تصور خوب از ظاهر خود نداشتن، فقط یک حساسیت کوچک نیست بلکه یک اختلال روانی به حساب می آید! اینکه یک فرد تصور خوبی از ظاهر خود نداشته باشد، گاهی به حدی شدید می شود که روان پزشکان به آن «اختلال بد شکلی بدنی» می گویند. تعجب نکنید این عنوان موضوعی حیرت آور و تازه نیست بلکه یک جور بیماری است که بسیاری را درگیر کرده که حتی خودشان هم از ابتلا به آن بی خبرند. ذهن افراد مبتلا به اختلال بد شکلی بدن معمولا درگیر تصوری از یک نقص فیزیکی یا یک نقص جزئی است که دیگران قادر به تشخیص آن نیستند. در نتیجه آن، افراد مبتلا به این اختلال خود را «زشت» تصور کرده و معمولا از قرار گرفتن در معرض دیگران و رفتن به اجتماع خودداری کرده و یا به جراحی پلاستیک برای بهبود ظاهرشان اقدام می کنند. در ادامه به توضیحات بیشتر در مورد این اختلال پرداخته شده است

تاریخچه

اصطلاح بد ‌شکلی بدن برای اولین بار در سال ۱۸۸۶ برای توصیف علائم اختلال بد شکلی بدن توسط مورسلی، یک روانپزشک ایتالیایی استفاده شد این اصطلاح یک لغت یونانی است و به معنی زشتی به ویژه زشتی چهره می باشد، که اولین بار در تاریخ هرودت به کار رفته است و هنوز هم در بعضی مواقع به کار می رود.

بد شکلی بدن اشاره به افسانه دختر زشت در اسپارتا دارد. او کسی بود که به اعتقاد مردم به دست خدایان درست شده و به حق هم زیباتر از همه بانوهای اسپارت بود با این حال، او فکر می کرد زشت است و با اینکه دیگران به او می گفتند او زنی زیبا است، قبول نمی کرد و اکثر اوقات اشتغال ذهنی در رابطه با افکار مربوط به بد شکلی داشت.

توصیف مورسیلی از بد شکلی بدن شامل یک احساس فردی از عدم جذابیت یا داشتن نقص جسمی با وجود دارا بودن ظاهری طبیعی بود. علاوه بر این، او تشابهات اختلال بد شکلی بدن و اختلال وسواس فکری و عملی  را توضیح داد.

اختلال بدشکلی بدن در DSM-5

نسخه پنجم “راهنمای طبقه‌بندی بیماری‌‌های روانی” (DSM-5) “اختلال بدشکلی بدن” (BDD) – اشتغال خاطر بیمارگونه با ظاهر جسمی- را با تغییراتی در تعریف آن در رده‌های تشخیصی‌اش حفظ کرده است.

فرد دچار این عارضه معتقد است که باید فورا عمل زیبایی شود؛ فکر می‌کند که ابروهایش مرتب ضخیم و ضخیم‌تر می‌شود و  دائم  باید آنها را اصلاح کند؛ و عضلاتش با وجود بدنسازی که انجام می‌دهد، به شکل مطلوب از نظر او نمی رسند، وسواس های فکری افراد دچار “اختلال بدشکلی بدن” (BDD) ممکن است اشکال گوناگونی به خود بگیرد.

از نظر سایر افراد آن قوز بینی، آن ابروها، و آن عضلات یا سایر نقص‌های بدنی چنین شخصی ممکن است اصلا  قابل‌توجه نباشند. اما برای شخصی که دچار BDD است، وسواس فکری درباره خصوصیت بدنی که به اعتقاد او زشت یا ناقص است ممکن است بسیار ناراحت‌کننده و زجرآور باشد.

رابین روزنبرگ متخصص روانشناسی بالینی می‌گوید: “افراد مبتلا به BDD به طور مداوم با یک نقص بدنی اشتغال خاطر دارند و سعی می‌کنند آن را پنهان کنند، و زندگی‌شان واقعا محدود می‌شود، فکر کردن مداوم به این نقص بدنی همه اوقات‌شان را پر می‌کند.”

به گفته روزنبرگ این افراد ممکن است برای برطرف کردن نقصی که هیچکس متوجه آن نیست، بارها به زیر تیغ جراحی بروند؛ و البته در نهایت هم جراحی مکرر باعث می‌شود ظاهر عجیب و غریبی پیدا کنند که واقعا جلب نظر دیگران را می‌کند.

“اختلال بدشکلی بدنی” در چهارمین نسخه “راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی”(DSM-IV) هم ذکر شده بود و در نسخه پنجم این راهنما هم با برخی تغییرات وجود دارد.

