مشکلات زناشویی و بررسی علل آن
همیشه مشکلات زناشویی و اتفاقهای ناخوشایند باعث به هم خوردن تعادل زندگی مشترک نمیشوند؛ اتفاقهای خوشایند هم اگر به درستی مدیریت نشوند، میتوانند تعادل و آرامش زندگی ر ا به هم بزنند. در واقع زمانی که زن و شوهر نتوانند پس از وقوع یک اتفاق خوشایند، روابطشان را مدیریت کنند، زندگی از حالت تعادل خارج میشود. این نشان میدهد آنها نتوانستهاند بار جدیدی را که به عهدهشان گذاشته شده است، به سلامت به منزل برسانند.
با ذکر کردن یک مثال نحوه بهم خوردن تعادل در زندگی مشترک را برای شما شرح می دهیم. تا انتهای مطلب با ما باشید.
«قبلا برای آمدنم لحظهشماری میکرد. تا زنگ در را میزدم، نمیگذاشت هیچکس جز خودش، در را برایم باز کند. من هم برای این لحظه، دقیقه شماری میکردم. اگر کمی دیر میکردم، حتما تلفن میکرد. اما حالا اصلا انگار فراموش کرده همسری هم دارد؛ وقتی به خانه بر میگردم، از دور صدای سلامش را میشنوم و چند دقیقه بعد – تازه اگر کاری نداشته باشد – از اتاق بیرون میآید و او را میبینم».
مرد با دلخوری ادامه داد: «ما رابطه خیلی گرم و صمیمیای داشتیم. اما احساس میکنم روابطمان تحتالشعاع اتفاق تازه زندگیمان قرار گرفته است. همسرم من را فراموش کرده است؛ چون حس میکنم اتفاق جدید زندگی ما، همه چیز را به هم زده است. من هم پدرم و دخترم را دوست دارم اما از همسرم غافل نشدهام».
اگر به دنبال متخصص مشاوره خانواده می گردید به مرکز روانشناسی اکسیر مراجعه کنید. اکسیر تمام خدمات خود را به صورت حضوری و غیر حضوری به شما عزیزان ارائه می دهد.
سرد شدن علت مشکلات زناشویی
«همسر ۳۰ساله من، نسبت به فرزند یکسالهمان حساس شده است. به نظر شما او به من بیشتر نیاز دارد یا دختر یک سالهمان؟ همسرم فکر میکند به او بیتوجه هستم چون رفتار خودش را نمیبیند. قبلا وقتی به خانه میآمد، اگر دستم بند بود و به استقبالش نمیرفتم، همه جا دنبالم میگشت و تا من را نمیدید، خیالش راحت نمیشد. هرازگاهی گل یا هدیه کوچک دیگری برایم میخرید. اما حالا همه هدیهها مال دخترمان است. اصلا وقتی به خانه میآید، به جای اینکه مثل قبل – یعنی قبل از به دنیا آمدن دخترمان – حواسش به من باشد، اول سراغ دخترمان میرود».
زن با ناراحتی ادامه داد: «من کار خاصی نمیکنم. دخترم به من نیاز دارد. وقتی به او غذا میدهم، نمیتوانم به استقبال همسرم هم بروم. باید بهترین غذا یا نوشیدنی و… را برای دخترمان آماده کنم. اما انگار همسرم متوجه نیازهای دخترمان نیست. او هم سرد شده است اما فقط رفتار من را زیر ذرهبین برده است».
حساس نیستم
«اینطور نیست. من به دخترمان حسادت نمیکنم؛ یعنی اصلا جای حسادت نیست.» مرد ادامه داد: «من هم به اندازه همسرم، دخترمان را دوست دارم. او فرزند هر دوی ماست و هر دو دوستش داریم. اما احساس میکنم همسرم مثل قبل، به من توجه نمیکند».
