درد مزمن که با اسم های دیگری مثل درد سوزشی کند، درد مبهم، درد ضربان دار و درد تهوع ‌آور هم شناخته می شود، دردی است که بیشتر از سه الی شش ماه طول می کشد. افرادی که از درد مزمن رنج می برند، این درد، چگونگی احساس و رفتار آن ها را نیز تغییر داده و تحت تاثیر قرار می دهد.

نزدیکان آن ها ممکن است بگویند که کم طاقت و مضطرب شده اند. ممکن است علاقه خود را به فعالیت هایی که دوست دارند، از دست بدهند و زمان بیشتری را در تنهایی سپری کنند.

در ادامه تغییراتی که درد مزمن در افراد به وجود می آورد، آورده شده است…

کاهش آستانه صبر و تحمل

هنگامی که درد بخشی از زندگی روزانه شما می شود، قبل شروع روز خود، با این درد کنار بیایید؛ که همین امر بخش بزرگی از ذخایر صبر شما را مورد استفاده قرار می دهد. شما با کمترین ذخیره صبری که برایتان باقی مانده، باید با بقیه مسائل رو به رو شوید. با کاهش آستانه تحمل، ناراحتی های کوچک، می توانند مشکلات بزرگی به نظر برسند…

افزایش خطر ابتلا به افسردگی و یا اضطراب

تحقیقات نشان می دهد که اتخاذ شیوه مقابله ای فعال تر، که در آن شما به دنبال حمایت اجتماعی و کنترل درد هستید، با ناتوانی و افسردگی کمتری همراه است. ولی شیوه های مقابله ای منفعل با افسردگی و ناتوانی بیشتر، همراه است.

مغز شما را تغییر می دهد

تحقیقات نشان می دهد که اختلالات خلقی ماندگار ناشی از درد مزمن، نه تنها رفتار بیرونی را تحت تاثیر قرار می دهد، بلکه باعث تغییرات فیزیولوژیکی قابل اندازه گیری در مغز می شود. این تغییرات خود می توانند منجر به اختلالات عاطفی و شناختی بیشتر شوند. مطالعات متعدد در طول سال ها نشان داده اند که درد مزمن، می تواند موجب کاهش حجم مغز شود.

مطالعه ای در سال ۲۰۰۴، در مجله علوم اعصاب، نشان داد که درد مزمن در هر سال باعث کاهش ۰.۲٪ از ماده خاکستری مغز شما می شود. در میان مناطقی که تحت تاثیر این بیماری قرار دارند، هیپوکامپ، آمیگدال و ساقه مغز است. تغییر در این مناطق می تواند منجر به مشکلاتی در تنظیم عاطفی، ایجاد خاطرات جدید، استدلال انتزاعی و برنامه ریزی شود. جای تعجب نیست که ۶۷٪ از افراد مبتلا به درد مزمن، با اختلال حافظه مواجه هستند و به نظر می رسد اکثر افراد مبتلا به این بیماری، توجه و زمان واکنش کمتری داشته باشند…

کاهش کارآمدی

بدیهی است که داشتن انواع دردهای فیزیکی، انجام کارهای روزانه را سخت تر می کند؛ اما حتی اگر درد خود را در راه رسیدن به وظایف شما قرار ندهد، فکر به درد و تاثیری که بر زندگی شما می گذارد، می تواند علاقه شما را به انجام کارها کم تر کند. این موضوع بر می گردد به نحوه ارزیابی درد، که به تنهایی می تواند به احساس درماندگی و خلق افسرده منجر شود.

روابط شما را تحت تاثیر قرار می دهد

درد در تمام جنبه های زندگی شما اثر می گذارد، و روابط شما را نیز تحت تاثیر قرار می دهد. با ایجاد محدودیت، درد مزمن به طور چشمگیری می تواند پویایی روابط شما را تغییر دهد. شما ممکن است دریابید که مشکل ایجاد ارتباط عمیق با دیگران را دارید؛ در نتیجه، روابط شما ممکن است توسط احساسات گناه، تنهایی یا عدم اطمینان، پیچیده تر شود.

این موضوع سخت تر می شود؛ زیرا که درد شما “نامرئی” است، و به راحتی توسط دیگران دیده نمی شود. در نتیجه شما شروع به احساس تنهایی می کنید و دچار سوء تفاهم می شوید. بخش مهمی از طرح مدیریت درد شما باید شامل ایجاد یک کانال ارتباطی موثر، با خانواده و عزیزان باشد.

