دروغگویی کودکان
والدین از دروغگویی کودکان شاکی هستند و طی دو دهه والدین “صداقت” را بهعنوان بیشترین ویژگیای که میخواهند فرزندشان داشته باشد ردهبندی کردهاند. ویژگیهای دیگر همچون اعتمادبهنفس و عدالت به این اندازه موردتوجه نبودند. تحقیقات نشان میدهد که کودکان نیز نظر مشابهی دارند. ۹۸ درصد کودکان میگویند که اعتماد کردن و صداقت داشتن در روابط شخصی، ضروری هستند. ۹۶ تا ۹۸ درصد کودکان بر اساس سنشان میگویند که دروغگویی ازنظر اخلاقی، نادرست است؛ اما تحقیقات نشان میدهند که ۹۶ درصد از کودکان به والدین خود دروغ میگویند.
در تحقیقاتی که روی کودکان در خانههایشان انجامگرفته نتایج بیانگر آن است که کودکان ۴ ساله، هر دو ساعت یکبار دروغ میگویند، درحالیکه یک کودک ۶ ساله، هر یک ساعت، یک دروغ میگوید. تعداد کمی از کودکان استثناء هستند. در تحقیقات مشابه، ۹۶ درصد تمامی کودکان، دروغ میگویند. کودکان خیلی زودتر ازآنچه انتظار داریم دروغ گفتن را یاد میگیرند.
کودکانی که خواهر یا برادر بزرگتر دارند زودتر دروغگویی را یاد میگیرند. با ورود به مدرسه راهنمایی بسیاری از کودکان همانند دستگاه کپیبرداری به دوستانشان دروغ میگویند که روشی برای جبران ناکامی یا جلبتوجه است، یا ممکن است تلاش کنند تا کار بدی را که انجام دادهاند جبران نمایند.
بیشترین صحبت درباره دروغگویی این است ” الگویی که باعث شروع دروغگویی کودکان میشود کیست؟ آیا دروغگویی از اوایل زندگی ثابت باقی میماند؟” برخی کودکان میگویند: ” من این دروغ رو گفتم و احساس خیلی بدی داشتم. قسم خوردم که دیگر هرگز دروغ نگویم.” بعضی دیگر از کودکان میگویند: “من هیچوقت نمیدانستم که خوب میتوانم پدرم رو فریب بدم. من می تونم دفعات دیگر هم دروغ بگم”.
دروغهایی که کودکان زود شروع میکنند معنیدار هستند. شیوه عکسالعمل پدر و مادرها میتواند بر دروغگویی کودکان تأثیر بگذارد.
دروغ نشانه چیست؟
هر سیل ناگهانی دروغ یا افزایش هیجانی در دروغگویی نشاندهنده آن است که چیزی در زندگی کودک اتفاق افتاده است، چیزی که او را به خطر میاندازد و امنیت او را تهدید مینماید. تالوار (۲۰۰۷) میگوید: دروغ یک نشانه است، نشانهای از مشکل بزرگی که در پشت آن است و کودک برای حفظ امنیت در خود از این راهبرد استفاده میکند.
مطالعات طولی نشان میدهند کودک ۶ سالهای که مرتباً دروغ میگوید درصورتیکه دروغگویی برایش راهبرد موفقی جهت مواجهه با موقعیتهای سخت اجتماعی شود همچنان دروغگو باقی خواهد ماند. حدود یکسوم کودکان اینگونه اند. اگر کودکی هنوز در سن ۷ سالگی دروغ میگوید به نظر میرسد برایش عادت شده است و در دام دروغگویی افتاده است.
آثار و نشانههای دروغگویی کودکان
دروغگویی تغییراتی را در بدن به وجود میآورد که میتوان به افزایش تعداد ضربان قلب، افزایش تنفس، رنگپریدگی، خشک شدن دهان بهطوریکه زبان بهزحمت در دهان حرکت کند، گاهی لکنت زبان، بیهودهگویی بدین معنی که حرفهای بیسروته میزند و از این شاخه به آن شاخه میپرد، ناتوانی در کنترل اعضا بدن، نگاههای حیرتآور، پیدایش آثار شرم در چهره، طفره رفتن، پافشاری کردن، چانهزنی، تغییر دادن اظهارات اشاره کرد.
طبق مطالعات و تحقیقات انجامشده اشخاص دروغگو افرادی بیقرار، عصبانی و ناآرام هستند و دروغگویی نشانه ناراحتی هیجانی و روانی آنان است. دروغگو به حرفهای خود اعتماد ندارد بنابراین بهطور قاطع صحبت نمیکند. حرفهایش را فراموش میکند، اعتماد خود را نسبت به دیگران بهتدریج از دست میدهد و به آنها بدبین میشود.