او درباره شرایط احساسی میان خود و همسرش توضیح داد: «اوایل وقتی احساس کردم روابطمان سرد شده است، نگران شدم. احساس کردم شاید به دنیا آمدن فرزندمان دلیل این سردی است؛ اما آن را با کسی – حتی همسرم – در میان نگذاشتم؛ چون حس کردم شاید فکر کنند من به دخترم حسادت میکنم. ولی حالا میبینم سردی روابط ما واقعی است و ناشی از حس حسادت یا هر حس دیگر من نسبت به دختر یک سالهمان نیست. رابطه من و همسرم مثل گذشته نیست».
همسر این آقا اما عقیده داشت؛ «همسرم عصبی و بهانهگیر شده است و دلیل عصبانیت و بهانهگیریهایش او هم چیزی جز حس رقابت و حسادت او نسبت به دخترمان نیست. همسرم خودش را با فرزندمان مقایسه میکند و برای همین به نظرش میآید من به دخترمان بیش از او توجه میکنم و نسبت به او بیتوجه هستم؛ در حالیکه اینطور نیست، دخترمان فقط بیشتر به من نیاز دارد».
البته این ترادف در همه ازدواج ها اتفاق نمی افتد واقعیتی است که رفتارهای خودخواهانه در بسیاری از ازدواجها به مرور تخفیف می یابد و جای خود را به توجه و مراعات بیشتر می دهد. اما زوجهای ناموفق از عشق و مراعات، به خود مداری و خود محوری رسیده اند.
مقاله مرتبط: تست آنلاین سنجش احتمال طلاق
یک تجربه، یک احساس
با توضیحات بیشتر هر دو نفر، متوجه شدم هر دوی آنها، مدتی بعد از تولد فرزندشان دچار احساس سردی روابط و مشکلات زناشویی شدهاند. نکته مهمتر اینکه هر دو – بدون اینکه احساسشان را با دیگری در میان بگذارند- به زندگی در همین شرایط ادامه دادهاند. شاید ترس از متهم شدن به حسادت یا رقابت با دختر یک سالهشان، آنها را وادار به سکوت و ادامه زندگی با این احساس ناخوشایند کرده است.
یکی از مهمترین دلایل احساس سردی روابط بعد از تولد فرزند و مشکلات زناشویی، ناتوانی در «تفاوت قائل شدن» بین محبت کردن و رسیدگی به نیازهای کودک و محبت کردن به همسر و رفع نیازهای اوست؛ به این معنا که اگر بعد از تولد فرزند نتوانیم «تعادلی» بین برآوردن نیازهای فرزند و همسرمان برقرار کنیم، دچار احساس «سردی روابط» میشویم. هرچند توجه به فرزند نیازی توجیهپذیر است؛ اما نباید در مقابل رفع نیازهای همسرمان قرار بگیرد.
درواقع با وجودی که تولد فرزند، تجربه جدید و خوشایندی برای زن و شوهر (مادر و پدر) است؛ اما اگر از همان ابتدا نتوانیم بین رفع نیازهای نفر سوم – یعنی فرزند و همسرمان – تعادل برقرار کنیم، پس از گذشت مدتی از تولد فرزندمان، احساس «خلأ»، جایگزین روابط گرم و صمیمی پیشین خواهد شد؛ به این معنی که «تداوم حس توجه به فرزند»، به تدریج باعث کمرنگ شدن روابط بین زن و مرد میشود و حس خلأ ناشی از آن، جایگزین رابطه خوب گذشته میشود و از این نقطه به بعد، زن و شوهر نسبت به هم احساس سردی میکنند.
مرکز روانشناسی اکسیر به افرادی که تحت پوشش بیمه بانک های طرف قرارداد اکسیر است خدمات روانشناختی رایگان ارائه می دهد. جهت کسب اطلاعات بیشتر اینجا کلیک کنید.
