مارشا لینهان (۱۹۹۳)، نوعی روش درمانی موسوم به رفتار درمانی دیالکتیکی (DBT) برای کمک به بیماران مرزی را ابداع کرده است، که به سطح دوم درمانی تعلق دارد. در اصل، کاهش مدت و فراوانی بستری شدن، بخش مهمی از فلسفه DBT را تشکیل می دهد. جهت گیری نظری رویکرد DBT، آمیزه ای از این سه دیدگاه نظری است:

    • علوم رفتاری
    • فلسفه دیالکتیکی
    • اعمال ذن در واقع

رفتار درمانی دیالکتیکی (DBT) چیست؟

DBT رویکردی است که پذیرش و همدلی مراجع محور را با حل مسئله رفتاری-شناختی و آموزش مهارت های اجتماعی، ترکیب می کند. همچنین، برخی از اجزاء DBT از دیدگاه نظریه، درمان با تجربه هیجانی اصلاحی فرانتس الکساندر و برخی ازمکاتب فلسفی خاوری یا مشرق زمین مانند ذن گرفته شده اند.

رفتار درمانی دیالکتیکی استاندارد، از چهار نوع مداخله تشکیل می شود:

  1. جلسات درمانی ساختاریافته گروهی (برای مهارت آموزی) به مدت ۲ ساعت در هفته
  2. جلسات انفرادی به مدت یک ساعت در هفته
  3. تماس ها یا مشاوره های تلفنی با درمانگر (برای کاهش رفتارهای خودکشی گرایانه و اطمینان از تعمیم مهارت آموزی به خارج از جلسات درمانی)
  4. جلسات تیم متخصصان به منظور حمایت از درمانگران DBT و جلوگیری از فرسودگی شغلی

روش درمانی لینهان، بر یک دیدگاه دیالکتیکی از جهان استوار است…

رفتار درمانی دیالکتیکی

رفتار درمانی دیالکتیکی برای درمان چه بیماری های استفاده می شود؟

رفتار درمانی دیالکتیکی، بر روی درمان بیمارانی که در معرض خطر بالا قرار دارند، تمرکز دارد. DBT ابتدا برای درمان افراد با رفتار خودکشی و اختلال شخصیت مرزی طراحی شده بود؛ اما بعدها از آن برای درمان دیگر مشکلات روحی و روانی که ایمنی فرد، روابط، کار و احساسات او را تهدید می کردند نیز مورد استفاده قرار گرفت.

خصوصیات رفتار درمانی دیالکتیکی

  • حمایت مدار است: در این شیوه به فرد کمک می‌ شود تا توانایی‌ هایش را بشناسد و بر پایه آن‌ ها رفتار کند. نتیجه چنین فرایندی آن است که فرد احساس بهتری درباره خود و زندگی‌ اش داشته باشد…
  • مبتنی بر شناخت است: در این شیوه به فرد کمک می‌شود تا افکار، باورها و فرضیاتی که زندگی را سخت می‌کنند نظیر، من باید در همه چیز کامل باشم، اگر عصبانی شوم آدم بدی هستم را شناسایی کند. از دیگر سو به او کمک می‌شود تا راه های متفاوتی برای تفکر پیدا کنند تا زندگی تحمل پذیرتر شود.
  • مبتنی بر مشارکت است: کاربست این شیوه محتاج توجه مداوم به رابطه مراجع و درمانگر است. در DBT افراد ترغیب می‌ شوند تا درباره مشکلات ارتباطیشان با درمانگر کار کنند و درمانگر هم همین کار را باید انجام دهد. در DBT از افراد خواسته می‌ شود تا تکالیف خانگیشان را انجام دهند و مهارت‌ هایی از قبیل آرام کردن خود به وقت ناراحتی را تمرین کنند. این مهارت­ ها بخشی اساسی از درمان هستند؛ در جلسات آموزشی هفتگی یاد داده می‌شوند و در جلسات گروهی مورد بررسی قرار می‌گیرند. درمانگر در جلسات فردی هم به فرد کمک می‌کند تا بر مهارت‌های آموخته شده در DBT مسلط شود و آن ها را به کار ببندد.

مرکز روانشناسی اکسیر شهرک غرب