گشتالت درمانی
گشتالت درمانی ، بر افکار و احساسات و برداشت فرد از دنیا در زمان حال، تمرکز دارد و به گذشته فرد توجهی ندارد. در این روش بیش از این که به گفتگوهای انتزاعی در مورد وقایع و موقعیت های مختلف توجه شود، بر ایجاد زمینه برای تجربه مستقیم، تأکید می شود.
روش کار درمانگر در گشتالت درمانی
در گشتالت درمانی، درمانگر به مراجع کمک می کند که رفتارهای اجتنابی را به سطح آگاهی بیاورد؛ تا بدین وسیله حالت تعادل در فرد ایجاد شود، زیرا هنگامی که فرد از امیال، تحریکات و عواطف ناخواسته خود مطلع شود، می تواند با محیط تعادل مناسب تری داشته باشد.
توجه به زمان و مکان موجود (حال) و ایجاد حداکثر آگاهی، اساس گشتالت درمانی است. فرد پس ازکسب آگاهی، قادر خواهد بود به کمک اصول گشتالت، رابطه ی بین مشکل و زمینه را وسعت بخشد و موقعیت های ناتمام را تشخیص داده و درصدد اصلاح آن برآید.
منظور از موقعیت های ناتمام، نیازهای ارضا نشده ای است که معمولا فشار روانی زیادی بر فرد وارد می کنند و رفتار او را تحت تأثیر قرار می دهند.
در گشتالت درمانی، به مسائلی نظیر این که فرد چگونه بدان حالت درآمده است، یا دلیل انجام کارهایش چه بوده، یا فردا چه خواهد کرد و چه پیش خواهد آمد توجهی نمی شود.
گشتالت درمانی به تمرکز درمانی نیز معروف است.
هدف گشتالت درمانی
هدف اصلی گشتالت درمانی، رشد آگاهی و مسئولیت پذیری مراجع است.
آگاهی عبارت است ازکسب دانش نسبت به محیط؛ یعنی فرد هرچه بیشتر با محیط واقعی خود در تماس و تعامل طبیعی قرار گیرد.
مرکز روانشناسی اکسیر خدمات روانشناختی خود را توسط متخصصین مجرب در زمینه های مختلف از جمله مشاوره فردی، مشاوره افسردگی، مشاوره اضطراب، مشاوره وسواس و … را به صورت حضوری و غیرحضوری به شما عزیزان ارائه می دهد.
شناخت خود، آگاهی از نیازهای ارضا نشده است که بر رفتار فرد تأثیر می گذارد؛ پذیرش و توانایی برقراری ارتباط با محیط و دیگران.
بدون کسب آگاهی، مراجع قادر به تغییرشخصیت خود نخواهد بود. از طریق کسب آگاهی، مراجع ظرفیت مواجهه با احساسات و عواطف انکار شده خود را پیدا می کند و در می یابد که موجود مستقلی است و نیازی به وابستگی به دیگران ندارد. گشتالت درمانی به مراجع کمک می کند موانع و سدها را از سر راه “شدن” فرد بردارد، تا فرد از حمایت های محیطی به حمایت های شخصی، یعنی استعدادهای درونی که همان بلوغ است، برسد و با کشف زندگی رشد کند و سپس به بلوغ شخصی برسد.
در واقع گشتالت درمانی سعی می کند که فرد آن چیزی بشود که هست. زمانی که فرد به بلوغ شخصی (فردی) دست یافت، می تواند شکاف های موجود در زندگی خود را شناخته و شیوه پرکردن آن ها را بیاموزد و در جهت ایجاد وحدت و یکپارچگی در زندگی خود گام بردارد. به طور کلی می توان گفت هدف غایی گشتالت درمانی برقراری تعادل مطلوب در ارگانیزم است. (جاکوبس ویونتف)
هدف های اصلی گشتالت درمانی، توانمند کردن مراجع در جهت نیل به یکپارچه تر شدن، آگاه تر شدن و آزاد شدن برای تجربه کردن و در نتیجه به فعل درآوردن توانایی های بالقوه مراجع است و اساس تمام هدف های گشتالت درمانی کسب آگاهی است.
