ما هر روز باید به دیگران نه بگوییم؛ افرادی با ویژگی های مختلف و در موقعیت های مختلف. هر روز ممکن است کسی را شما را به یک مهمانی دعوت می کند یا کاری از شما می خواهد که واقعاً نخواهید آن را انجام بدهید.
با این حال نه گفتن سخت است و شاید دردناک هم باشد. بیشتر ما بعد از نه گفتن احساس گناه می کنیم. هیچ کدام از ما دوست نداریم کسی را ناراحت، اذیت یا عصبانی کنیم. گاهی هم پیش می آید که فشار زیادی برای بله گفتن روی ماست.
نه گفتن وقتی سخت تر می شود که فرد درخواست کننده سعی می کند شما را برای گرفتن جواب مثبت قانع کند. بیایید با هم یک موقعیت را فرض کنیم : کسی از شما میخواهد که کاری برایش بکنید اما از قبل برای زمان تان برنامه ریزی کرده اید (این برنامه ریزی حتی می تواند تماشای یک فیلم باشد چون اخیراً خیلی کار کرده اید!). پاسخ شما منفی است اما طرف مقابل می گوید : “بیخیال؛ کسی دیگه ای نیست که اینکار رو برام بکنه. خودخوه نباش!”.
وقتی این جملات را می شنوید احتمالاً احساس بدی نسبت به خودتان پیدا می کنید. به همین خاطر قید برنامه خودتان را می زنید چون نمی خواهید احساس شرمندگی کنید. اما هنوز احساس بدی دارید! همه ما انسان هستیم و هر انسانی که حدود و مرزهایش را بکشند احساس بدی پیدا می کند.
در واقع، احساس رنجش از دیگران بیشتر وقتی ایجاد می شود که مجبور می شوید بخاطر آنها و درخواست هایشان از خطوط قرمز خودمان بگذریم. وقتی مهارت نه گفتن را بلد باشید و نه گفتن ناراحت تان نکند، نمی گذارید کسی شما را برخلاف میلتان به کاری مجبور کند و در نتیجه کمتر رنجیده می شود؛ هم از خودتان و هم از دیگران.
راحت نه گفتن نیاز به تمرین دارد. با یادگیری و پیروی از چند استراتژی کلی می توانید نه گفتن را بسیار ساده تر کنید. در این مقاله سه راهکار و استراتژی را به شما یاد می دهیم که با تمرین و یادآوری آنها می توانید راحت نه بگویید و احساس رنجش نکنید.
بدانید که نمی توانید با مهربانی و نرمی نه بگویید
شاید شما هم مثل خیلی از مردم فکر می کنید نه گفتن می تواند مهربانانه باشد. وقتی به کسی نه می گویید آن فرد لزوما شما را درک نمی کند و حتی ممکن است فکر کند شما در حقش اجحاف می کنید. نه گفتن بخشی از زندگی است و می توانید بدون بی ادبی و رنجاندن دیگران نه بگویید اما خیلی سخت است که انتظار داشته باشید وقتی نه می گویید به اندازه اوقات دیگر مهربان باشید.
در واقع نه گفتن صحیح و اصولی نوعی ” ابراز وجود همدلانه ” است اما لزوما مهربانانه نیست. مثال های زیر بخوبی نشان می دهد که چطور همدلانه و مودب نه بگویید بدون اینکه بخواهید بی دلیل مهربان بازی دربیاورید:
“من دوست دارم به مهمانیت بیایم و فکر می کنم خیلی بهم خوش میگذره اما نمی تونم”
“الان برنامه کاریم کاملاً پره و جای دیگه ای قرارداد دارم. اصلاً فکر نمی کنم بتوانم کار تو رو درست انجام بدم چون نمی تونم به اندازه کافی روش تمرکز کنم”
“شما خیلی آدم خوب و موجهی بنظر می رسید اما من الان با کس دیگه ای رابطه دارم”
“معلومه روز سختی داشتی و کاملاً درکت می کنم اما وقتی نصف شب از من میخوای حالتو خوب کنم، حال خودم می شه. کسی که حالش بده چطور میتونه حال کسی رو خوب کنه”
صادق باشید
گاهی صادق بودن با مردم باعث می شود آنها بهتر شما را درک کنند. مثلاً می توانید خیلی رک و راست دلیل نپذیرفتن دعوت به یک مهمانی را بگویید – البته با رعایت اصل ابراز وجود همدلانه – : ” این هفته خیلی کار کردم و واقعاً به استراحت آخر هفته نیاز دارم”.