مقاله مرتبط: دروغ گویی و انواع دروغ در کودکان
دروغگویی در چه کودکانی بیشتر دیده میشود؟
- کودکانی که بهصورت افراطی خواستار جلبتوجه و محبتاند.
- کودکانی که شجاعت لازم و کافی را ندارند و ترسو هستند.
- کودکانی که تکلیف بسیار دشواری بر آنها تحمیلشده و قدرت تحمل آن را ندارند.
- کودکانی که قدرت نیاز در آنها نیرومند و دستیابی به هدف برایشان دشوار است.
- کودکانی که ضعیف، عصبی و یا هیجانی هستند.
- کودکانی که ایمانشان ضعیف است و فشار و اعمال قدرت شما بر آنها زیاد میباشد.
- کودکانی که دوران کودکی توأم با محرومیت و نابسامانی بسیار داشتهاند و محبت کافی ندیدهاند.
- و بالاخره آنهایی که از تربیت کافی و لازم برخوردار نیستند.
روشهای اصلاح و درمان دروغگویی کودکان
اینکه آیا امکان اصلاح کودک دروغگو وجود دارد یا نه؟ پاسخ مثبت است زیرا کودک در مرحله آغاز زندگی است و امکان ایجاد هرگونه تحول و تغییری در او وجود دارد و او بیش از هر سن دیگری تغییرپذیر است. ازاینرو، پیشنهاد میشود گامهای زیر را بهکارگیرید.
مقاله مرتبط: راهکارهایی برای برخورد با دروغ گویی کودکان
تشخیص علت دروغگویی کودک
باید بدانیم چرا کودک دروغ میگوید؟ چه انگیزه و عللی او را به دروغ واداشتهاند؟ هدف از این نوع دروغ چیست؟ دروغگویی بهعنوان یک مشکل علتهای مختلفی دارد.
مقاله مرتبط: دلیل دروغ گفتن کودکان
زمینهسازی تشخیص دروغ از واقعیت در کودک
پس از تشخیص علت یا علل، زمان دادن آگاهی و اطلاعات لازم است. اگر کودکی در اثر اشتباه در بیان تخیل و واقعیت دروغی گفته است باید متوجه تفاوت بین واقعیت و خیال شود. برای کمک به کودک دو، سه یا چهارساله میتوانید موارد زیر را بکار گیرید:
بازی بهترین موقعیت برای آموزش است؛ بنابراین بازی، تماشای تلویزیون بهویژه کارتون، موقعیتهای فراوانی دارند که میتوانید تفاوت بین واقعیت و تخیل را با کودک تمرین کنید. برای مثال، آیا یک اسب میتواند تبدیل به یک آدم شود؟ آیا مرد عنکبوتی وجود دارد؟ آیا دیو و پری و جادوگر واقعی هستند؟ بعد از مطرح کردن سؤال، درباره اینکه آیا امکان وقوع چنین چیزهایی ممکن است یا نه با کودک صحبت کنید. آنگاه شرح بدهید که چرا بله و چرا نه!
به کودکتان کمک کنید تا تفاوت بین رؤیا و واقعیت را دریابد و بفهمد که هر چه در رؤیا باشد و ما آرزوی آن را داریم، واقعیت پیدا نمیکند. پسری به دوستش میگفت که یک سگ دارد و در حال توصیف سگ پشمالو و زیبایش بود. درحالیکه او اصلاً سگ نداشت. مادرش به او گفت درست است که او گاهی با سگ پارچهای خود بیرون میرود، قلادهاش را میگیرد و صدای سگ از خودش درمیآورد؛ ولی هنوز یک سگ واقعی ندارد؛ بنابراین مادر میتواند به کودک پیشنهاد کند تا به دوستش بگوید که شوخی کرده و واقعیت ندارد.
گفته میشود که استفاده کودکان از تخیل در انکار واقعیت جنبه مهمی از رشد خود و صیانت نفس میباشد اما هنگامیکه این امر تا بزرگسالی ادامه یابد تبدیل به دروغگویی بیمارگونه میشود. ایگوی این افراد در دوره کودکی تثبیتشده است.
ایجاد محیط سالم در خانه
خانوادهها باید اهمیت صداقت را در زندگی شخصیشان در نظر بگیرند. وی اکثر اوقات کردار و رفتار والدین است که به کودکان نشان میدهد صداقت و راستی را موردتقدیر ویژه قرار دهند. ما صراحتاً به آنها نمیگوییم دروغ بگویند اما آنها ما را در حال دروغگویی میبینند. میبینند که به مغازهدار میگوییم من اینجا فقط یک مهمان هستم و میبینند که برای آسان کردن روابطمان لاف میزنیم. یکی از والدین میگوید:” به کودکانم یاد دادم که دروغگویی مال آدمهای بد و جادوگرهاست، آدمهای خوب و فرشتهها هرگز دروغ نمیگویند.”چنین پیامی میتواند باعث شود کودکان استنباط کنند کسی که آدم خوبی است میتوان به صداقت در گفتارش اعتماد کرد اما ممکن است برای کودکانی که میبینند والدین یا اطرافیانشان برای رسیدن به اهدافشان دروغ میگویند گیجکننده باشد. ازآنجاییکه در کودکی جنبه نقشپذیری و تقلید در کودک بسیار فعال است محیط خانه و تربیت کودک باید بدون هرگونه دروغ و فریبکاری باشد.