در فرآیند مشاوره ای گشتالتی انتظار می رود که:
- آگاهی مراجع نسبت به خود افزایش یابد، که این آگاهی از طریق تماس با محیط، احساس نیروهای متضاد، توجه و تمرکز کردن حواس بر یک موضوع، بالا بردن احساس بدنی، گوش دادن به توصیف های کلامی و… حاصل می شود.
- مراجع به تدریج مسئولیت تجارب خود را بر عهده بگیرد و دیگران را مسئول تفکرات، احساسات و اعمال خود نداند.
- مهارت ها و ارزش های مورد نیاز به منظور پاسخ گویی به نیازهای خود را بدون تعدی به حقوق دیگران رشد دهد.
- نسبت به احساسات خود آگاهی کسب کند.
- پس از پذیرش مسئولیت اعمال خود، پیامدهای آن ها را نیز بپذیرد و برای هر یک از رفتارهایش اعلام قبول مسئولیت کند.
- تلاش کند به جای حمایت های بیرونی، به حمایت های درونی متکی باشد.
- بتواند از دیگران کمک بخواهد و به دیگران نیز یاری رساند.
جرقه های نظریه گشتالت
گشتالت در آلمانی به معنای «انگاره» (configuration) یا شکل (form) است. روانشناسان گشتالت، معتقد بودند که گرچه تجربه های روانشناختی از عناصر حسی ناشی می شوند، اما با خود این عناصر تفاوت دارند. روانشناسان گشتالت معتقد بودند که یک ارگانیزم، چیزی به تجربه می افزاید که در داده های حسی وجود ندارد و آن ها آن چیز را سازمان (organization) نامیدند و همانطور که بیان شد، گشتالت در آلمانی به معنی سازمان است.
طبق نظریه گشتالت، ما دنیا را در کل های معنی دار تجربه می کنیم و محرک های جداگانه را نمی بینیم و کلا هرآنچه می بینیم، محرک های ترکیب یافته در سازمان هایی (گشتالت ها) است که برای ما معنی دارند.
کل چیزی فراتر از مجموع اجزای آن است
طبق این نظریه، کل چیزی فراتر از مجموع اجزای آن است. برای مثال ما با گوش فرا دادن به نت های مجزای یک ارکستر سمفونی، قادر به درک تجربه گوش دادن به خود آن نیستیم و در حقیقت موسیقی حاصل از ارکستر، چیزی فراتر از مجموع نت های مختلفی است که توسط نوازندگان مختلف اجرا می شود. آهنگ دارای یک کیفیت منحصر به فرد ترکیبی است که با مجموع قسمت های آن متفاوت است.
مکس ورتهایمر، در راه تعطیلات هنگام مسافرت با قطار به شهر رایلند، به یک اندیشه تازه دست یافت. او دریافت که اگر دو نور متفاوت با نرخ معینی خاموش و روشن شوند، در بیننده این تصور را ایجاد می نمایند که این تنها یک نور است که به عقب و جلو می رود. (درست همانند آنچه که در کارتون های انیمیشن اتفاق می افتد و ما با دیدن پشت سرهم چند نقاشی، تصور می کنیم که یک موجودیت واحد در حال تحرک را می بینیم).
مرکز روانشناسی اکسیر تمام خدمات خود از جمله مشاوره خانواده، مشاوره ازدواج، مشاوره طلاق، مشاوره جنسی و … را به افرادی که تحت پوشش بیمه بانک های طرف قرارداد اکسیر هستند رایگان ارائه می دهد. جهت کسب اطلاعات بیشتر اینجا کلیک کنید.
وی پس از این تجربه، قطار را ترک نمود و یک حرکت نما (stroboscope) خریداری نمود و در اتاقی که برای اقامت کرایه کرده بود، با آن تعداد زیادی آزمایش انجام داد. او دریافت که در صورتی که چشم محرک را به طریق معینی ببیند، در شخص تصور حرکت ایجاد می شود و این را پدیده ی فای نامید. این کشف تاثیری عمیق بر تاریخ روانشناسی به جای نهاد.
اهمیت پدیده ی فای در این است که این پدیده با عناصری که آن را به وجود میآورند، فرق دارد. احساس حرکت توسط بررسی هر یک از دو نوری که خاموش یا روشن میشوند، قابل تبیین نخواهد بود. تجربه حرکت به نحوی از ترکیب عناصر به دست می آید.
ثبت ديدگاه