افرادی که دچار اختلال شخصیت ضد اجتماعی هستند، در برخورد نخست خونگرم، مسلط و صمیمی به نظر میرسند. تسلط آنها بر کلام و رفتار به حدی است که اطمینانمان را جلب میکنند و برای لحظهای حتی به ذهنمان خطور نمیکند که اینها همه واقعی نباشد.
اما برخوردهای بعدی واقعیتهای دیگری را هویدا میکنند؛ اینکه آنچه بودند، حقیقت وجودی آن ها نبوده و شناخت اولیه ما تنها آشنایی با چهره به ظاهر حقیقی آنها بوده است. در واقع شناخت دقیقتر ما از این افراد، چهره حقیقی آن ها را آشکار میکند. این افراد به راحتی میتوانند زندگی دیگران را نابود کنند؛ بدون اینکه لحظهای آنچه میکنند، آنها را آزرده خاطر کند.
بر اساس مطالعه ای که در مجله روانپزشکی بالینی منتشر شده است، ۶/۷ میلیون از بزرگسال امریکایی از اختلال شخصیت ضد اجتماعی رنج می برند. به گفته برخی منتقدان، ملاک های تشخیصی DSM، تمرکز بیش از حد بر رفتار هایی دارد که عموما توسط افراد دارای اختلال شخصیت ضد اجتماعی آشکار می شود، مثل آتش افروزی، آزار حیوانات و درگیری با منابع قدرت. به این دلیل، احتمال دارد در مورد شیوع این اختلال اغراق شده باشد.
مقاله مرتبط: تست آنلاین اختلال ضد اجتماعی
بدون در نظر گرفتن این احتمال، اغلب این رفتارها منجر به مشکلات اساسی در بسیاری از حوزه های زندگی مثل کار و روابط فردی می شود و معمولا این اختلال با رفتار های جنایی مرتبط است.
اختلال اختلال شخصیت ضد اجتماعی در یک سناریو
«مثل هر سال به خاطر علاقه و ارتباط شغلیام با نمایشگاه تجهیزات و تزئینات داخلی ساختمان، برنامهریزی کردم تا افتتاحیه نمایشگاه را از دست ندهم. آن روز همه غرفهها را با دقت نگاه میکردم و فهرست تولیدات جدیدشان را میگرفتم تا به غرفه آنها رسیدم. مثل همه غرفهها، درباره تولیدات آنها هم سوال کردم و او با خوشرویی و البته تسلط کامل به همه سوالهایم جواب داد؛ خیلی خوب و کامل درباره همه چیز صحبت میکرد. کارت ویزیتش را به من داد و قرار شد برای توضیح بیشتر درباره تعدادی از تولیدات جدیدشان با او تماس بگیرم. این شروع آشنایی من با او بود.»
این خانم درباره نحوه آشنایی با همسرش ادامه داد: «بعد از آن چند بار تلفنی صحبت کردیم و یکی دو بار هم او به کارگاه و دفتر ما سر زد. راهنماییهای او بعضی از مشکلات ما را برطرف کرد، طبیعی هم بود چون او دکترای مهندسی عمران داشت، ارتباط کاری ما بیشتر شد تا اینکه درخواست ازدواجش را مطرح کرد.
«به نظرم هیچ ایرادی نداشت که به او نه بگویم. مدتی هم بود که او را میشناختم. پس مساله را با پدر و مادرم در میان گذاشتم و آنها هم موافقت کردند.»
این خانم ادامه داد: «روز خواستگاری همراه پدر و مادرش به منزل ما آمدند. مثل همیشه متین، موقر و مسلط بود. سلیقه خوبی هم داشت چون دستهگل زیبایی هم انتخاب کرده بود. پدر و مادرم شیفته رفتار او شدند و چند هفته بعد زندگی مشترکمان را آغاز کردیم».
مرکز روانشناسی اکسیر خدمات روانشناختی خود را توسط متخصصین مجرب در زمینه های مختلف از جمله مشاوره فردی، مشاوره افسردگی، مشاوره اضطراب، مشاوره وسواس و … را به صورت حضوری و غیرحضوری به شما عزیزان ارائه می دهد.
«سفرهای کاری او شروع شد. چند بار وقتی با او تماس گرفتم یا شرکت نبود یا خیلی تند و با عجله جواب من را میداد و میگفت باید همراه چند مهمان خارجی برای امضای قراردادهای جدید به شرکتها یا شهرهای مختلف برود. مشکلی نبود اما حس میکردم چیزی سر جایش نیست».
