سبک والدگری
سبک والدگری والدین در نحوه تربیت و شخصیت فرزندان بسیار موثر است. در روانشناسی و بر اساس تحقیقات علمی اعتقاد بر این است که همۀ ما الگوهای رفتاری، احساسی و فکری خود را در ارتباط با پدر و مادرمان شکل دادهایم. ما بر اساس این الگوها در موقعیتهای مختلف رفتار میکنیم. پدر و مادر ما نیز الگوهایی داشتهاند که از پدر و مادر خود دریافت کردهاند. این الگوها آموزش داده نمیشود؛ بلکه کودک از هنگام تولد بر اساس مشاهدۀ نحوۀ رفتار والدین خود، این الگوهارا به صورت ناخودآگاه فرامیگیرد.
انواع سبک والدگری
به طور کلی روانشناسان ۳ سبک والدگری را معرفی میکنند که ترکیبی است از همین الگوهای رفتاری یادگرفته شده. این سه سبک والدینی از بدو تولد فرزند خود را نشان داده و تاثیرات عمیق و فراوانی بر جریان رشد فرزندان میگذارد. این سبکها تعیین میکند فرزندان ما در کودکی و نوجوانی چگونه رفتار کنند.
به عبارت دقیقتر اینکه فرزندان چگونه به سبکهای والدینیِ پدر و مادر خود پاسخ دهند، تعیین کنندۀ رفتارهای بعدی آنها در سنین دبستان و نوجوانی است. همین الگویهای رفتاری در آینده و در رابطه با همسر هم نمایان شده و سبک غالب فرزندپروری آنها خواهد شد. در این نوشتۀ کوتاه به طور مختصر سعی شده است که انواع سبک والدگری معرفی گردد. هرچقدر سبک فرزندپروری ما به سبک سوم نزدیکتر باشد فرزندان ما از سلامت روان بیشتری در آینده برخوردار خواهند بود.
مقاله مرتبط: فرزندپروری و سبک های آن
مقاله مرتبط: چگونه کودکمان را تربیت نماییم؟
سبک دستوری یا استبدادی
در نظر این والدین فرزندان اجازۀ اشتباه کردن ندارند و اگر خطایی از فرزند سر زند بلافاصله تنبیه میشود. رفتار این والدین همواره این پیام را به فرزند میدهد که خطا کار گناه کار هم هست. به همین دلیل محدودیتها و مقررات بیشمار و سختگیرانهای وضع میکنند که البته فرزندان همیشه در تبعیت از این قوانین سخت و بی دلیل دچار مشکل شده و در نتیجه بیشتر تنبیه میشوند.
این والدین لزومی نمیبینند که به فرزندان خود توضیح دهند و همیشه در پاسخ به فرزندان خود میگویند : “این کار را انجام می دهی،چون من میگویم!”. آنها اطاعت بی چون و چرا را فضیلت میدانند و معمولا از سر خشم به فرزندان خود پاسخ میدهند. این باعث میشود کودک یا نوجوان بیشتر خشمگین شده و بیشتر نافرمانی کند. تحقیقات نشان میدهد این والدین خود همواره یک ترس درونی دارند.
نتیجۀ سبک دستوری یا استبدادی از انواع سبک والدگری این است که کودک یا نوجوان همواره از والدین خود میترسد. وقتی کسی بترسد اعتماد به نفس و عزت نفسش کاهش یافته و پیدرپیدر کارها شکست میخورد. فرزندان این والدین، کمتر متکی به خود هستند؛ خلاقیت و استقلال کمتری دارند و از لحاظ اخلاقی کمتر رشد یافتهاند. دیده شده است که فرزندان این نوع والدین از دیگران انعطافپذیری بسیار کمتری نیز دارند. وقتی فضای خانه چنین سختگیرانه باشد و فرزند بترسد؛ شرایط برای برونریزیهای پرخاشگرانه فراهم شده که در این صورت هم فرزند و هم والدین آسیب خواهند دید.
برای تشخیص سبک فرزندپروری خود میتوانید تست آنلاین فرزند پروری را تکمیل نمایید.
سبک سهل گیرانه و بیتوجه
والدینی که این نوع سبک را در فرزندپروری خود اعمال میکنند هیچ حد و مرز مشخصی برای فرزندان خود نمیگذارند.تمام خواستههای فرزند را بدون تأخیر برآورده میکنند و به عبارت بهتر همواره به فرزند این پیام را میدهند که “هرچه تو بگویی . . .”. این والدین قوانین و انضباط ناکافی دارند و یا به نیازهای فرزند خود به طور مناسبی پاسخگو نیستند. به همین دلیل سرمشق قابل اتکایی برای فرزندان خود نخواهد بود. بیش از اندازه محبت میکنند و یا اصلا محبت نمیکنند. با نیازهای فرزندان خود با بی تفاوتی برخورد میکنند و به همین دلیل حامیان خوبی برای آنها نیستند.