مقاله مرتبط: مشاوره جنسی و زناشویی
او هم آسیب میبیند
همانطور که اشاره کردیم توجه به فرزند، آن هم در سنی خاص، نیازی توجیهپذیر است. اما در رأس قرار گرفتن فرزند و توجه به نیازهای او بدون توجه به نیازهای همسر، نه تنها باعث سردی روابط میان زن و شوهر میشود بلکه این سردی، فرزندشان را هم دچار مشکلات جسمی و روانی میکند.
از طرفی، کودک باید بخشی از آموزههای تربیتیاش را بهطور غیرمستقیم و از روابط بین پدر و مادر بیاموزد. اما زمانی که جریان عاطفی مناسبی بین پدر و مادر و در نتیجه در فضای خانه جریان نداشته باشد و فرزند شاهد مراودات گرم و صمیمی بین والدین خود نباشد، بخشی از آموزههای تربیتی را یاد نمیگیرد. علاوه بر اینکه انگیزه او برای تشکیل خانواده در سالهای آتی کاهش مییابد و حس مثبتی به زندگی مشترک نخواهد داشت.
اختلافات کوچک زناشویی به راحتی بزرگ می شوند. اگر بخواهیم که این اختلافات را از بین ببریم بایستی چه کنیم؟مشاور زوج درمانگر مرکز مشاوره اکسیر در این باره بیشتر به ما خواهند گفت.
شناخت اولویتها؛ راه چاره مشکلات زناشویی
یکی از مهمترین دلایل ایجاد احساس سردی روابط بین زن و شوهر و مشکلات زناشویی، مانند همین موردی که درباره آن صحبت کردیم، ناتوانی در شناخت و ردهبندی درست اولویتها در زندگی مشترک است.
◊ در هر خانواده، زن و شوهر ارکان اصلی هستند. اما هر یک از این ۲رکن هم باید به دور از خودخواهی، ابتدا به نیازهای فردی خود به لحاظ جسمی و عاطفی توجه کند تا بتواند با حفظ سلامت جسمی و روانیاش حضور فعالی – چه به لحاظ فردی، چه اجتماعی و چه در خانواده خود داشته باشد. در غیر این صورت، نه تنها نمیتواند همراه همقدم خانواده و افرادی که دوستشان دارد، باشد بلکه دیگران باید از آنها مراقبت و نگهداری کنند. بنابراین نخستین اولویت در زندگی مشترک، توجه به نیازهای فردی به دور از خودخواهی است.
◊ اولویت بعدی، همسر است. فضای آرام و صمیمی خانه، نه تنها باعث گرمی روابط بین زن و شوهر میشود بلکه بچهها نیز در فضایی امنن و آرام رشد خواهند کرد؛ به این ترتیب هم از والدینشان آموزش میبینند و هم امنیت عاطفی را تجربه میکنند. اولویت سوم، فرزندان و رسیدگی به نیازهای آنها از هر نظر است.
به این ترتیب، زمانی که زن و شوهر بدون آگاهی و فراگرفتن مهارت عهدهدار شدن مسؤولیت پدر و مادر بودن و مهمتر از آن، مدیریت روابطشان بعد از تولد فرزند، پدر و مادر میشوند، نمیتوانند تعادل منطقیای بین برآوردن نیازهای خود، همسر و فرزندشان برقرار کنند و به همین دلیل دچار سردی روابط و مشکلات زناشویی میشوند. حتی در شرایطی ممکن است بنیان خانواده به ظاهر از هم فرونپاشد اما زن یا شوهر یا هر دو به طرف جذابیتهای بیرون از منزل گرایش پیدا کنند. در این میان بیشترین لطمه به فرزندان وارد میشود.
قضاوت سیاه و سفید علت اصلی مشکلات زناشویی
توجه به جنبه های منفی رفتاری که میان زوج ها متداول است متفاوت از تفکری است که در برخورد با سایرین از آن استفاده می کنیم. اغلب اوقات قضاوت های ما خارج از مناسبات زناشویی ملایم تر و مستدل تر هستند. اما وقتی در رابطه ای سرمایه گذاری سنگین می کنیم ظاهرا در دام تفکر “سفید و سیاه” می افتیم.