این خانم ادامه داد: «درآمد همسرم بد نبود اما شرایط ویژهای هم نداشت. به همین دلیل یکی- دو بار به دلیل اینکه نتوانسته بود چکهایش را به موقع پرداخت کند، از پدرم پول قرض کرد. پدر من وضع مالی خیلی خوبی دارد؛ اگر هم این طور نبود، طبیعی بود که به دامادش کمک کند. انتظار داشتم او به محض پر شدن حسابش، قرض پدرم را پس بدهد اما همسرم اصلا انگار فراموش کرده بود. این کار باز هم تکرار شد. در مدت آشنایی پیش از ازدواجمان، همسرم به این نکته پی برده بود که پدرم وضع مالی خوبی دارد. به همین دلیل بعد از ازدواج برای انجام امور خیر از پدر و مادر پول میگرفت؛ حتی در مواردی من و پدر و مادرم هر کدام بیخبر از همدیگر به او پول میدادیم. البته همسرم تاکید میکرد درباره کارهای خیر او با کسی صحبت نکنم».
«کمکم شکم به یقین تبدیل شد اتفاقاتی میافتد که من از آنها بیخبر هستم یا لااقل اگر از آنها خبر دارم، این اخبار واقعی نیستند. چند بار به محل کار همسرم سر زدم. همه چیز مرتب بود. او همان دکتر مهندس موقر و متینی بود که من میشناختم. اما به تدریج تناقضهای رفتاریگفتاری همسرم، توجهم را جلب کرد.»
او ادامه داد: «رفت و آمدهایم را بیشتر کرده و سعی کردم با همکارهای او ارتباط برقرار کنم. متوجه شدم همسرم برای انجام کارهای خیر مثل کمک به ایتام و… از چند نفر از همکارهایش هم پول قرض کرده است و خیلی از قرضها را هم پس نداده بود. بیشتر درباره او پرسیدم تا به ارتباط او با همکارهایش پی ببرم که متوجه شدم اصلا خیری در کار نیست. کنجکاو شدم و اینقدر از این و آن سوال کردم تا به جوابهایی رسیدم که نمیدانستم چه کار کنم. اولین ضربه درباره تحصیلات همسرم بود».
این خانم درباره تحصیلات و جایگاه شغلی همسرش توضیح داد: «باور نمیکردم. او دیپلم داشت و شرکتی که در آن کار میکرد، متعلق به دوستش بود. همان جا بود که متوجه شدم همه مدارک تحصیلیای که به من و خانوادهام نشان داده بود، جعلی بوده است. به قدری استادانه و حساب شده برنامهریزی کرده بود و حرفهای دروغ میگفت که نه تنها من؛ بلکه خانوادهام هم آن را باور کردند. از آنجایی که همسرم مدتها در شرکت مهندسی دوستش کار میکرد، با اصطلاحات و مراودات تجاری آشنا و به آنها مسلط شده بود؛ همین باعث شد تا من متوجه حقیقت نشوم».
هر روز یک چیز تازه
«دیگر عادت کرده بودم هر روز چیز تازهای درباره او بشنوم. متوجه شدم چندین بار به بهانه راهاندازی پروژهای تجاری، از تعداد زیادی کلاهبرداری کرده است. جعل اسناد و مدارک هم بخشی از استعدادهای نفرتانگیز او بود.»
این خانم ادامه داد: «وقتی متوجه شد به حقیقت او پی بردهام، بدرفتاریهایش آغاز شد. دیر به منزل میآمد. با پرسوجوهایم به این نتیجه رسیدم که مواد مخدر هم مصرف میکند؛ عادتی که من از سابقهاش بیخبر بودم. دست بزن پیدا کرده بود. او را تهدید کردم که اگر باز این رفتارش را تکرار کند، با حکم پزشکی قانونی از او شکایت خواهم کرد. اما من را تهدید کرد که اگر از این راه وارد شوم، به من و پدر و مادرم آسیب خواهد زد. مدتی بعد، از گوشه و کنار شنیدم که روابط خارج از چهارچوب خانواده هم دارد. به دلیل رفتار خاصش که به راحتی میتواند با دیگران ارتباط برقرار کند، دوست و آشناهای زیادی در همه جا و هر پست و مقامی دارد؛ به همین دلیل میدانستم که میتواند تهدیدهایش را عملی کند».
او درباره کلاهبرداریهای همسرش در پروژههای شرکتشان توضیح داد: «همراه دوستش در هر پروژه ساختمانیای، خلافهای قانونیی انجام میدادند. مثلا مبلغ مصالح ساختمانی مرغوب را از مردم میگرفتند؛ اما از مصالح کم یا بیکیفیت برای ساخت پروژههای مسکونی استفاده میکردند. سعی داشتند به هر شکل ممکن از هر پروژهای به نوعی سود بیشتری ببرند؛ بیاعتنا به اینکه با این کار آنها، مردم متضرر خسارت جانی و مالی میشوند».
