تربیت غلط والدین
تربیت غلط والدین باعث ایجاد عقده در کودکان می شود. عقده ها در روانشناسی یونگ از اهمیت ویژه ای قرار دارد، یونگ عقده ها را مرکز نشین ضمیر ناخودآگاه شخصی می داند، وی معتقد است عقده ها تاثیر مهمی بر سرنوشت انسان ها بازی می کنند و در رشد و هویت آنان نقش مهمی را برعهده می گیرند.
تربیت غلط والدین و عقده ها
مهمترین عقده ها در روانشناسی تحلیلی یونگ عقده مثبت و منفی والدین است که تاثیرات شگرف و مهمی برای آینده فرزندان دارد. به طور مثال اگر عقده ها را در یک پیوستار قرار دهیم یک سر آن عقده مثبت است و سر دیگر آن عقده منفی است و هر چه این عقده یا مثبت و منفی به وسط پیوستار نزدیک باشد فرزندان از تعادل روانی بهتری در زندگی خود قرار دارند.
اگر این تاثیر دهی والدین مثبت باشد کودک احساس موفقیت، بهروزی، دنیای جای امن، زندگی جایی برای تلاش و کوشش است، هویت، عزت نفس، اعتماد به نفس… می کند؛ و این در دنیای بزرگسالی او هم ادامه می یابد و از زندگی احساس رضایت می کند.
ولی اگر والدین فرزندان خود را سرزنش کند، مدام از آنها انتقاد کند، رابطه خوبی با آنها برقرار نکند و از آنان توقعات بیش از اندازهای داشته باشند و یا والدین زندگی خود را به آنان تحمیل کنند و… وقتی فرزندان بزرگ می شوند با همان حس تحقیر و دوست نداشتنی بودن وارد زندگی می شوند و این موضوع باعث می شوند این دسته از فرزندان هرگز در زندگی علیرغم داشتن پول و شغل خوب احساس رضایت نداشته باشند.
مقاله مرتبط: کدام روش تربیت کودک درست است؟
مقاله مرتبط: اختلاف نظر پدر و مادر در تربیت کودک و نوجوان
تربیت غلط والدین در انتخاب همسر
ذکر این نکته ضروری است که آینده دختر برای انتخاب همسر را پدر او رقم می زند و آینده پسر را برای انتخاب زن زندگی خود را مادر می سازد.
پس علیرغم اینکه پدر بر فرزند پسر خود و مادر هم بر فرزند دختر خود از تربیتی اهمیت دارد ولی پایه های ارتباط آنان با جنس مخالف برای زندگی آنان را والدین می سازد یعنی نقش پدر برای دختر و نقش مادر برای پسر اهمیت دارد.
پس اگر هر جایی از این پیوستار دچار مشکل شود فرد آنچه را که پدر و مادرش به او نداده اند از دیگران طلب می کند که این به ساختار شخصیتی دختران و پسران لطمات جبران پذیری وارد می کند.
در اینجا یک مثال میزنم که قدری موضوع را بیشتر مورد کاوش قرار دهم پدری که مدام دختر خود را سرزنش می کند و از او ایراد می گیرد این دختر وقتی بزرگ می شود با یک عزت نفس پایین تحمل شنیدن انتقاد از جنس مخالف را ندارد، پس برای اینکه این انتقادها را نشوند، پس تن به کاری میدهد تا رضایت طرف مقابل خود را به دست آورد.
یا پسری که مدام تحت حمایت و مراقبت شدید مادر بوده وقتی بزرگ می شود در زنان به دنبال مادر خود می گردد.
به هر حال وقتی فردی احساس ارزشمندی ندارد، به قول خانم ورناکست همیشه محکوم به تلاش و کسب موفقیت است، چون می خواهد به این طریق به خودش حق حیات بدهد و زنده بودنش را موجه سازد. چنین فردی، از خود فعالیتی که انجام می دهد لذت نمیبرد، بلکه به خاطر نوعی احساس اجبار درونی درصدد کسب موفقیت است.
چنین حالتی شاید برای خیلی از زنان و مردان تجربه شده است. روان تحلیلی کارل گوستاو یونگ فرآیندی است که میتواند برای رهایی از بند عقده والدین کمک کند.
ثبت ديدگاه