بسیاری از ما به دنبال یک شریک، برای زندگی هستیم. اما بر چه اساسی این انتخاب صورت می گیرد؟ ما صدها و حتی هزاران نفر را، در جریان زندگی روزمره ملاقات می کنیم. چه چیزی باعث می شود دو نفر در میان هزاران فرد بی شمار در دسترس، یکدیگر را انتخاب کنند. علم روانشناسی مدت طولانی در تلاش برای پاسخ به این سوال است، و موفقیت قابل توجهی بدست آورده است
دو نظریه اصلی در رابطه با قانون جذب وجود دارد:
نظریه تکامل
نظریه تکامل، ادعا می کند تمایلات رفتاری، ویژگی های فیزیکی و ویژگی های شخصیتی باعث افزایش شانس ما برای زنده ماندن و تولید مثل می شوند. این نظریه معتقد است تفاوت های فیزیکی و بیولوژیکی در زنان و مردان در انتخاب شریک زندگی آنها تاثیر گذار است. به عنوان مثال از نظر زیستی زنان در دوران بارداری- که از نظر زمانی محدود است- نیاز به کمک و حمایت دارند. پس منطقی است که مردانی که توانایی حمایت از زنان را دارند، جذب زنان جوان – که در نتیجه قدرت تولیدمثل دارند- می شوند. زنان نیز در انتخاب خود به موقعیت و وضعیت مردان توجه می کنند .
نظریه نقش اجتماعی
این نظریه معتقد است جامعه بیشتر از عوامل زیستی تعیین کننده انتخاب است. مطابق این استدلال، قواعد انتخاب همسر توسط نقش هایی که زنان و مردان در جامعه دارند، تعیین می شود. برای مثال، زنان جذب مردانی می شوند که دارای قدرت و وضعیت مالی خوب هستند زیرا جامعه رسیدن به این موارد را برای زنان محدود می کند. اگر در آینده، قدرت و پول بیشتری به زنان اختصاص یابد دیگر مردان دارای قدرت و پول زیاد برای زنان جذاب نخواهد بود.
مطالعات نشان داده است که در ۵۰ سال اخیر ملاک های انتخاب همسر در زنان و مردان تغییر کرده است مخصوصا از زمانی که زندگی با حقوق یک نفر سخت شده و زنان دارای شغل و درآمد شده اند. زنان و مردان بر مسائل اقتصادی تاکید بیشتری می کنند و درآمد طرف مقابل بیشتر از آشپزی و خانه داری مهم تلقی می شود. این تغییرات نشان می دهد که فرهنگ تعیین می کند که چه چیزی باعث جذابیت می شود.
بر طبق مطالعات موارد زیر در ایجاد یک رابطه بلند مدت نقش دارند
آشنایی
به طور کلی ما علاقه مند به افرادی که در اطرافمان هستند، می شویم. مخصوصا اگر با آنها به طور مکرر در ارتباط باشیم. پس اگر زمان زیادی با کسی در ارتباط باشیم احتمال بیشتری دارد که عاشق او بشویم. به همین دلیل است که بیشتر عشق ها در دانشگاه یا محل کار به وجود می آید.
جذابیت ظاهری
زیبایی ظاهری یکی از موارد مهم در ایجاد رابطه است. شما نمی خواهید بقیه عمرتان را در کنار کسی که از نظر شما زیبا نیست بگذرانید. افرادی که از نظر ظاهری مشابه هستند جذب یکدیگر می شوند، و افرادی که ظاهری متوسط دارند نیز در کنار یکدیگر قرار می گیرند. در واقع شباهتهای ظاهری باعث جذب افراد به یکدیگر می شود.
ویژگی های شخصیتی
تحقیقات نشان می دهد دو عامل شخصیتی باعث جذب ما به دیگران (یا دیگران به ما) می شود، کفایت و گرمی و مهربانی افراد توانمند باهوش هستند و از نظر اجتماعی جذاب در نظر گرفته می شوند. افراد مهربان نیز بسیار جذاب هستند.
تشابه
بدون شک این مهم ترین یافته در این زمینه است. ما به سمت افرادی که شبیه ما هستند کشیده می شویم. افراد تحصیل کرده جذب تحصیل کرده ها می شوند. افراد برونگرا به برونگراها تمایل دارند و…. ما افرادی را که بیشترین نقاط مشترک با ما را دارند را به افرادی که در واقع مکمل ما هستند و با ما متفاوتند، ترجیح می دهیم. دلیل این تمایل بسیار ساده است ما با این افراد به راحتی ارتباط برقرار کرده و آنها را درک می کنیم. در واقع ما با این تمایل با یک تیر دو نشان می زنیم. او شگفت انگیز است و شبیه من است، پس من شگفت انگیزم! چه کسی دوست ندارد شگفت انگیز باشد.
عشق در مقابل شان و مقام اجتماعی
اگر عشق قوی بین دو نفر وجود داشته باشد معمولا وضعیت اجتماعی و اقتصادی را فدای آن خواهند کرد.
ثبات در برابر ظاهر خوب
در هنگام انتخاب شریک زندگی ما معمولا جذب کسی می شویم که ثبات عاطفی بیشتری داشته باشد. حتی ممکن است کسی را با جذابیت ظاهری کمتر اما ثبات عاطفی بیشتر انتخاب کنیم.
تحصیلات/هوش در برابر خانه/ کودکان:
ما تمایل به افراد با تحصیلات بالاتر داریم تا کسی که تمایل به داشتن بچه های زیاد دارد.
اجتماعی بودن/ جامعه پذیر بودن در برابر تشابهات دینی:
این عوامل در زنان و مردان به طور متفاوتی دیده شده است.
به طور کلی، زنان اهمیت بیشتری به وضعیت اجتماعی و اقتصادی می دهند تا عشق رمانتیک. زنان نیز ثبات عاطفی را به ظاهر جذاب، و هوش و تحصیلات را به تمایل به داشتن فرزند ترجیح می دهند اما برای مردان وضعیت مالی، ثبات عاطفی، و هوش از اهمیت کمتری برخوردار است . مردان بر زیبایی ، جوانی و سلامت جسمی، و تمایل برای کودکان بیشتر ارزش قائلند.
ثبت ديدگاه