در نسخه جدید این راهنما (DSM-5)، برای اولین بار بر وجود اعمال اجبارآمیز و بی‌اختیار، برای مثال شانه کردن مکرر موها برای پوشاندن مشکلی خیالی در پوست سر، یا صرف کردن زمان زیاد برای آرایش کردن و آرایش مجدد کردن برای پوشاندن چند جوش جزئی، تاکید شده است.

به گفته روزنبرگ با توجه به این تغییر در تعریف این اختلال، فقط وسواس فکری و اشتغال خاطر با یک نقص بدنی فرد را در این رده تشخیصی قرار نمی‌دهد، و فرد باید به اعمال اجبارآمیز هم دست بزند.

روزنبرگ می‌گوید BDD را می‌توان حد افراطی طیفی از رفتارها دانست که بر ظاهر جسمی متمرکزند. چند بار عوض کردن لباس پیش از بیرون رفتن از خانه برای برخی زنان یا وقت گذاشتن برای پوشاندن یک بخش طاس شده سر با شانه کردن مو بوسیله یک مرد غیرطبیعی شمرده نمی‌شود، همانطور که تصمیم گرفتن به انجام جراحی پلاستیک را لزوما نمی‌توان کاری نابهنجار شمرد.

شخصی دچار BDD شناخته می‌شود که برخی از خصوصیات بدنی‌اش را کاملا معیوب و ناقص بشمارد. به علاوه این ادراک فرد از خودش باید باعث زجر و ناراحتی عمده‌ای در او شود و عملکرد او را مختل کند.

برای مثال اگر فردی به خاطر داشتن یک جوش در صورتش از خروج از خانه خودداری کند، روانپزشک ممکن است او را از لحاظ دچار بودن به BDD مورد بررسی قرار دهد.

تشخیص اختلال بدشکلی بدن

پنهان‌کاری و خجالتی که معمولا همراه اختلال بدشکلی بدن ایجاد می‌شود، تشخیص آن را دشوار می‌کند. اکثر متخصصین توافق دارند که موارد بسیاری از این اختلال، تشخیص داده نمی‌شوند. افراد مبتلا به آن معمولا خجالت کشیده و تمایلی به صحبت کردن در این رابطه با پزشک خود را ندارند. یک علامت هشدار برای پزشکان زمانی است که بیماران به طور مداوم در رابطه به جراحی پلاستیک برای یک نقص خاص در بدن شان پرس و جو می‌کنند.

در تشخیص اختلال بدشکلی بدن، پزشک ارزیابی خود را با بررسی کامل تاریخچه و سابقه فرد و معاینات پزشکی شروع می‌کند. اگر به اختلال بدشکلی بدن مظنون شود، ممکن است فرد را به یک روانشناس یا متخصصی که به طور خاص برای تشخیص و درمان بیماری‌های ذهنی و روانی آموزش دیده‌اند معرفی می کند. روانشناس بر اساس ارزیابی‌های خود از رفتار، گرایشات و علائم فرد، مشکل را تشخیص می دهد.

چه زمانی باید به دکتر مراجعه کنید

شرم و خجالت در مورد ظاهر ممکن است جلوی شما را برای درخواست درمان اختلال بدشکلی بدن بگیرد. اگر هر گونه علائم و نشانه‌های اختلال بدشکلی بدن دارید، به دکتر، ارائه‌دهنده خدمات سلامت روان و یا متخصص بهداشت مراجعه کنید. اختلال بدشکلی بدن معمولا خود به خود بهتر ‌نمی شود و در صورت عدم درمان، ممکن است به مرور زمان بدتر شود و حتی منجر به افکار و رفتار خودکشی گردد.

هنوز به طور خاص مشخص نیست که چه عاملی باعث اختلال بدشکلی بدن ‌می‌شود. مانند بسیاری دیگر از بیماری‌های روانی، اختلال بدشکلی بدن نیز شاید از ترکیبی از علل ناشی شود، مانند:

تفاوت های مغزی: ناهنجاری در ساختار مغز و یا شیمی اعصاب ممکن است نقشی در ایجاد اختلال بدشکلی بدن بازی کند.

ژن ها: برخی مطالعات نشان ‌می‌دهند که اختلال بدشکلی بدن در افرادی شایع است که اعضای بیولوژیکی خانواده شان نیز دچار چنین ناراحتی بالینی شده‌اند، یعنی ممکن است حداقل یک ژن مرتبط با این اختلال وجود داشته باشد.

محیط: محیط زندگی، تجربه های زندگی و فرهنگ شاید به اختلال بدشکلی بدن منجر شوند، به ویژه اگر دربرگیرنده تجارب منفی در مورد بدن و یا دورنمای آن باشد.

