کودک مضطرب

بیشتر پدر و مادرها به خواسته‌های کودک مضطرب جواب منفی می‌دهند. چون دلیلی برای ترسیدن نمی‌بینند و درخواست‌های کودک مضطرب را غیرمنطقی می‌دانند؛ اما چه کسی گفته اضطراب منطقی است؟ بیشتر اوقات کاملاً برعکس است. در واقع نمی‌توان با قطعیت گفت کودک در حال تجربه اضطراب است.

اضطراب واژه‌ای است که ما در این سن و سال و با دید علمی استفاده می‌کنیم. در واقع کودک مضطرب در معرض میزان زیاد نگرانی قرار دارد. تصورات ترسناک کودک مضطرب نتیجه تحریک یکی از واکنش‌های سیستم عصبی است.

واکنش والدین به کودک مضطرب

با این تفاسیر واکنش صحیح به سؤال‌های بی شمار کودک چیست؟ ” اگر یادمان برود در را قفل کنیم، چه؟”” اگر دزد وارد اتاقم بشود، چه؟” و … . اگر فرزندتان ساعت سه صبح به اتاقتان بیاید و بخواهد یکبار دیگر قفل در را چک کنید، چه واکنشی نشان می‌دهید؟

احتمالاً اولین واکنش شما پذیرفتن درخواست کودک است تا دوباره به او اطمینان بدهید. واکنش بعدی این است که از کودک بخواهید منطقی باشد. وقتی با صحبت کردن هم نتوانستید نگرانی کودک را کم کنید، احتمالاً خسته می‌شوید و این احساستان را بروز می‌دهید.

همه والدین تا جایی که بتوانند صبور هستند اما مشکل از آنجا ناشی می‌شود که آن‌ها نمی‌توانند تجربه کودک از نگرانی و اضطراب را به‌خوبی درک کنند. شاید شما به عنوان پدر یا مادر هیچ‌وقت نتوانید تجربه کودک را درک کنید اما با واکنش صحیح می‌توانید نگرانی و البته زمان آن را مدیریت کنید تا روی رفتار خودتان و کودک کنترل بیشتری داشته باشید. اولین ارتباط شما با کودک مضطرب، ارتباط کلامی است. در این پست روی ارتباط کلامی تمرکز کرده‌ایم و جملاتی که اضطراب کودک را تشدید می‌کنند، شرح می‌دهیم. اگر در برخورد با کودک مضطرب از این جملات پرهیز کنید، بهتر می‌توانید موقعیت را مدیریت کنید.


مقاله مرتبط: جملاتی برای تسکین کودکان مضطرب

مقاله مرتبط: روانشناسی اضطراب کودکان


ارتباط کلامی با کودک مضطرب

۱- “همه چیز مرتبه؛ حرف منو قبول کن.”

هر کودکی که این جمله را می‌شنود، در ذهنش این‌طور پاسخ می‌دهد: ” من این‌طور فکر نمی‌کنم “. کودک شما وقتی مضطرب می‌شود که احساس می‌کند یک چیزی سرجایش نیست و اتفاقاً این احساس روی جسمش هم تأثیر می‌گذارد. بیشتر کودکان وقتی اضطراب را تجربه می‌کنند قلبشان تند میزند، کف دست‌هایشان عرق می‌کند و حتی دل‌پیچه می‌گیرند. به سختی می‌شود با حرف زدن این شرایط را تغییر داد.

استرس پاسخ سیستم عصبی ما به شرایط اطرافمان است؛ سیستمی که برای محافظت از ما و واکنش به خطرات خلق شده است. اضطراب هم همین مکانیزم را دارد؛ بنابراین وقتی کودکی مضطرب می‌شود، همه واکنش‌های بیولوژیکی بعدازآن را هم تجربه می‌کند. تعداد ماده شیمیایی در بدن کودک ترشح می‌شوند که هر کدام به تنهایی می‌توانند پاسخ خوبی برای رفتارهای او باشند. همین تغییرات بیولوژیکی نمی‌گذارد کودک شما درست فکر کند و واکنش نشان بدهد.

بنابراین بهترین کار این است که ابتدا به سیستم عصبی کودک واکنش نشان بدهید و سعی کنید او را آرام کنید. از او بخواهید نفس عمیق بکشد. همین نفس‌های عمیق می‌توانند تأثیر چشمگیری در وضعیت مغز داشته باشند.

۲- ” چیزی برای ترسیدن وجود نداره.”

وقتی این حرف را به کودک مضطرب می‌زنید، باید به اولین‌های زندگی خودتان فکر کنید. اولین روز کاری، روز خواستگاری، اولین تصادف و … . آن روزها هم اطرافیان شما می‌دانستند که چیزی برای ترس و اضطراب وجود ندارد اما شما به این موضوع توجهی نداشتید. شما در تمام این موقعیت‌ها ترس واقعی را تجربه کردید؛ ترس کودکتان هم واقعی است.

