اگر از ده سال زندگی با اسکیزوفرنی یک چیز آموخته باشم این است که هیچ کس در مورد شما به سختی خودتان قضاوت نمیکند.
من با این بیماری برای مدت زمان طولانی زندگی کرده ام و همیشه درگیر این اضطراب بوده ام که دیگران در مورد من چه فکری میکنند.
در واقع، ترس اصلی من در طول سال هایی از برخورد با اسکیزوفرنی داشته ام این بود که نکند مردم مرا مسخره کنند. بنابراین پارانویا و اضطراب را کاملا درک میکنم.
تصورات مختلفی در ذهن شما راجع به قضاوت مردم وجود دارد؛ مثل این که شما چطور به نظر میرسید، چه کارهایی انجام میدهید و یا هرکاری را چگونه انجام میدهید. اما انگار همیشه یک صدا در درون شما وجود دارد که به شما میگوید در حال انجام کاری اشتباه هستید.
این صدای نا امید کننده در گوش من برای سال ها زمزمه میشد و در این مدت من فهمیدم که این صدا حتی بسیار سختگیر تر از افراد پیرامون ما قضاوت میکند.
هیچکس توجه زیادی به شما نمیکند و شما را قضاوت نمی کند
هیچکس توجه زیادی به شما نمیکند، هیچ کس در رابطه با نحوه ی صحبت کردن و یا نحوه ی لباس پوشیدن شما قضاوت نمیکند، بسیاری از مردم اصلا به شما اهمیت نمی دهند مگر این که وارد رابطه ی صمیمی با آن ها شوید.
این یک واقعیت است که خود شما سختگیر تر از همه ی اطرافیانتان هستید. در طول سال هایی که با اسکیزوفرنی درگیر بودم دریافتم که این صدای درون ذهنم هیچگاه ساکت نخواهد شد و فقط قصد اذیت و آزار من را دارد.
این واقعیت ساده را در ذهن داشته باشید که هیچکس به این اندازه به شما توجه نمیکند، مخصوصا گارسون رستوران و پیک تحویل پیتزا!! اگر در ذهن خود این واقعیت را بپذیرید که هرکس درگیر زندگی شخصی خود است و فقط به خودشان اهمیت میدهند بسیاری از این مشکلات شما برطرف خواهد شد.
حتی در مکالمات شما احتمالا طرف مقابل آنقدر درگیرخودش است که متوجه لکنت زبان و یا تپق شما نمیشود!
اصلی ترین دشمن شما خود شما هستید و همچنین جدی ترین منتقد رفتارتان خودتان هستید. اتفاقاتی که به نظر شما عجیب و خجالت آور است تنها در ذهن شما به این شکل نمایش داده میشود و این احتمال وجود دارد که این اتفاقات اصلا برای دیگران مهم نباشد.
توصیه ی من این است که سعی کنید به صدای درون ذهنتان بیشتر از آنچه لیاقت دارد بها ندهید. این روش برای هرکسی که با اضطراب درگیر است مفید خواهد بود. همیشه به یاد داشته باشید که این صدا بیشتر اوقات کمترین اهمیتی ندارد پس به آن توجه نکنید .
منبع :
http://blogs.psychcentral.com
تهیه شده در مجله سلامت روان اکسیر
نویسنده: حسین فراتی
ثبت ديدگاه