این یک نامه ی عاشقانه است برای کسانی که مهم تلقی نمی شوند.
اگرچه همکاری کردن نشانه ی مورد قبول واقع شدن و ثبات و بالغ شدن است اما شما میتوانید همه ی این موارد باشید درحالی که در یک رابطه ی کاری و یا عاطفی نباشید…
درست است که داشتن فرزند یک قدم اساسی در زندگی به شمار میرود و نشانگر این است که شما میتوانید از خواب، پول و یا زمان خودتان صرف نظر کنید و از خودخواهی بکاهید ولی نداشتن فرزند نشان دهنده ی نداشتن این ویژگی ها نیست.
حتی اگر مردم هنگام صحبت کردن در رابطه با شما از کلمه ی هنوز استفاده میکنند، اگر شما از شرایط خودتان راضی باشید، این قضیه برای شما مشکلی به وجود نخواهد آورد.
حتی اگر آن ها هنگام پرسیدن وضعیت ازدواج و فرزند و یا خانه از شما از کلمه ی همچنان استفاده میکنند، این به این معنی نیست که شما از زندگی عقب هستید، نشانگر این است که شما اشتراکات کمتری با آن ها دارید.
حتی زمانی که شما یک کتاب خود درمانی معروف را مطالعه میکنید و در آن نویسنده بر روی کار و یا فرزند پروری متمرکز شده است و شما فرزند و یا حتی شغلی ندارید ناراحت نشوید شما همچنان ویژگی هایی دارید که میتوان بر روی آن ها فعالیت کرد.
حتی زمانی که کتاب های مربوط به شیوه ی زندگی شما در کتابخانه ها یافت نمیشود و حتی به عنوان یک سبک زندگی شناخته میشود که نیاز به کتاب های خود درمانی دارد، اما شما هنوز هم انسانی هستید مانند دیگران که میتواند درد و شادی ای که دیگران تجربه میکنند را تجربه کنید. شما ارزش آن را دارید که کتابی مخصوص در رابطه با سبک زندگی شما نوشته شود.
حتی اگر بیشتر مردم از کارهایی که شما انجام داده اید تعجب کنند و شما را درک نکنند، موفقیت های شما را دست کم بگیرند و یا حتی به شما توهین کنند، اما شما هنوز هم شگفت انگیز هستید و حرف های آن ها بی اهمیت است.
شما شمرده می شوید
شیوه زندگی جایگزین (هر شیوه زندگی است که ازدواج، خانه، فرزند، کار به شکل سنتی و نقش های جنسیتی را شامل نمی شود) در حال رایج شدن است و بیش از پیش قابل مشاهده و قابل قبول شده است. با این حال هنوز هم این سبک منزوی است زیرا بسیاری از مردم در این گروه مورد قضاوت قرار میگیرند و از فرضیات نادرست و پرسش های نامناسب مردم رنج میبرند.
شما هم مثل من ممکن است در برخی دسته بندی های اجتماعی قرار بگیرید و در برخی دیگر خیر. پس اجازه دهید همه ما به عنوان یک نگاه خارجی تنها به دلسوزی برای آن ها اکتفا نکنیم و سعی کنیم که آن ها را به حساب بیاوریم. سعی نکنیم از آن ها توضیحات بخواهیم و دلایل مشکلاتشان را کشف کنیم بلکه به آن ها بها بدهیم تا جایگاه واقعی خود را پیدا کنند.
تهیه شده در مجله سلامت روان اکسیر
نویسنده: حسین فراتی
ثبت ديدگاه