یکی از سوال های افراد، حتی افراد با تحصیلات دانشگاهی، این است که تفاوت روانشناسی و روانپزشکی چیست؟ این ناآگاهی باعث بروز مشکلاتی می شود؛ مثلا بعضی ها برای حل مشکلات خانوادگی به روانپزشک مراجعه می کنند (!!) یا به روانشناس مراجعه می کنند و از او می خواهند که برایشان دارو تجویز نماید…

تفاوت روانشناسی و روانپزشکی

حال به راستی تفاوت روانشناسی و روانپزشکی در چیست؟ برای فهم این موضوع تا آخر این مقاله همراه ما باشید…

روانشناس

روانشناسی یک رشته علمی و جزء علوم انسانی است که از سابقه ی پیدایش علمی آن، یک قرن و اندی می­ گذرد. هدف علم روانشناسی، مطالعه ی رفتار انسان است و برخی گفته اند هدف علم روانشناسی، مطالعه ی رفتار و فرایندهای ذهنی است.

روانشناسی با عمر کوتاهی که نسبت به سایر رشته های علمی دارد، رشد بسیار شگرفی داشته است؛ به طوری که اکنون بیش از ۲۰ رشته ی مستقل روانشناسی را شامل می شود؛ مثل روانشناسی کودک، روانشناسی مدیریت، روانشناسی صنعتی و سازمانی، روانشناسی اجتماعی، روانشناسی آزمایشی، روانشناسی کودکان استثنایی، روانشناسی ورزش و ….. بالاخره روانشناسی بالینی.

  – کلمه روانشناسی نباید بیماری یا جنون را به ذهن تداعی کند:

مشاهده ی رشته های گوناگون روانشناسی، نشان گر آن است که روانشناس، فقط رفتارهای غیر عادی را مطالعه نمی کند و مطالعه رفتارهای غیرعادی یا مرضی بخش کمی از مطالعات روانشناسی را شامل می­ شود که عمدتاً در رشته روانشناسی بالینی مطرح می شود؛ لذا کلمه روانشناسی نباید بیماری یا جنون را به ذهن تداعی کند.

حتی بیماری هایی که در روان­شناسی بالینی قابل درمان است، شامل بیماری های روانی شدید که در اصطلاح روان پریشی یا سایکوز (psychosis) و به اصطلاح عامه، جنون یا دیوانگی خوانده می ­شود، شامل نمی شود و روانشناس، نقش چندانی در درمان این گونه اختلالات ایفا نمی ­کند.

روان­شناسان بیشترین نقش درمانی را در بیماری های روان نژندی دارند که بیمار از آن رنج می برد و خود به دنبال درمان آن است؛ مثل بیماری های وسواس، افسردگی، اضطراب و مثل آن. در این گونه بیماری ها، بیمار از بیماری خود آگاهی دارد و به دنبال درمان آن برمی آید؛ اما در بیماری سایکوز، فرد، بیماری خود را قبول ندارد و برای درمان مقاومت می کند و معمولاً به اجبار آن ها را در بیمارستان های روانی بستری می کنند و بعد از بستری شدن در صدد پیدا کردن فرصتی برای فرار از بیمارستان است.

اختلالاتی همچون اسکیزوفرنی، مانیک و مانیک ــ دپرسیو (شیدایی ــ افسردگی) نمونه ای از اختلالات روانی شدید یا جنون است که با هذیان و توهم و رفتارهای غیر عادی و عجیب و غریب همراه است. این گونه بیماران عمدتاً توسط روانپزشک مورد درمان قرار می گیرند نه روانشناس.

روانپزشک

در همین راستا، یعنی تفاوت روانشناسی و روانپزشکی ، روانپزشک فردی است که در رشته پزشکی تحصیل کرده است و بعد از گذراندن دوره ی پزشکی عمومی و اخذ دکترای حرفه ای در پزشکی عمومی، دوره تخصصی خود را در روانپزشکی و یا به قول امروزی ها “اعصاب و روان” گذرانده است.