ایجاد ارتباط صمیمی و احساس اعتماد در کودک
بسیاری از کودکان به این دلیل به ما دروغ میگویند که فرصت و امکان راستگویی را از آنها گرفتهایم. اگر به آنها بگوییم که آزادند بدون ترس و وحشت از تنبیه و سرزنش، مسئله و مشکل خود را با ما در میان بگذارند و نیازهای خود را به ما بگویند دیگر مشکل دروغگویی نخواهند داشت. اصولاً محیط صادقانه و صمیمی در تربیت و اصلاح افراد مؤثر است.
باعث دروغگویی کودک نشوید
آیا هیچگاه در خانهتان چیز شکستهای پیداکردهاید که بعد فهمیدهاید کار یکی از فرزندانتان بوده است؟ مثلاً وقتی بپرسید کی کنترل تلویزیون را خراب کرده؟ ممکن است این چیزها را بشنوید” من اون رو توی دستم گرفته بودم و فقط بهش نگاه میکردم” تنها چیزی که نمیشنوید این است که او و برادرش آن را دورتادور اتاق مثل توپ فوتبال به یکدیگر پاس دادند و بعد آن خورد به دیوار.
کودکان بهراحتی از حرفی که بتواند آنها را گرفتار کند فرار میکنند. به این عبارتها
توجه کنید:
” از این به بعد …”
” همهاش اتفاقی بود …”
” آهای ببین …”
” چیز دیگری که میدانم …”
” قبل از اینکه خیلی دیر شود …”
” قبلاً فهمیده بودم که اون …”
وقتی شما از عبارتهایی شبیه یکی از موارد ذکرشده بهعنوان جواب صحبتهای کودکتان استفاده میکنید بهطورقطع کودکتان تمام اطلاعاتی را که شما برای پی بردن به اصل ماجرا نیاز دارید به شما نخواهد گفت. در چنین شرایطی حتی راستگوترین کودکان نیز دروغ میگویند؛ بنابراین توصیه میشود:
سؤال نکنید. بهجای سؤال کردن بهصورت جمله خبری به کودک بگویید که چهکاری کرده است. بهتر بود مادر میگفت: “واقعاً از دستتان عصبانیام، چون با کنترل تلویزیون بازی کردید و آن را شکستید!”
وقتی واضح و آشکار است که کودک آن را انجام داده، انکار کودک را نادیده بگیرید و به اصل ماجرا بپردازید. اگر کاملاً اطمینان ندارید که کودک مقصر است، باز هم سؤال نکنید. نظرتان را بهطور واضح بیان کنید. اگر کنترل تلویزیون شکسته است و شما واقعاً فکر نمیکنید که تقصیر برادر کوچکتر باشد به کودک بزرگتر بگویید:” فکر نمیکنم کار برادرت باشد، به نظرم تو این کارو کردی!”
ایمن کردن کودک از تنبیه و مجازات
برای درمان دروغگویی کودک هرگز به تنبیه متوسل نشوید، زیرا این نوع درمان، سطحی و یک بازدارنده موقتی است و این رفتار ناپسند را از بین نمیبرد. تنبیه و سرزنش برای مواردی است که عمدی در کار باشد، بعلاوه اگر در همان کار عمدی نیز حرف راستی گفته شود باید میزان مجازات کمتر در نظر گرفته شود. فرزندان ما باید در خانه احساس آرامش و اطمینان کنند و مطمئن باشند که خطاهای غیر عمدشان بخشوده میشود، به توصیههای زیر توجه کنید:
کودک را برای راستگوییاش مورد تحسین قرار دهید
این روش سادهترین راه برای تشویق به راستگویی است. مطمئن شوید که تحسین کودک متناسب با سنش باشد. برای مثال، اگر با کودک سه، چهارسالهای روبرو شوید که شیشه مربا را شکسته است و درحالیکه مکث کوتاهی کرده بهجای اینکه بگوید من نکردم میگوید “ببخشید!” فوراً به او بگویید از راستگویی او بسیار خوشحال هستید و رفتارش عالی است؛ بعد جریمهای برای شکستن شیشه مربا تعیین کنید.
