در زندگی اتفاقات بدلیی رخ می دهند و طلاق نیز از این موضوع مستثتی نیست. چه در ازدواج یک ساله وچه بیست ساله همیشه مشکلاتی وجود دارد. اگر یک یا دو طرف احساسات خود را نشان ندهند، احتمال بروز طلاق زیاد می شود. در ادامه بیشترین دلایل طلاق آورده شده است.
علت های و دلایل طلاق
شبکه های اجتماعی
رشد روزافزون شبکه های اجتماعی، همراه شده است با افزایش ناهنجاری های اخلاقی و اجتماعی در جامعه که بیشترین تاثیر را در حوزه طلاق داشته است. متاسفانه در چند سال گذشته با افزایش انواع و اقسام شبکه های اجتماعی در فضای مجازی شاهد افزایش قابل توجه مباحث طلاق در دادسرا ها و دادگاه ها بر اثر همین شبکه های اجتماعی هستیم. گرایش زوجین به برقراری ارتباط به جنس مخالف در شبکه های اجتماعی و عدم نظارت بر عملکرد روحی، عاطفی، جنسی باعث گرایش زوجین به این شبکه ها شده است که نتایج تلخ آن بی اعتمادی به همدیگر و در آخر هم جاری شدن طلاق بین زوجین خواهد بود.
عدم تفاهم
یکی از دلایل طلاق در جامعه، عدم تفاهم است. زوجها برای ادامه یک ارتباط رضایتمند باید از مهارتهای زندگی مانند گفتوگو کردن، گوش دادن و توانایی حل مساله آگاهی داشته باشند و این را بدانند که با تشکیل زندگی «من» و «منیت» از بین رفته و «من» تبدیل به «ما» می شود. در زندگی نفع «ما» مطرح است. همچنین زوجها باید توانایی سازگاری در هر شرایطی را داشته باشند. در زندگی مشترک، گفتوگو کردن به عنوان یک عامل مهم در ازدواج موفق است.
فقدان ارتباط
ارتباط کلید اصلی یک ازدواج موفق است. کمبود ارتباطات یا ارتباط منفی به سرعت احساس عشق و علاقه را از بین می برد.
نداشتن هیجان و تکراری شدن
این را باید دانست که رابطه زناشویی مانند یک گیاه است و باید برای رشد آن و جلوگیری از پژمرده شدن به آن توجه بسیار داشت. بدین منظور باید حسها و نگاههای تازه که در روزهای نخست آشنایی وجود داشته است را دوباره بسازیم. تازگی داشتن برای یکدیگر سبب می شود که هر دو طرف از لحاظ عاطفی و هیجانی به یکدیگر نزدیک شوند و حس مهم بودن را به یکدیگر انتقال دهند. زمانی که زوجها وارد مرحله طلاق می شوند در واقع این پیام را به یکدیگر می دهند که «تو برای من مهم نیستی.» این در حالی است که هر دو طرف میتوانند کارهایی انجام دهند که برای طرف مقابل تکراری و خستهکننده نشود.
سوء استفاده
سوءاستفاده جنسی، فکری و عاطفی یکی دیگر از دلایل طلاق است. درگیری های مداوم چه به صورت فیزیکی و چه لفظی برای دو طرف سالم نیست. ماندن در یک ارتباط آزار دهنده نه امن است و نه سالم.
احساس محدودیت
شما ممکن است احساس کنید که ازدواج شما را به عقب برده و امکان دستیابی به اهدافتان را ندارید. اگر شریکتان نتواند شما را حمایت کند، پس از ازدواجتان حمایت نمی کند.
مشکلات مالی
پول می تواند زندگی را بهتر یا بدتر کند. اگر شما بر سر پول با هم توافق ندارید پس احتمال جدایی بیشتر است.
اعتماد
آیا شما به شریک زندگیتان اعتماد دارید؟ اعتماد عامل مهمی است که باعث موفقیت ارتباط شما می شود. اگر به شریک خود اعتماد ندارید پس احتمال شکست شما در ازدواج زیاد است.
احساس عدم امنیت
حسادت و احساس عدم امنیت از موضوعاتی است که باعث نابودی رابطه خواهد شد.
دخالت ها
– دخالت خانوادهها: متاسفانه بسیاری از زوجها این فرصت و اجازه را به خانوادههای شان می دهند که از همان روزهای اول ازدواج در زندگی شان مداخله کنند. علت این دخالت به وابستگی فرد به خانواده نخستیناش بازمی گردد. دختر و پسر وقتی درصدد تشکیل زندگی مشترک هستند باید وابستگی خود را از خانواده قطع کنند و هر کدام از آنها برای پایداری زندگیشان به مدیریت خانواده خود بپردازند.
– دخالت امور کاری: بها دادن بیش از اندازه به کار سبب میشود که زوجها نتوانند وقت مفید و کافی کنار یکدیگر داشته باشند که در نتیجه این مساله باعث می شود محبت در خانواده کمرنگ شود. این را باید دانست که شغل همه زندگی نیست بلکه ابزاری برای زندگی است.
-دخالت اهداف شخصی: گاهی یکی از زوجین اهداف خود را بزرگ جلوه داده و به آن بها می دهد، مثلا ممکن است یکی از همسران دوست داشته باشد به خارج از کشور مهاجرت کند یا اینکه در منطقه خاصی خانه داشته باشد، در حالی که طرف مقابل چنین تفکری ندارد. وقتی به این مسایل بیش از حد پرداخته شود عملا سکان زندگی از دست زن و شوهر خارج می شود و روابط به سمت گسسته شدن پیش می رود. بهترین راهحل برای این دسته از زوجها این است که امیال و اهداف خود را در خانه مطرح کنند و تصمیم مشارکتی بگیرند. امروزه فضا، فضای مشارکتی است.
دخالت فرزندان: زوجها برخی اوقات به فرزندانشان بیش از اندازه بها می دهند، به طوری که تصمیمات را فرزندان بر عهده می گیرند.
سوء برداشت زوجین از روابط زناشویی
بسیاری از پروندههای طلاقهای توافقی و حتی غیر توافقی در اثر سوء برداشتهای غیر منطقی یکی از طرفین از وظایف خود در روابط زناشویی است. بسیاری از زنان بر خلاف میل باطنی خود به یک رابطه تن میدهند و بسیاری از مردان بدون توجه به عواطف زنانه زوجه و یا میل شخصی آن از او طلب یک رابطه زناشویی میکنند و توقع دارند زوجه نیز تن در دهد. در ادامه این روند زوجه بیمیل یا اصطلاحا سرد مزاج میشود و همین امر باعث میشود برخی زوجها به دنبال یک شریک جنسی دیگر باشند. به جرات میتوان گفت بخش زیادی از این طلاقها در اثر بیتوجهی و عدم شناخت کافی در این زمینه است.
عدم تناسب خصوصیات شخصیتی
به طور مثال مرد برونگرا نمیتواند با زن درونگرا زندگی خوبی داشته باشد.
اختلالات بالینی
یکی دیگر از علل طلاق مشکلات و اختلالات روانشناختی مثل افسردگی، اضطراب و وسواس هاست.
اعتیاد
افراد می توانند معتاد به مواد، رفتارها یا حتی سایر افراد بشوند. اعتیاد به مواد مخدر، قمار والکل می تواند زندگی فرد را نابود کند. اعتیاد همچنین خطر از دست دادن اشتغال، دوستان، و ازدواج را به وجود می آورد.
ثبت ديدگاه