بار سنگین گذشته
از این خانم درباره سابقه رفتاری همسرش در کودکی و نوجوانی سوال کردم؛ اینکه آیا تا به حال از گذشتهاش با همسرش صحبت کرده یا نه که توضیح داد: «بله؛ اوایل ازدواج درباره خاطرات کودکیاش با من صحبت میکرد. میگفت چند بار از مدرسه فرار کرده است. تعریف میکرد که چند بار هم چند حیوان زبانبسته را آزار داده است. از طرز تعریف کردنش هم معلوم بود که نه تنها پشیمان نیست؛ بلکه این رفتارها را جزئی از مهارتهای فردیاش میداند. من هم همه اینها را به پای شیطنتهای کودکانه او در بچگی و نوجوانی میگذاشتم».
حتی مشاور
این خانم درباره مراجعه او و همسرش به مشاور گفت: «از او خواستم همراه من نزد مشاور بیاید و همسرم هم قبول کرد. به دلیل تسلطش به کلام در همان جلسه نخست مشاوره میتوانست به خوبی صحبت کرده و همه مسائل را جمعبندی کند. بعد هم ادعا میکرد که همه حرفهایش را گفته و نیازی به مراجعه مجدد نیست. اما شما که میدانید برای تشخیص و درمان بیماری باید در جلسههای بعدی هم شرکت میکرد. ولی هیچگاه حاضر به حضور در جلسههای بعدی مشاوره نبوده و نیست».
نشانه های اختلال شخصیت ضد اجتماعی
افراد دچار اختلال شخصیت ضد اجتماعی:
- ممکن است تظاهر نشانه ها در طی دوران کودکیشان آغاز شود. مثل رفتار های آتش افروزی، آزار حیوانات و درگیری با منابع قدرت.
- اغلب مشکلات قانونی دارند که حاصل شکست در پیروی از هنجارهای اجتماعی و فقدان احساس نگرانی درباره حقوق دیگران است.
- اغلب تکانه ای عمل می کنند و عواقب کارهایشان را در نظر نمی گیرند.
- پرخاشگر و کج خلقند که اغلب منجر به درگیری فیزیکی می شود.
- احساس همدلی با دیگران ندارند. این عدم درک افکار، احساسات و انگیزه های دیگران می تواند به بی توجهی به دیگران منجر شود.
- فاقد احساس گناه درباره رفتارهای مخرب شان هستند.
- ظاهری کاملا عادی، خوشبرخورد، خونگرم و جذاب دارند؛ به حدی که به راحتی میتوانند طرف مقابل را جذب کرده و تحت تاثیر خود قرار دهند. همین خصوصیت باعث میشود تا دیگران دروغهای آنها را به راحتی باور کنند. در حقیقت افراد درگیر با «اختلال شخصیت ضد اجتماعی» هیچگاه در زندگی راست نمیگویند و همیشه با نقابی به چهره زندگی میکنند.
- این افراد اگرچه در ظاهر کاملا عادی و توانا در انجام امور به نظر میرسند؛ اما در کارکردهای زندگی دچار اختلال هستند؛ به این معنا که در گذشته آنها میتوان ردی از دزدی، فرار از مدرسه و منزل، سوءمصرف مواد و کارهای غیرقانونی دید. کلاهبردارها نمونههای خوبی از این نوع افراد هستند.
- افراد درگیر با اختلال شخصیت ضد اجتماعی، دچار بیقید و بندی در رفتارهای فردی که در سابقه آنها همسر آزادی یا کودکآزاری دیده میشود.
- این افراد ابایی از به خطر انداختن حیثیت دیگران ندارند. مثلا نگران نیستند که با قرض گرفتن پول از دیگران و عدم بازپرداخت به موقع آن، فرد موردنظر راهی زندان شود. در نمونه مورد بررسی، مرد با اغفال دیگران آنها را تشویق به سرمایهگذاری در پروژههای ساختمانی یا مشارکت در امور خیریه میکرد.
- این افراد هیچگاه از کارهایی که انجام میدهند، پشیمان نمیشوند و انگار اصلا وجدان ندارند. وقتی درباره رفتارهای خلاف عرف یا قانونشان با آنها صحبت میکنیم طوری رفتار میکنند که انگار این رفتارها را نه به عمد که به دلیل سهلانگاری یا سوءتفاهم انجام دادهاند. در واقع تسلط کلامی آنها به حدی است که میتوانند قلب ماهیت کنند.