اضطراب یک آژیر و زنگ خطر ترس را در ذهن و بدن کودک فعال می‌کند. این هشدار اشتباه است اما احساسی که ایجاد می‌کند، کاملاً واقعی است. این زنگ خطر برای محافظت از فرد است و همه انسان‌ها برای اینکه نجات پیدا کنند، به استرس و ترس نیاز دارند. حتی گاهی اوقات مغز برای اینکه از ایمن بودن فرد مطمئن بشود، او را به اشتباه می‌اندازد (مثل اشتباه گرفتن یک طناب با مار).

بجای یادآوری به کودک، به احساساتش اهمیت بدهید و آن‌ها را حائز اهمیت بدانید. به کودک بگویید که می‌دانید ترسیده است و خودتان هم قبلاً این ترس را تجربه کرده‌اید.

برخورد مناسب با کودک مضطرب

۳- ” بذار بگم چرا نباید بترسی.”

بله؛ همه جملاتی که بعد از این جمله می‌گویید درست و منطقی است؛ اما کودک ترسیده و مضطرب شما نمی‌تواند به این جمله‌های منطقی فکر کند. کودکی که ترسیده فقط روی احساساتش متمرکز است و نمی‌تواند راحت فکر کند.

یکی از نتایج اضطراب این است که قشر جلویی مغز – منطقی‌ترین بخش مغز – تقریباً متوقف می‌شود. در نگاه اول این یک ایراد محسوب می‌شود اما وقتی در معرض جدی هستید، باید خیلی سریع واکنش نشان دهید؛ کاری که در تخصص بقیه قسمت‌های مغز است.

بجای تمرکز روی تفکر منطقی کودک، سیستم عصبی را با یک تمرین شبیه‌سازی آرام کنید. از کودک بخواهید یک جای آرام و ساکت را تجسم کند. از او بخواهید نفس‌های عمیق بکشد و مکانی که تصور کرده را برای شما توصیف کند. وقتی کودک آرام شد، به او بگویید که احساسات ما لزوماً شامل تمام حقیقت نمی‌شود. می‌توانید بجای احساسات فرزندتان صحبت کنید و آن‌ها را خطاب قرار بدهید.

۴- ” اینقدر ترسو نباش.”

این خطرناک‌ترین جمله‌ای است که می‌توانید بگویید. هرگز کودکتان را به خاطر احساساتش در موضع ضعف قرار ندهید. بل از هر کس خود کودک می‌خواهد ترس‌هایش را از بین ببرید اما مشکل اینجاست که نمی‌داند چطور این کار را بکند.

کودکان خیلی نگران نحوه بروز نگرانی‌شان هستند و همین برچسب‌ها باعث می‌شود ترسشان بیشتر بشود. حتی قبل از اینکه شما از این جمله استفاده کنید، آن‌ها خودشان را با بچه‌هایی که در موقعیت مشابه کمتر می‌ترسند مقایسه می‌کنند. در واقع خود اضطراب دلیل اصلی بخشی از اضطراب کودک است. اگر رفتار والدین احساس گناه کودک را بیشتر کند، شرایط بدتر می‌شود.

هرگز به کودکتان برچسب نزنید. بجای این کار با تکنیک‌های قبلی ترس و اضطراب کودک را کاهش بدهید و سپس ماجرای ترس و اتفاقاتی که در بدن می‌افتد را برایش تعریف کنید. بله؛ این گفت‌وگوی علمی برای کودک بسیار جالب است. همین که بداند همان اتفاقی که چند دقیقه پیش تجربه کرده برای پدر و مادرش هم پیش می‌آید، آرامش را دو چندان می‌کند.

۵- ” نمی‌فهمم چرا این‌قدر نگرانی.”

این دقیقاً برعکس چیزی که کودک شما می‌خواهد. یکی از مهم‌ترین دلایل ابراز نگرانی کودک این است که می‌خواهد شما بفهمید چقدر نگران است. وقتی کودک مضطرب می‌شود، احساس ترس و ناامیدی می‌کند. اگر شما هم همین ناامیدی و ناتوانی را به او منتقل کنید، دیگر کسی نیست که به کودک کمک کند. در واقع اضطراب ناشی از ناتوانی والدین هم به اضطراب اصلی کودک اضافه می‌شود. خودتان را جای کودکتان بگذارید و ترس‌های کودکی‌تان را به خاطر بیاورید. فقط وقتی این کار را می‌کنید، واکنش‌هایتان به اضطراب کودک مناسب و منطبق با نیازهای او خواهد بود.

سعی کنید تجربیات خودتان را با کودک در میان بگذارید و به او بگویید که ترس‌ها و نگرانی‌هایش را درک می‌کنید. به او نشان بدهید که موقعیت اضطراب آورش را درک می‌کنید. کودک مضطرب باید کاملاً احساس کند که شما درکش کرده‌اید و با او همراه شده‌اید.

بار دیگر که با ترس‌ها و نگرانی‌های کودکتان مواجه شدید، از این جمله‌های خطرناک استفاده نکنید و به خاطر داشته باشید نکته کلیدی این است که کودک احساس کند شما درکش می‌کنید و قصد سرزنش کردنش را ندارید. بعد از اینکه این اطمینان را به کودک مضطرب دادید، می‌توانید با تکنیک‌هایی که گفتیم از اضطرابش کم کنید.

مرکز روانشناسی اکسیر شهرک غرب