فیلیپ زیمباردو، استاد برجسته روانشناسی دانشگاه استنفورد، در کتاب تازه خود استدلال می کند که افراط در بازیهای کامپیوتری و تماشای پورنوگرافی، مردان جوان را در معرض بحران هویت جنسی قرار داده است. آن ها به جای آنچه به طور طبیعی یک مرد جوان باید انجام دهد، در اتاق های خود در تنهایی و در دنیایی مجازی زندگی میکنند.
زنگ خطر
پروفسور زیمباردو میگوید: “من دارم زنگ خطر را به صدا در میآورم، با صدای بلند و واضح. بازی های کامپیوتری و پورنوگرافی اینترنتی دارد مردانگی را به معنایی که ما میشناسیم نابود میکند. این فناوری در حال تخریب چیزهایی است که معنای مذکر بودن میدهد.” اینترنت نسلی از مردان جوان را بار آورده که دیگر چیزهایی را که مردان جوان به طور عادی انجام میدادند انجام نمیدهند.
وضعیت بحرانی مردان و پسران جوان
او برای نوشتن کتابش “مردان جدا افتاده”، که با همکاری با نیکیتا کلمب نوشته، درباره ۲۰ هزار جوان تحقیق کرده و بسیاری از سایتهای بازی کامپیوتری و پورنوگرافی را بررسی کرده است. پروفسور زیمباردو تاکید میکند که کتاب او حمله به بازیهای کامپیوتری و پورنوگرافی نیست، بلکه هشدار او در مورد افراط در این بازیها و تماشای پورنوگرافی است که پسران و مردان جوان را در وضعیتی “بحرانی” قرار داده است؛ او معتقد است که روزی پنج ساعت یا بیشتر بازی کامپیوتری زیاده روی است؛ هر چند که او به کسانی برخورده که تا روزی ۱۵ ساعت مشغول بازی کامپیوتری هستند.
اعتیاد و هیجان زدگی
او برای بحران مردان به عقب افتادگی تحصیلی مردان اشاره میکند: “در تمام دنیا بررسیها نشان میدهند دختران تقریبا در تمام زمینههای تحصیلی از پسرها جلو افتادهاند و در تحصیل و کار سختکوش ترند.” پروفسور زیمباردو معتقد است که ترکیب بازی های کامپیوتری و دسترسی به پورنوگرافی رایگان که از این نظر در تاریخ سابقه نداشته، اعتیاد تازهای را بوجود آورده؛ ترکیب بازی کامپیوتری و پورنوگرافی کارکرد مرکز پاداش مغز را تغییر میدهد، به تعبیر او سیمکشی مغز را تغییر میدهد، و نوعی اعتیاد و هیجان زدگی ایجاد میکند.
فعالیتهایی انفرادی
او میگوید این پدیده موقتی نیست و اگر آن را نادیده بگیریم بدتر میشود. او معتقد است که بازی های کامپیوتری و پورنوگرافی در اکثر موارد فعالیتهایی انفرادی هستند که مانع رشد اجتماعی میشوند، و پسران و مردان جوان را در دنیایی محصور می کند که هیجان انگیزتر از دنیای واقعی است، اما چالش بسیار کمتری دارد. آن ها ترجیح میدهند پورن نگاه کنند تا اینکه در دنیای واقعی دختری درخواست آن ها را رد کند. او میگوید افراط در تماشای پورنوگرافی و بازی کامپیوتری باعث شده حوصله پسرها در مدرسه سر برود و علاقهشان را به تماس انسانی از دست بدهند و قطع ارتباط با جامعه را ترجیح بدهند.
اما چرا پسرها و مردان دچار بحران هویت جنسی می شوند؟
– خانواده و مدرسه:
پروفسور زیمباردو معتقد است هر کس برای رشد مناسب به پدر و مادر و هر دو نیاز دارد چون به عشقهای متفاوتی نیاز دارد: “عشق مادران بیقید و شرط است، چون فرزند از بطنشان بیرون آمده، مادر عشق میورزد، در هر حالتی. عشق پدران مشروط است. اگر پول تو جیبی میخواهی یا اگر میخواهی با کامپیوتر بازی کنی، باید نشان دهی که استحقاقش را داری. بین پدران و پسران همیشه معاملهای در کار است، چون اسم من در شناسنامهات یا به صرف وجودت، به هرچه بخواهی نمی رسی. برای جلب تحسین و عشق پدر باید کارهایی را انجام دهی یا به چیزی برسی.”
اکنون نیمی از پسران از این منبع انگیزشی محروم هستند؛ خانوادههای تک والد در غرب گسترش بسیاری پیدا کرده، تقریبا یک چهارم کودکان در بریتانیا در خانواده تک والد بزرگ می شوند. در اکثریت قریب به اتفاق موارد این والد مادر است. به عقیده پروفسور زیمباردو، پسرها هر چه بیشتر جای پدر یا الگوی مردانه را در خانواده خالی میبینند و خانواده ها هر چه بیشتر زنانه میشوند، از این رو پسرها روز به روز بیشتر به دنیای بازی کامپیوتری و پورنوگرافی می خزند و به این ترتیب روز به روز از نظر تحصیلی و اجتماعی و رشد از دختران عقب می افتند.