- برای افراد درگیر با اختلال شخصیت ضد اجتماعی، مسؤلیتپذیری معنای چندانی ندارد. برای همین از عهده مسؤلیتهای شغلی، اقتصادی، خانوادگی و اجتماعی برنمیآیند و در نتیجه شغل ثابتی ندارند.
- حریکپذیری، پرخاشگری و آسیب زدن به امنیت و آسایش دیگران از دیگر مشکلات رفتاری این افراد است.
- با وجود بروز رفتارهایی که به آنها اشاره کردیم، این افراد دچار تفکر هذیانی نیستند و به عکس واقعیتسنجی خوبی داشته و به کلامم مسلط هستند.
- استفاده از اسامی مستعار متعدد از دیگر ترفندهای این افراد برای رسیدن به اهدافشان است.
مرکز روانشناسی اکسیر تمام خدمات خود از جمله مشاوره خانواده، مشاوره ازدواج، مشاوره طلاق، مشاوره جنسی و … را به افرادی که تحت پوشش بیمه بانک های طرف قرارداد اکسیر هستند رایگان ارائه می دهد. جهت کسب اطلاعات بیشتر اینجا کلیک کنید.
از نگاه آمارها
اختلال شخصیت ضد اجتماعی به صورت بزهکاری در دوره نوجوانی بروز میکند. در واقع علائم اولیه معمولا پیش از ۱۵ سالگی دیده میشوند که در پسرها این علائم زودتر از دخترها بروز میکنند. البته در دخترها هم علائم پیش از بلوغ آغاز میشوند. این اختلالات معمولا از ۱۸ سالگی تشخیص داده میشوند.
فراوانی این اختلال در مردان سه درصد و در بین زنها، یک درصد است. آمارها نشان میدهند ۷۵ درصد زندانیها به اختلال شخصیت ضد اجتماعی دچار هستند. ناگفته نماند، درصدی از این خصوصیتهای شخصیتی را میتوان در افراد یا مشاغل مختلف دید که به این ترتیب دست به انجام امور خلاف قانون، اخلاق و عرف میزنند.
اختلال شخصیت ضد اجتماعی سیری مزمن دارد؛ ضمن اینکه اوج رفتارها در نوجوانی بوده و ممکن است با بالارفتن سن بیمار، علائم تاحدی کاهش یابد.
به دلیل درگیری آنها با مراجع قانونی و تنشهایی از این دست، ممکن است این افراد در درازمدت دچار افسردگی و سوءمصرف مواد شوند.
درمان شخصیت ضد اجتماعی
کسانی که دچار اختلال شخصیت ضد اجتماعی هستند به ندرت خودشان بدنبال درمان می روند. معمولا این افراد بعد از مجادله های بسیار با سیستم قانونی درمان را دریافت می کنند.
رواندرمانی یکی از راهکارهای درمان بیماران درگیر با اختلال شخصیت ضد اجتماعی است.
درمانی شناختی رفتاری می تواند به این افراد کمک کند تا نسبت به رفتارشان بینش پیدا کنند، و الگوهای فکری نابهنجارشان را تغییر دهند. اما این درمان زمانی پاسخگوست که فردد درگیر با اختلال، در مجموعهای مانند بیمارستان، تحت مراقبت قرار بگیرد.
در واقع محدودیتهای رفتاری و مکانی برای شروع درمان این افراد ضروری است تا بیمار نتواند هر طور که میخواهد عمل کند. از طرفی اگر فرد در کنار افرادی مانند خود قرار بگیرد، انگیزه تغییر رفتار او بیشتر شده و بهتر به درمان پاسخ میدهد.
اما نکته مورد توجه آن است که باید بین نظارت و ایجاد محدودیت با مجازات تفاوت قائل شد؛ به این معنا که نظارت و ایجاد محدودیت نباید با مجازات اشتباه گرفته شود.
از آنجایی که این افراد دچار اضطراب، خشم، افسردگی و سوءمصرف مواد بوده یا ممکن است رفتارهای تکانشی در آنها دیده شود، ممکن است در بعضی مقاطع درمان، نیازمند درمان دارویی هم باشند. به همسر بیمار هم توضیح داده شد که این اختلال، اختلالی مزمن است که اگر بیمار حاضر به پذیرش رواندرمانی و قرار گرفتن در شرایط خاص آن نباشد، تغییر چندانی در رفتار او ایجاد نخواهد شد. نتایج تاثیر گذار تنها بعد از درمان بلند مدت حاصل می شود.
ثبت ديدگاه