هیچی مجبور شدم عکس یکی از دوستامو بدم با اینکه میدونم کاری خیلی بدی کردم ، ولی خب حالا هم دارم عذاب میکشم که چرا این کارو کردم ، به روشم نمیتونم بیارم که این عکس خودم نیس ، من واقعا دوسش دارم ولی حس میکنم اگه منو ببینه میره ، واسه همینه که بهش چیزی نگفتم و قراره که بعد یکی دوماه همدیگرو ببینم ، من الان دارم از عذاب وجدانی که به اون عکسا و استرس اون روز دیدار دارم ، واقعا دارم افسرده و پیر میشم ، نمیتونم بهش بگم عکسام مال یکی دیگس ، بعضی وقتا بهم میگه بیا تماس تصویری داشته باشیم ولی من …..بنظر شما منه بدبخت چیکار کنم که اونو از دست ندم و وقتی خود واقعیم رو دید هم از پیشم نره ، چون اون واقعا خاص ترین دختر زندگیم شده ، من واقعا دوسش دارم نمیخوام از دستش بدم ، کار هرروزم شده که به خوم فوش میدم و از اینکه چطوری تونستم با احساسات یه دختر بازی کنم دارم میمیرم ینی واقعا میمیرم و الان تنها خواستم اینکه ازدستش ندم تورو خدا یه راه حلی بهم بگین ، الان واقعا حس اینو دارم خیلی بد کردم ، خیلی بد
سلام. من یه پسر ۲۰ ساله هستم. دانشجوی سال دوم رشته پزشکیم و عاشق دختری شدم که یک سال و نیم ازم بزرگتره.. یک ساله که باهمیم و همه خصوصیات همه میدونیم و هم دیگرو دوس داریم. من در حال حاضر ماشین و خونه ندارم ولی از طریق کار مشاوره تحصیلی یه درامدی رو الان دارم که مطمینم در سال های آتی به ماهی ۵ ۶ تومنم میرسه در عین حال با همین پولام در حال سرمایه گزاری تو بورس هم هستم برای آینده زندگیم. دختر میگه بابام منو به تو نمیده من تو سن ازدواجم بهش میگم تو تازه اول جوونیتهه چرا فک میکنی بزرگ شدی حالا من خودم ۳ ۴ سال دیگه میام خواستگاریت اصن. بعد میگه اون موقع تو هیچی تضمینی نیست که داشته باشی بابام منو به تو نمیده میگم مگه بابات خوشبختی تورو نمیخواد؟ خب میبینه منم یک سال اون موقع مونده تا پزشک شدنم فوقش یکی دوسالم نامزد میمونیم مگه کم کسی اینکارا رو کردن. هی میگه بابام سختگیره مامان بابام شوهرم میدن تورو قبول نمیکنن و اصلا مامان بابای خودتم قبول نمیکنن و اینا.. من هرچی میگم من حرفامو با برنامه ریزی و متطق میزنم میگه اگه به هم نرسیم جفتمون نابود میشیم در حالی که من حاضرم هرکاری کنم که بهش برسم و همین سه روزی که باهام حرف نزد ۳ سال گذشت. الانم میگه از ادامه این رابطه مطمئن نیستم. نمیدونم دیگه چجوری قانعش کنم واقعا گفتم با یکی مشورت کنیم خیالمون راحت شه تورو خدا کمکم کنید??
سلام خدمت شما دوست عزیز
اگر هردوی شما همدیگر رو بخواین و تلاش کنید حتما به هدفتون می رسید. برای ازدواج حتما شناختتون رو نسبت به همدیگه بالا ببرید و از جهات مختلف همدیگر رو بشناسید بعد برای ازدواج تصمیم بگیرید.
تا زمانی که شما به وضعیت مناسب برسید شاید دختر خانم شرایطش رو نداره که صبر کنه اگر واقعا همدیگر رو میخواین باید به خواستگاریشون برید و رابطتون زیر نظر والدین باشه تا شما به شرایط مورد نظرتون برسید.