زن و شوهر با اصلاح مهارت های ارتباطی و از جمله گوش دادن توام با علاقه و طرح نظریات منطقی و تشریک مساعی در حل گرفتاری های موجود می توانند روابط میان خود را متحول سازند و در فضایی آکنده از حسن تفاهم به حل و فصل مسائل خویش بپردازند کسب این مهارت های اولیه به زن و شوهر کمک می کند تا در زندگی مشترک خود به انسان هایی با احساس تر، ملاحظه کارتر، مسئول تر و منطقی تر مبدل گردند و البته رسیدن به این هدف ها مستلزم ممارست و تمرین زیاد است.
نیروهای مختلفی می توانند اسباب فرسودگی احساسات عاشقانه و مشکلات زناشویی را بعد از ازدواج فراهم سازند. بعد از ازدواج بیم از تنها ماندن و احساس تنهایی کردن مربوط به روزگار قبل از ازدواج تخفیف می گیرد. حالا زن و شوهر با احساس امنیت عاطفی بیشتر دیگر پیوند زناشویی را تنها راه نجات از تنهایی قلمداد نمی کنند. زن و شوهر ممکن است به این نتیجه برسند که خواسته هایشان آنطور که باید و شاید برآورده نشده است. ممکن است به این نتیجه برسند که اگر خود به رفع خواسته هایشان اقدام کنند حتی اگر این به خود رسیدن به ضرر همسرشان تمام شود، به سود آنهاست.
رفع مشکلات زناشویی و زندگی بهتر
اما این تنها نخستین گام برای دستیابی به یک زندگی زناشویی بهتر و لذت بخش تر است. احتمالا احاطه تنها به مهارت های ارتباطی کافی نیست زن و شوهر باید در باورهای منفی ذهن خود تجدیدنظر کنند. صحبت هایی از این قبیل که ” زنم آنقدر خودخواه و خودمحور است که حاضر نیست به نیازهای من هم توجه کند” و یا ” شوهرم همیشه هرکاری که می خواهد می کند. هرگز به فکر من نیست” اغلب به مفهوم جهت گیری خودمدارانه کسی است که این عبارت برزبان او جاری می شود.
زن و شوهر برای آنکه تغییر موثری در زندگی خود به وجود آورند باید مشخص کنند که چه رفتارهایی را نشانه توجه، مهربانی و مسئولیت می دانند.
تشویق و ابراز امتنان تاثیر بسزایی دارد. اگر شوهر در مقام تعریف همسر خود حرفی بزند احتمال تکرار رفتار او را فراهم می سازد. هر بار که زن یا شوهر به میل و سلیقه همسر خود رفتار می کند و پاداش نیکو می گیرد انگیزه تکرار عمل در او بیشتر می شود تکرار رفتار مطلوب برداشت جدیدی در ذهن همسر ایجاد می کند ”همسرم در این رفتار مرا دوست دارد و من پاداش می گیرم.”
طرز تلقی های خود مدارانه در اوایل زندگی به منظور رسیدن به استقلال و بدون توجه به نیازهای دیگران به وجود می آید اما در ازدواج میل به خودمختاری اسباب رنجش می شود بااین حال زن و شوهر به کمک ارتباط روشن و تشویق می توانند به یکدیگر کمک کنند تا علائق و خواسته های خود را با خواسته های همسرشان درهم آمیزند با شکل گرفتن انگاره های جدید رفتاری انگاره های خود مدارانه به تدریج محو و نابود می شوند.
اگر در زندگی مشترک خود دچار تعارض و مشکلات هستید هرچه سریعتر جهت برطرف کردن آن به متخصصین مشاوره خانواده مراجعه کنید تا زودتر به آرامش و آسایش در زندگی برسید.
رزرو وقت آنلاین برای برطرف کردن مشکلات زناشویی
ثبت ديدگاه