اگرچه علت دقیق اختلال بدشکلی بدن ناشناخته است، اما به نظر ‌می‌رسد بعضی عوامل خطر تحریک و یا بروز چنین ناراحتی هایی را افزایش ‌می‌دهند، از جمله:

  • داشتن بستگان بیولوژیکی با اختلال بدشکلی بدن
  • تجربیات زندگی منفی مانند آزار و اذیت در دوران کودکی
  • ویژگی‌های شخصیتی، از جمله عزت نفس پایین
  • فشارهای اجتماعی و انتظارات از زیبایی
  • داشتن اختلال روانی دیگر مانند اضطراب یا افسردگی

اختلال بدشکلی بدن معمولا در نوجوانی شروع ‌می‌شود. بر مردان و زنان تاثیر ‌می‌گذارد.

درمان اختلال بدشکلی بدن

برای درمان اختلال بدشکلی بدن ترکیبی از روش‌های درمانی زیر مورد استفاده قرار می گیرد.

روان درمانی

این روش شامل مشاوره انفرادی بیمار می شود که بر تغییر طرز فکر (شناخت درمانی) و رفتار (رفتار درمانی) فرد مبتلا به اختلال بد شکلی بدن متمرکز است. هدف اصلاح اعتقادات نادرست فرد در رابطه با نقص ظاهری خود و کاهش رفتارهای وسواسی اوست.

دارو

برخی داروهای ضد افسردگی خاص مثل داروهای بازدارنده بازجذب سروتونین (SSRI‌ها) همچنین داروهای ضد افسردگی مثل اولانزاپین، آریپی‌پیرازول یا پیموزید (یا به تنهایی و یا در ترکیب با SSRI) در درمان اختلال بد شکلی بدن موثر نشان داده اند. البته FDA هیچ داروی مشخصی را برای درمان اختلال بد شکلی بدن تایید نکرده است.

گروه یا خانواده درمانی

حمایت خانواده در موفقیت درمان این اختلال اهمیت بسیار زیادی دارد. خیلی مهم است که اعضای خانواده فرد اختلال بد شکلی بدن را درک کرده و بتوانند علائم و نشانه های آن را تشخیص دهند.

پیامد ها

تقریبا همه افراد مبتلا به اختلال بد شکلی بدن به علت نگرانی های مربوط به ظاهرشان، دچار اختلال در عملکرد روانی و اجتماعی می شوند. اختلال در عمکرد اجتماعی بسیار شایع است. بسیاری از کسانی که به این اختلال دچارند خود را منزوی کرده و از کارکردن یا انجام فعالیت های دیگر در خارج از منزل، امتناع می کنند و خانه نشین می شوند. این افراد همچنین دچار اختلالاتی در عملکرد شغلی و تحصیلی می شوند. بعضی از کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلال بد شکلی بدن به علت نشانه های این اختلال ترک تحصیل کرده اند.

سایر نکات

  • بیش از ۱۰۰ سال پیش کرپلین این اختلال را شناسایی و ان را هراس از بد ریختی نامید؛ او اختلال مذکور را یک روان نژندی وسواسی می دانست.
  •  پیرژانه این اختلال را وسواس شرم از بدن نام گذاری کرد.
  • اختلال بد شکلی بدن به خوبی مورد مطالعه قرار نگرفته است، زیرا این بیماران بیشتر به پزشکان زیبایی مراجع می کنند تا روان پزشکان .
  • مطالعات مختلف داده های متعددی (از یک درصد تا ۵۰ درصد) در مورد شیوع ارائه کرده اند.
  •  داده ها نشان می دهند که شایع ترین سن شروع بین ۱۵ تا ۲۰ سالگی است (ابتلای بیشتر زنان و افراد مجرد).
  • اختلال بد شکلی بدن بطور شایعی همراه با دیگر اختلالات روانی دیده می شود (۹۰ درصد مبتلا به افسردگی اساسی، ۷۰ درصد اختلال اضطرابی، ۳۰ درصد نوعی اختلال سایکوتیک).
  • علت اختلال بد شکلی بدن معلوم نیست، اما فرضیاتی مبنی بر ارتباط فیزیوپاتولوژی این اختلال با سروتونین و سایر اختلالات ارائه شده است.
  •  شروع این اختلال که می تواند تدریجی یا ناگهانی باشد، معمولا در نوجوانی شروع می شود (همراه با سیری طولانی و نوسان دار) در آزمون نقاشی شکل آدم، بزرگ نمایی، تقلیل یا فقدان قسمت مبتلای بدن ،مشاهده می شود.

مرکز روانشناسی اکسیر شهرک غرب