سلام من ی دختر ۱۷ ساله ام ک عاشق کسی شدم ک ۱۸ سال از خودم بزرگ تره البته از لحاظ سنی زیاد مشکلی نداریم ینی من اون در میکنم ولی اون فک میکنه اینجور نیست راستش من ی مشکلاتی دارم تو زندگیم ک باعث میشد ک باهاش بعضی وقت هاا رفتار بد کنم ولی من بهش گفتم ک من حاضرم ب خاطره توو خودموو عوض کنم و اینکاروو دارم میکنم ولی نمیشه ک هم با هم باشیم هم من عوض شم واسه هم الا نزدیکه سه ماهه گذاشتم رفتم و مطمعنم ک از دستم دلخوره من چطور میتونم این دل خوری روو از بین ببرم و اینکه اون فک نکنه ک من این مدت با کسی بودم و بهم خوش گذشته من اصن سه ماهه مثه آدم نخابیدم شباا از شدت دلتنگی تو خاب گریه میکنم من هیچ وخ ی همچی حسی ب کسی نداشتم و مطمعنم ک حسم درسته من واقعن دوسش دارم و اونم همون کسیه ک من میخاستم ولی من الا حالم خوب نی و از کسایی ک این پیاموو میخونم میخام واسم دعاا کنن ممنون
من ۱۵ سالمه
از یه پسرخیلی خوشم میاد
ولی متاسفانا خانوادم میگه جامعه خرابه نمیزارن برم بیرون
دارم دیونه میشم نمیدونم با کی صحبت کنم
بگم ب مامانم قضیرو یا ن
من ۱۵ سالمه یه پسرو خیلی خیلی دوس دارم یعنی خیلیا بعد چون من خانوادم یه عقیده هایی دارن نمیزارن تنها برم بیرون به همین دلیل نمیتونم با اون پسر باشم واقعا فکر نبودش داره دیونم میکنه نمیدونم به کی بگم چیکار کنم لطفا کمکم کنید
سلام خدمت شما دوست عزیز
علاقه در این سن به خاطر تغیرات هورمونی هستش و این در حدی نیست که شما نتونید خودتون رو کنترل کنید. شما باید مهارت کنترل کردن حس خودتون رو یاد بگیرید. این سن، سن حساسی هستش و برنامه ریزی که در این سن داشته باشید آینده شما را بسیار تحت تاثیر قرار میدهد. بهتره با بزرگتر خودتون صحبت کنید تا با شناخت شما بهتر بتونه راهنماییتون کنه
درباره پارتنر قبلیم حقیقتش بااینکه ادم منطقی ای بود اما عجیب و غریب رفتار میکرد و توبرخی موارد نسبت به من اصلا فکرشده عمل نمیکرد. برای همین مطمئن نیستم درباره شون که برمیگردن بازم یانه و یااصلا میتونم باهاشون منطقی صحبت کنم یانه.
اما اقایی که الان باایشون در رابطه هستم بامن منطقی هستن و قبلا بهشون گفته بودم که فردی بوده باایشون ارتباط داشتم و مشکلی نیست ازین جهت میتونیم صحبت منطقی ای داشته باشیم.
به نظرتون باایشون به چه نحوه ای مطرح کنم؟که یه وقت دچار سوتفاهم نشن.
در یک موقعیت مناسب باهاشون صحبت کنی. موقعی که حال هردوی شما خوبه و خیلی نمیخواد رابطتون رو شرح بدی. بهشون بگی که در حد دوستی بوده و در حال حاضر ایشون رو میپسندی و از ویژگی های مثبتشون بهشون بگید و بهش اطمینان بدی که اصلا بهش فکر نمیکنی و الان اون رو دوست داری.
سلام وقتتون بخیر من در رابطه ای هستم که قراره ازدواج کنیم و خانواده ها درحریان هستن و از رابطه ام راضیم. مشکلی که هست اینه که چندسال قبل بااقایی در ارتباط بودم برای ازدواج. و باایشون بخاطر یک سری از اخلاق های بدی که داشتن قطع ارتباط کردم به صورت خیلی بدی رابطمون تموم شد و من متوجه خیانت و دروغگویی شون شدم و در کل اصلا خاطره خوشی ندارم از ایشون چون خیلی شرایط و زندگی رو برای من سخت کردن و به طور کل بعد ایشون من فرد دیگه ای شدم. بعد این چند سال ایشون اخیرا دوباره به من دایرکت دادن و یک سری از کارت هایی که بهم هدیه دادیم رو فرستادن و گفتن فراموشت نکردم و برگرد و … متاسفانه من اینقدر هول کردم پیام اولشون رو باز کردم و خوندم. اما پیام های بعدیشون رو باز نکردم. میخواستم بدونم به نظرتون باید باهاشون چطور برخورد کنم؟ من خودم فکر کردم جواب ندادن بهترین کاره. موصوع دیگه اینه که باید به پارتنرم این موضوع رو اطلاع بدم؟که در جریان باشن؟ و یک موضوع دیگه اینه که الان که بعد چندسال برگشتن من نگرانم باز هم ایشون برگردن و تو زندگی من اختلال ایجاد کنن باحرفی عکسی. ممنون میشم راهنماییم کنید که چطور این موضوع رو حل کنم
سلام خدمت شما دوست عزیز
جواب ندادن بهشون بهترین راه هستش اگر جوابشون رو بدید ارتباطتون دوباره شکل میگیره ولی این هم باز بستگی به شناخت شما ازشون داره ببینید اگر جواب ندید اوضاع بدتر نمیشه و اینکه آیا فرد منطقی هستش که بهش بگید که دیگه دوستش ندارید و نمیخواین باهاش در ارتباط باشید، رابطه رو قطع کنه.
اینکه به پارتنر جدیدتون اطلاع بدید بستگی به هدف رابطتون داره اگر رابطتون فقط دوستی هستش خوب طبیعیه که افراد دوستان مختلفی داشتن و به دلایلی قطع کردن اگر ازدواج هستش ممکنه که اعتماد ایشون نسبت به شما از بین بره. باید شرایط مختلف رو بسنجید اگر احتمال میدید که پارتنر قبلیتون براتون صد در صد مشکل درست خواهد کرد بهتره در جریان بذاریدشون.
اگر زنی همه این کارهارو انجام بده ولی شوهرش به جاش بهش خیانت کنه اون زن باید چیکار کنه؟
سلام خدمت شما دوست عزیز
این کاملا منطقی است که دوطرف باید برای حفظ رابطه عاشقانه و عاطفی خود تلاش کنند. ولی با انجام دادن این رفتارها شما می توانید طرف مقابل را تحت تاثیر قرار دهید و در وی تغییر ایجاد کنید. دیدن این تغییرات احتیاج به صبر کردن دارد.