سبک سهل گیرانه از انواع سبک والدگری به فرزندان این احساس را منتقل میکند که برای پدر و مادر خود اهمییتی ندارند. در این سبک نظارت پدر و مادر بر فرزندان ناهماهنگ است لذا نسبت به کودک یا نوجوان خود، هم طرد کننده هستند و هم بسیار کم توقع. در نتیجه فرزندان احساس سردرگمی دارند. به دلیل عدم وجود قواعد منطقی و شفاف دچار گسیختگی رفتاری میشوند و هنگام نوجوانی احتمال رفتارهای مخاطره آمیز بسیار بیشتر خواهد شد. از طرفی وقتی تمام خواستهها و نیازهای فرزند برآورده شود وی نسبت به همۀ دنیا متوقع خواهد بود و شخصیت خودشیفتهای شکل خواهد داد.به این معنی که همواره متوقع است که دیگران باید تمام نیازهای وی را برآورده نمایند.
بیتفاوتی والدین نیز باعث میگردد فرزند در سنین نوجوانی نسبت به خود و جامعه احساس مسوؤلیت نکند و به انجام وظایف محوله در زندگی بیعلاقه باشد. فرزندان این نوع والدین معمولا آدمهای بی احساسی هستند چون تایید و پذیرش مناسب را از والدین خود دریافت نکردهاند و معمولا منفعل خواهند بود.
سبک قاطع و اطمینان بخش (آزاد منشانه)
والدینی که این سبک را دارند؛ به طور مناسب و مکفی محبت میکنند و حامیان خوبی برای فرزندان خود هستند. همچنین پاسخگوی نیازهای رشدی فرزندان خود نیز هستند.محدودیتهای لازم و منطقی با توجه به سن فرزندان وضع میکنند و دلایل آنها را به روشنی توضیح میدهند. وضع محدودیتها در جهت مراقبت از فرزندان است نه به دلیل اعمال قدرت و کنترل.
این نوع والدین تا حد ممکن به فرزندان خود آزادی انتخاب و عمل میدهند و آنان را در این راه پشتیبانی میکنند، نه اینکه جای آنها تصمیم بگیرند و عمل کنند. فرزندان این والدین در صورت بروز خطا حمایت میشوند ؛ حمایت به معنی درک رفتار نادرست و کمک به اصلاح آن است. این والدین از تنبیه حداقل استفاده را کرده و بیشتر تشویق میکنند. البته در صورت بروز خطا از جانب فرزند، دلیل آن را جویا شده و به جبران آن کمک میکنند.
در رفتارهای کلامی و غیرکلامی خود این پیغام را منتقل میکنند که “ما هر دو با هم به نتیجه می رسیم”. در برقراری ارتباط صریح و مثبت هستند و همواره جنبههایی را مورد نظر قرار میدهند که به رشد احساس استقلال فرزندان کمک کند. این والدین در تصمیم گیریها ثبات رای نسبی دارند و در نحوۀ نظارت بر فرزندان هماهنگ عمل میکنند؛ اگرچه در جای مناسب انعطافپذیری لازم را نیز نشان میدهند.نتیجۀ این سبک ایجاد اعتماد به نفس و عزت نفس بیشتر در فرزندان است. احساس مسوؤلیت بیشتر رشد میکند و فرزندان برای پذیرش مسوؤلیتهای اجتماعی و بزرگسالی آماده میشوند. فرزندان چنین والدینی از خودمختاری بیشتری برخوردارند و بهتر میتوانند به تنهایی از پس کارها برآیند.نظم و اخلاق درونی در آنها شکل میگیرد و در نهایت رابطهای حمایت کننده و خشنود کننده با خانوادۀ خود خواهند داشت.
اکنون میتوانیم چند قاعدۀ کوتاه برای فرزندپروری قاطع و اطمینان بخش را بیان کنیم:
- ویژگیهای رشدی فرزندان را بشناسیم و بدانیم در هر مرحله از سنین رشدی چه نیازهایی دارند و باید به کدامیک پاسخگو بود.
- قواعد و مقررات را متناسب با سن آنها وضع کنیم ودلایل منطقی داشته باشیم. بیان روشن و شفاف این دلایل اهمییت زیادی دارد.
- تا جایی که میشود از تنبیه استفاده نکنیم و به جای آن به توضیحات آنها گوش فرا دهیم و سعی کنیم بفهمیم چرا چنین کاری انجام دادهاند. پس از آن با پذیرش و مهربانی کمک کنیم خطای خود را جبران کند. بابت خطایی که کردهاند به آنها احساس گناه ندهیم.
- سریع تصمیم نگیریم و همواره فرصت فکر کردن را به خود و به دنبال آن به فرزندان خود بدهیم.
- مسوؤلیت کارهایشان را متناسب با سن آنها به عهدۀ خودشان بگذاریم.
- بی هیچ شکی، فرزندان ما الگوهای رفتاری خود را در رابطه با ما به عنوان پدر و مادرشان شکل دادهاند؛ پس همواره از خود این سوال را بپرسیم که سهم ما در الگوهای رفتاری فرزندانمان چه بوده است. سهم خود را بشناسیم و برای اصلاحش کمک بگیریم.
ثبت ديدگاه