در بریتانیا پسران جوان در مقابل هر نیم ساعتی که با پدرانشان حرف میزنند ۴۴ ساعت را با کامپیوتر و و موبایل و تبلتشان وقت میگذرانند. این پسران جوان حوصله مدرسه را ندارند، پدر یا کسی که الگوی مردانه آن ها باشد و برایشان انگیزه ایجاد کند در زندگی نمیبینند از این رو نمی توانند رابطه عاشقانه شکل دهند. آن ها فکر میکنند حقشان است که به جای به دست آوردن، همه چیز را دیگران (اکثرا پدر و مادر) برایشان فراهم کنند و به سمت آیندهای پر از بدهی، کارهای نیمه تمام و بی مسئولیتی میروند. او همچنین به شیوع پنج برابر اختلال کمتوجهی – بیشفعالی (ADHD) در پسران اشاره میکند.
پروفسور زیمباردو ویژگیهای جامعه فعلی غرب را از دلایل این پدیده میداند، مقرراتی که به نفع زنان تنظیم میشوند، مدارس که هر چه بیشتر وجوه زنانه و دخترانه میگیرند (در آمریکا ۹۰ درصد معلمهای مدارس ابتدایی و در بریتانیا ۸۰ درصد زن هستند) بنابراین آنچه به شاگردانشان عرضه می کنند بیشتر مناسب دانش آموزان دختر است، کمبود فعالیتها و امکانات ورزشی و بی توجهی به آن هم مزید بر علت میشود.
او همچنین به کمبود گسترده آموزشهای جنسی در مدارس انتقاد میکند. پروفسور زیمباردو همچنین معتقد است که سیاستهای اجتماعی باید به نحوی هدایت شود که مردان و زنانی که صاحب فرزند میشوند تشویق شوند در کنار هم زندگی کنند.
– سکس و پورن:
به عقیده پروفسور زیمباردو، سکس برای مردان بیشتر اساس جسمی و بصری دارد و برای دختران بیشتر جنبه عاشقانه و حسی. مردان بیشتر به سراغ پورنوگرافی میروند چون وجوه جسمی و بصری به راحتی در آن ها عرضه می شود، اما زنان نمیتوانند وجوه عاطفی را در پورنوگرافی پیدا کنند. او میگوید خود پورنوگرافی هم مثلا به نسبت سی چهل سال پیش تغییر کرده است، در گذشته پورنوگرافی داستانی داشت که در جریان آن افراد وارد رابطه جنسی با یکدیگر میشدند، اما الان دیگر این فیلم ها داستانی ندارند و فقط رابطه جنسی به تصویر کشیده میشود…
“این معرفی بسیار بدی برای ارتباط جنسی است چون رمانس و عشق را حذف میکند، چون جنبه بصری دارد متوجه نمی شوید که چیزی کم است، لمس، بوسیدن، ارتباط، گفتگو درباره حد و مرزها. وقتی صد هزار بار چنین چیزهایی ببینید این برایتان به نُرم اجتماعی تبدیل میشود. پسرها فکر می کنند این چیزی است که زنان یا دختران میخواهند.”
پروفسور زیمباردو معتقد است که یکی از بزرگترین نگرانی ها برای پسران و مردان این است که دختران یا زنان آن ها را نپذیرند و طردشان کنند. برای اینکه پسران بفهمند زنان چه میخواهند و هدفشان چیست، چیزی که برای مردان مبهم است نیاز به تمرین و معاشرت دارند.
اما در دنیای پورنوگرافی ترس از طرد شدن نیست، ۲۴ ساعته و مجانی در دسترس است، بنابراین این مردان جوان به جای مواجه با چالش برقراری ارتباط واقعی با جنس مخالف، به سادگی به امنیت تماشای پورنوگرافی در اتاقهایشان پناه میبرند. “پسرها هیچوقت درون نگر نبودهاند. آن ها بیشتر معطوف به انجام دادن و اجرا کردن هستند، دخترها بیشتر بر وجود و احساس متمرکزند. دنیای بازی های کامپیوتری، انجام دادن و اجرا کردن را به جای فکر کردن تشویق میکند. این بازی ها زیاد برای دخترها جالب نیستند.”
انتقادها
– درک نداشتن پروفسور از بازی های گروهی:
کتاب تازه پروفسور زیمباردو البته مخالفانش را هم دارد، هم در بین مردان و هم در بین زنان. مردان جوان معتقدند کتاب را کسی نوشته که بزرگ شدن و رشد کردن در دنیای اینترنت را تجربه نکرده بنابراین کتاب فقط افسوس خوردن برای دنیای خوب گذشته است. پروفسور زامباردو خود پذیرفته که بازی کامپیوتری نمی کند و برخی او را متهم میکنند که از بازی های گروهی در اینترنت که افراد باید کار تیمی و همکاری داشته باشند درکی ندارد و به اشتباه این بازی ها را کاری انفرادی و غیر اجتماعی میداند.
– تفکری جنسیت زده:
آن ها همچنین معتقدند او برای پدیدهای که توضیح میدهد فقط یک دلیل میآورد: جنسیت. برخی زنان هم فکر میکنند تفکر او جنسیت زده است، به جنسیت بهای بیش از حدی داده و تمایز قاطعانهای بین زنان و مردان قائل است. علاوه بر این در حالی که زنان برای برابریهای اجتماعی تلاش میکنند طرح موضوعاتی از قبیل اینکه مدارس “فمینیستی” شدهاند و برای پسرها جذابیتی ندارند نگرشی مدرن نیست.
منبع : BBC
ثبت ديدگاه