درد مزمن

مدیریت درد مزمن

درمان های روانشناختی، شامل رفتار درمانی شناختی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد است. پژوهش ها نشان می دهد که این درمان ها، برای افزایش کیفیت زندگی بیماران مبتلا به درد مزمن ، مؤثرند. بعضی شواهد پژوهشی نشان می دهد که هیپنوتیزم از جمله هیپنوتیزم خود هم برای تسکین درد مزمن مؤثر است؛ البته شواهد از موثر بودن هیپنوتیزم برای تسکین درد مزمن ناشی از آسیب به نخاع، حمایت نمی کنند.

ایده بنیادی رفتار درمانی شناختی برای درد مزمن، این است که سازگاری با درد مزمن به معنای کنترل فرد روی جنبه های درد زا، ادراکی، عاطفی، شناختی و رفتاری تجربه درد است. معمولاً این نوع درمان برای درد مزمن، سه مؤلفه دارد.

  • اولی آموزش درباره درد مزمن است. از طریق آموزش، بیمار و درمانگر درباره ماهیت درد، گزینه های درمان و اهمیت نقش بیمار در مدیریت درد، بحث می کنند.
  • مؤلفه دوم آموزش مهارت های مدیریت خود است که نشانه های دردناک، عاطفی، شناختی و وضعیت کارکردی فرد را هدف قرار می دهد (مثلاً تکنیک های آرامش، فعالیت درجه بندی شده، برنامه ریزی فعالیت های لذت بخش).
  • مؤلفه سوم شامل افزایش کیفیت زندگی، نگهداری فواید درمان و جلوگیری از عود است. مهارت هایی نظیر مدیریت استرس، هدف گزینی، حل مسئله، بازسازی شناختی و مهارت های ارتباطی مربوط به این مؤلفه هستند. این درمان ۸ تا ۱۲ جلسه طول می کشد.

    – درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش (ACT)

درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش (ACT) نوعی رفتار درمانی شناختی است که ریشه در خاک پژوهش و نظریه پردازی درباره اجتناب تجربه‌ای دارد؛ به این معنا که اجتناب مداوم از تجارب درونی (هیجان‌ها، افکار و نشانه‌ها ازجمله درد) منجر به اختلالات گوناگونی می‌شود. ACT همچنین بر اساس نظریه چهارچوب ارتباطی قرار دارد. نظریه‌ای که تأثیر زبان انسان روی تجربه و رفتار را تبیین می‌ کند.

هدف ACT تغییر رابطه افراد با آن دسته افکار، احساسات، خاطرات و حس‌های بدنیشان است که از آن‌ ها اجتناب می‌کنند یا می‌ ترسند. پذیرش و توجه‌ آگاهی، راهبردهایی هستند که با هدف کاهش اجتناب تجربه‌ ای، قطع ارتباط افکار با رفتارها و رفتار بر اساس ارزش‌ های زندگی به بیماران آموزش داده می‌ شود. در این درمان، روی پذیرش تجربه شخصی به‌ جای تغییر یا کنترل آن تأکید می‌شود.

بیماران یاد می‌ گیرند، اهداف و ارزش‌ های زندگی خود را مشخص کنند تا رفتار و اقداماتشان متناسب با آن ارزش‌ ها و اهداف باشد. ACT یک الگوی درمانی است و نه یک پروتکل مشخص؛ بنابراین وابسته به شرایط می‌ توان پروتکل‌ های متفاوت با تکنیک‌ های متفاوت را ایجاد کرد. مثلاً بسیاری از پروتکل‌ های ACT شامل توجه‌ آگاهی است و بعضی نیست؛ با این‌ حال، رویکرد فراگیر تکنیک‌ های خاص ACT، به افراد کمک می‌کند که به‌ شدت متمرکز بر زمان حال باشند.

هدف روشن ACT در شرایط درد مزمن، کاهش نشانه‌ ها یا درد نیست؛ بلکه افزایش انعطاف‌ پذیری روان‌ شناختی یا توانایی اقدام مؤثر بر اساس ارزش‌ های شخصی، حتی در حضور تجربه‌ ای منفی، نظیر درد، است…

مرکز روانشناسی اکسیر شهرک غرب