همه ما این دشواری ها و گرفتاری ها را در زندگی تجربه کرده ایم و به همین خاطر اگر کسی صادقانه آنها را با ما در میان بگذارید، درکش می کنیم. اما اگر در صورت صادق بودن هم درک مان نکنند و با ما تند برخورد کنند، چه؟
باید درباره طرز رفتارتان با این افراد تجدید نظر نکنید. همه ما در اطراف مان به کسانی نیاز داریم که حریم ها و مرزهایمام احترام بگذارند و با نه گفتن و نه شنیدن مشکلی نداشته باشند.
یک راه حل جایگزین که برایتان ساده تر باشد، پیشنهاد کنید.
گاهی اوقات ارائه پیشنهادهایی که برای خودمان راحت تر باشد و مشکل طرف مقابل را هم حل کند، نه گفتن و نه شنیدن را خیلی ساده تر میکند. تصور کنید دوست تان یک مهمانی بزرگ برای تولدش ترتیب داده و شما از مهمانی های بزرگ خوشتان نمی آید. دعوتش را برای مهمانی نمی پذیرید اما او را به یک شام دو نفر دعوت میکند و سعی می کنید حسابی بهتان خوش بگذرد.
می توانید برای پیدا کردن این پیشنهاد جایگزین با طرف مقابل مشورت هم بکنید. مثلاً دعوت همکار قدیمی تان را برای کار در شرکتش نمی پذیرید ولی از او می خواهید روی شما به عنوان یک نیروی داوطلب حساب کند و در سمینارهایش از شما کمک بگیرد.
فرض کنید کسی از شما دعوت می کند عضو هیئت مدیره یک سازمان یا تشکیلات بشوید. شما دوست دارید در آن سازمان فعالیت کنید اما نمی خواهید این مسئولیت بخصوص را بپذیرید. در چنین شرایطی بهترین کار این است که پاسخ بدهید : من نمی توانم به اندازه عضو هیئت مدیره برای سازمان وقت صرف کنم اما خیلی خوشحال میشم به عنوان مشاور در خدمت تان باشم و در زمینه تخصصم به شما کمک کنم.
خواهرتان از شما می خواهید کیک یا دسر معروف تان را برای دورهمی او و دوستانش بپزید اما شما حسابی خسته هستید. در چنین شرایطی چکار می کنید؟ توصیه ما این است که با او صادق باشید و بگویید که خسته هستید و پیشنهاد بدهید که شیرینی مورد علاقه اش را از یک شیرینی فروشی خوب برایش می خرید.
این سه راهکار نه تنها نه گفتن را برای خودتان ساده تر میکند بلکه باعث رنجش و آزردگی دیگران هم نمی شود. با این راهکارها اطرافیان شما خیلی راحت تر پاسخ های منفی شما را می پذیرند. نکته آخر اینکه؛ بخاطر داشته باشید نه گفتن جزو حقوق فردی شماست و اگر نمی خواهید دلیلش را به کسی بگویید نظرتان همچنان محترم است.
باز هم می گوییم که این راهکارهای معجزه نمی کنند و نیاز به تمرین دارند. اگر با این استراتژی ها نه بگویید نه تنها موقعیت تان را بین اطرافیان از دست نمی دهید بلکه احترام بیشتری دریافت می کنید.
اگر دیگران در مقابل این راهکارها طوری واکنش نشان دادند که انتظار نداشتید، بازهم حق با شماست. نگذارید واکنش های اشتباه و از روی هیجان و احساس لحظه ای، کنش های صحیح شما را زیر سوال ببرد. یک جوری رفتار بدی که با شما شده را از دل خودتان بیرون بیاورید و به کنش های صحیح و درست ادامه بدهید.
ثبت ديدگاه