او یک پزشک است و کار یک پزشک مثل همه رشته های پزشکی، تجویز دارو برای درمان بیماری است. مشخص است که روانپزشک، برعکس روانشناس، فقط با بیمار و بیماری سروکار دارد. دیدگاه او مثل هر پزشک دیگر در سایر رشته های پزشکی در مورد علت بیماری ها یک دیدگاه بیولوژیک است؛ یعنی در پیدایش بیماری ها، عوامل ارث و هورمون ها و میانجی های عصبی یا نروترانسمیترها مثل دوپامین و سروتونین و … را علت اساسی بیماری می دانند و روی عوامل روانی و یادگیری تاکید چندانی ندارند.

با این فرضیات او با استفاده از روش های پزشکی مثل دارو درمانی و الکترو شوک درمانی (e.c.t) به درمان بیماری های روانی می پردازد. بیماران شدید روانی مثل اسکیزوفرن و مانیک ــ دپرسیو باید برای درمان به روانپزشک مراجعه کنند و در مواردی بیماران روان نژند، مثل افراد افسرده و وسواسی نیز نیاز به دارو درمانی دارند؛ اما در عین حال باید توسط روانشناس بالینی تحت روان درمانی قرار بگیرند.

همکاری روانشناسان و روانپزشکان

روانشناسان در خصوص اثر داروها در برخی از بیماری های روانی نظر مثبتی دارند. اینجانب بیمارانی که تشخیص دهم (مثل بیماران وسواسی در حالت وسواس بالا) نیاز به دارو درمانی دارند را به روانپزشک ارجاع میدهم و تا کنون صدها بار این کار را کردم.

ولی متاسفانه این همکاری از سوی روانپزشکان در اکثر قریب به اتفاق آن ها وجود ندارد که بیماران نیازمند به روان درمانی را به روانشناس ارجاع دهند و معمولا این کار را یا خودشان انجام میدهند که چندان در تخصص آن ها نیست (چون در دوره ی تخصصی روانپزشکی واحدهای درسی چندانی به صورت تئوری و عملی در زمینه روان درمانی ندارند و اگر روانپزشکی کار روان درمانی انجام می دهد، بیشتر از روی علاقه ی شخصی است. به همین منوال روانشناس نیز حق تجویز دارو را ندارد، حتی اگر اطلاعات زیادی در این زمینه داشته باشد) و یا به یک روانشناس لیسانس و بعضا فوق لیسانس که در مطب خودشان به کار مشغول شده است، ارجاع می دهند.

مشاوره دادن روانشناس

دیگر تفاوت روانشناسی و روانپزشکی این است که روانشناس علاوه بر درمان بیماری های روان نژند، کار مشاوره ای نیز انجام می دهد؛ مثل مشاوره در امور خانواده و ازدواج و این کار روانپزشک نیست. فردی که برای مشاوره ازدواج یا خانواده مراجعه می کند، بیمار محسوب نمی شود، بلکه برای یک تصمیم گیری درست مراجعه می کند.

متأسفانه بارها مشاهده کردم که برخی افراد از روی نا آگاهی برای مشاوره ی ازدواج و یا خانواده و یا مشاوره های تحصیلی و شغلی، به روانپزشک یا متخصص اعصاب و روان مراجعه می کنند!

روانشناس با استفاده از تئوری ها و تکنیک های روان درمانی، سعی در تغییر فکر و رفتار شما دارد. او از دارو استفاده نمی کند و حق این کار را نیز ندارد؛ بلکه به شما یاد می دهد که چگونه بهتر خود را بشناسید و با انجام مصاحبه و اجرای تست های شخصیت و یا هوش، ویژگی شخصیتی شما را به شما می شناساند و راه های کنار آمدن با مشکلات را برای شما روشن می کند.

فرض اساسی در روانشناسی و روان درمانی این است که هر اندازه انسان از شخصیت خود آگاهی بیشتری پیدا کند، سلامت روانی او بیشتر است. (البته اکثر مردم به غلط فکر می کنند خود را خیلی می شناسند، در حالی که این گونه نیست!)

فروید پایه گذار روان درمانی، هدف روان درمانی یا روان کاوی را ایجاد بینش (insight) می داند؛ البته روان درمانی رشته ها و رویکردهای زیادی دارد.

مرکز روانشناسی اکسیر شهرک غرب