خودکنترلی کودکان
خودکنترلی توانایی تنظیم خود است و به این موضوع میپردازد که آیا شما میتوانید پا روی خواستههایتان بگذارید، هیجاناتتان را مدیریت کنید یا در زمان کلافگی آرامشتان را حفظ کنید. پاسخ به هر یک از این سؤالات بستگی به سطح رشدی هر فرد دارد.
به طور مشخص کودکان کوچکتر فاقد خودکنترلی هستند. خودکنترلی در طول چند سال، همراه با تغییرات زیاد بین ٣ تا ٧ سالگی اتفاق میافتد اما تفاوتهای فردی نیز در این رابطه وجود دارد. برخی کودکان در خودتنظیمیشان مشکل دارند و از آن رنج میبرند و برخی دیگر به سرعت کنترل بر خود پیدا میکنند. در کل، افراد با خودکنترلی ضعیف بیشتر احتمال دارد که مشکلات رفتاری پرخاشگرانه پیدا کنند. آنها حتی ممکن است اضطراب و افسردگی را تجربه کنند. در همین راستا کودکان تکانشی بیشتر احتمال دارد که گرایش به چاقی، سیگار یا وابستگی به مصرف مواد مخدر و الکل و نیز گرایش به خشونت پیدا کنند.
خودکنترلی در مدرسه
در کلاس درس، کودکان نیاز به توجه کردن، دنبال کردن دستورالعملها، با انگیزه ماندن و کنترل تکانههایشان دارند. بنابراین انتظار خودکنترلی در بازی، نقش مهمی در موفقیت تحصیلی دارد.
محققان دریافتند که کودکانی که در ابتدای سال تحصیلی مهارت خودتنظیمی پیشرفتهتری داشتند، موفقیت بیشتری را در پایان سال نشان دادند. مطالعهای روی کودکان ۴ کشور چین، کره جنوبی، تایوان و آمریکا که از نظر مهارتهای خودتنظیمی پیشرفتهتر بودند، نشان داد این کودکان دایره لغات بهتری داشته و نمراتشان در ریاضی، خواندن و نوشتن بالاتر بود.
برخی بر این باورند که ما نمیتوانیم تعدادی از خصیصههایی که اساس ژنتیکی دارند را تغییر بدهیم اما امروزه این باور رد شده است چون وجود پایه ژنتیکی برای یک صفت دلیلی بر آن نیست که شما نتوانید آن را تغییر دهید. از این رو والدین و معلمان میتوانند روی رشد خودنظمبخشی کودک اثر بگذارند. روشهای اثرگذاری بر رشد خودکنترلی را در این مقاله شرح میدهیم.
مقاله مرتبط: کنترل خود در نوجوانان
مقاله مرتبط: ارتقا خود کنترلی برای درمان چاقی کودکان
روشهای بالا بردن خودکنترلی کودکان
محیطی فراهم کنید که در آن، خودکنترلی به طور مداوم تشویق شود.
تحقیقات نشان داده که بزرگسالان خواستههایشان را آنی پاسخ میدهند و به پاداش احتمالیشان اعتمادی ندارند اما در صورتی که به کودکان کوچکتر بگوییم که اگر این شیرینی را نخوری، یک شیرینی دیگر جایزه میگیری، وسوسه شیرینی را خاموش نگه میدارند چون پاداش بعدی برایشان ارزشمند و بهتر است.
گاه و بیگاه قوانین را یادآوری کنید.
پرداختن به برنامهها اگر بدون یادآوری قوانین باشد، کار سختی است. چون کودکان کوچکتر مشکلات زیادی در نگهداری دستورالعملها در ذهن دارند. آنها به آسانی حواسشان پرت میشود. بنابراین یادآوری قوانین برای کودکان کوچکتر کمککننده است.
در تحقیقات اخیر جان ویوکو موناکاتا (٢٠١۵) نشان داده است که وقتی از کودکان سه ساله خواسته میشود که طی یک تکلیف تکانههایش را کنترل کند، او به خوبی عمل میکند، مثل: «در جعبه را باز کن و یک جایزه بردار اما بعد از اینکه من علامت دادم و مربع سبز را بالا بردم. اگر مربع قرمز را نشان دادم، یعنی دست به جعبه نزن.»
در این تحقیق محققان دو رویکرد متفاوت را امتحان کردند و دریافتند که یکی بهتر از دیگری است. وقتی یک بزرگسال قوانین را درست قبل از هر تلاش و آزمایش یادآور میشود، کودکان بیشتر احتمال دارد که تکانههایشان را بازدارند. برعکس، اگر چند ثانیه قبل از عمل به کودک بگویی که اول صبر کن و به قانون فکر کن، او به احتمال زیاد قانون را به یاد نخواهد آورد.
به کودکان استراحت بدهید.
کودکانی که قوانین را رعایت میکنند و اصلاً استراحت ندارند، آن را خستهکننده مییابند. بنابراین بهتر است هر بار قوانین را کوتاهتر و جدا جدا به او آموزش داده و زمان استراحت برای او در نظر بگیرید.
«مجبوری تکالیف را انجام دهی» را به «میخواهی تکالیف را انجام دهی» برگردانید.
کودکی که سر کلاس درس همکاری نمیکند، ممکن است برچسب بچهای را بخورد که خودکنترلی ضعیفی دارد اما اگر همین موقع به کودک لگوی مورد علاقهاش یا یک بازی کامپیوتری بدهید، به روی آنها تمرکز کرده و بازی را ادامه میدهد. مشکل او فقدان خودتنظیمی نیست، او تنها بیانگیزه است و نیاز دارد که لذت چیزهایی که از او خواسته شده را درک کند و اینجا است که به کمک ما نیاز دارد.
قوانین را با بازی همراه کرده و به او یاد دهید. در حقیقت برای علاقمند کردن کودکان، نیاز به شکیبایی، ملاحظه و انعطافپذیری داریم و اینها هزینهای است که میبایست پرداخت شود و این کلید کاهش خستگی از قوانین خودکنترلی است.
آمادگی ذهنی برای چالشها و یادگیری شکست.
برخی افراد تصور میکنند هوش و استعداد هدایایی الهی هستند که ما نمیتوانیم آنها را بهبود بدهیم. آنها وقتی شکست میخورند، احساس درماندگی میکنند. در عوض، افرادی نیز بر این باور هستند که تلاش هوش آنها را شکل میدهد، در نتیجه بسیار منعطفتر هستند و بیشتر احتمال دارد با چالشهای پیش رو کنار آمده و از مشکلاتشان درس بگیرند.
ما میتوانیم با بازخورد دادن، به کودکمان کمک کنیم که انعطافپذیر باشد. تجارب نشان داده که تحسین کودکان برای هر تلاشی با جمله «تو خیلی باهوشی» آمادگی ذهنی آنها را برای انطباق با مشکل پایین میآورد. هر چند انتقادهایی مثل «من از تو ناامید نمیشوم»، پاداش بهتری برای تلاشهای او هستند و به کودکان نشان میدهند که استراتژیهای مختلفی داشته باشند؛ «میتوانی به روشهای دیگر برای حل این مسأله فکر کنی؟»
به طور کلی خودکنترلی یک مهارت است که افراد میبایست برای زندگی اجتماعیشان کسب کنند. اگر افراد از دوران کودکی نتوانند به قوانین احترام گذاشته و آنها را رعایت کنند، در دورههای بعدی زندگی با مشکلات رفتاری زیادی مواجه خواهند شد. در نتیجه کودکان به حمایتها، آموزشها و تحسین و تشویقهای ما برای کسب خودکنترلی نیاز دارند.
ثبت ديدگاه