برای راستگویی به کودک پاداش بدهید
اگر کودک به شما راست میگوید که کجا بوده به او بگویید از این به بعد به او اطمینان دارید و به او اجازه میدهید بهجاهای بیشتری برود. اگر دیدید همیشه کودک سروقت برمیگردد و فقط به محلهای مجاز میرود، این رویه را ادامه دهید و به او اطمینان کنید. اگر کودکتان قبل از اینکه شما بفهمید نزد شما آمد و گفت که چهکار کرده، او را کمتر از حالت معمول تنبیه کنید. البته اجازه ندهید کودک از این روش برای فریب دادن شما استفاده کند. وقتی رفتار راستگویی
را در کودک تقویت و تثبیت کردید تحسینها و پاداشها را بهتدریج کاهش دهید.
دفتری برای راستگویی کودک تهیه کنید
هرروز اعمال و رفتار خوب کودک ازجمله راستگویی وی را در آن بنویسید. در حضور کودک، برخی از یادداشتها را برای افراد دیگر بخوانید.
اگر دروغگویی کودک مورد نظارت و رسیدگی قرار نگیرد منجر به اختلال دروغگویی وسواسی در کودک میگردد. گاهی مشکل دروغگویی وسواسی در کودکان میتواند راه را برای اختلالات رفتار اجتماعی مانند ADHD/ADD باز کند.
پذیرش دروغگویی از طرف کودک
اقرار بهدروغ از طرف کودکان پاسخی است که به دنبالش هستید. آیا وقتی کودک بپذیرد که اشتباهی انجام داده است او را تنبیه میکنید؟ وقتی کودک مسئولیت رفتارش را پذیرفت، آن موقع مطمئن میشوید که رفتار کودک رفتاری بوده که شما از آن متنفر بودید و کودک فهمیده که برای شما شخص مهمی است. این نکتهای است که وقتی کودک آن را بفهمد میتواند مسئولیت دروغ خود را بپذیرد، خودش را مسئول نتایج آن بداند و بعد رفتارش را اصلاح کند. بهعنوان پدر و مادر باید فرصت اصلاح رفتار را به کودک بدهید. او را آگاه کنید که چرا رفتارش غیرقابلپذیرش است و بعد درباره رفتارهای مناسب به او آگاهی بدهید.
پذیرش کودک از طرف والدین
والدین و مربیان عملاً باید نشان دهند که آماده پذیرش کودک و حتی خطاهای او هستند. حاضرند به حرفهای او گوش دهند و به احساسات و عواطف او احترام بگذارند. در برابر لغزش او خشونت به خرج ندهند و آبرویش را در بین جمع حفظ نمایند. این امر زمینه و امکان دروغگویی را از کودک میگیرد و او را در مسیر اصلاح قرار میدهد.
رازدار بودن والدین
گاهی برخی از فرزندان، حقایق خود را با والدین در میان نمیگذارند زیرا احساس میکنند آنها رازدار نیستند و اگر حقیقت مسئله را بدانند آن را نزد این و آن بازگو میکنند و در آن صورت آبروی کودک میرود. اگر کودک احساس کند آبرویش رفتهاست، فردی خطرناک خواهد شد و همیشه به فتنهگری و دروغ خواهد پرداخت؛ و همواره باید در مورد حرفهایی که میزند تأمل کرد.
نصیحت کردن کودک
نصیحت کردن در کودکان بیشتر تأثیر دارد زیرا آنان هنوز از فطرت پاک خود فاصله چندانی نگرفتهاند و درون ضمیرشان پاک و صاف است. بیان اینکه خدا از آدم دروغگو راضی نیست میتواند در بازداشتن او از این کار تأثیر داشته باشد. بهتر است والدین به کودک بفهمانند که خود آنها هم وقتی به سن کنونی فرزندان خود بودند اغلب خطاهایی نظیر آنچه از آنها سرزده مرتکب میشدند که با ارائه راههای صحیح از طرف بزرگان خانواده اصلاحشدهاند.
چشمپوشی از دروغ کودک
در مورد کودکان خردسال دروغشان اعتمادبهنفس آنها را که کودکان خوبی هستند و کارهای خوبی میکنند به چالش میطلبد ازاینرو بخشش در خانه برای تربیت فرزندان در رعایت ضوابط اخلاقی ضروری است ولی زیادهروی در آن، درست نیست. برای واداشتن کودک به راستگویی ضروری است در بعضی موارد، از برخی خطاهای کودک چشمپوشی کنیم. حتی رعایت عدالت ایجاب میکند که او در مواردی کارهای جزئی خود را که آشکار شدن آنها موجب شرمندگی و خجالتش میشوند از ما پنهان کند البته درصورتیکه ضد اخلاقی نباشد.
محدود کردن توقعاتمان از کودک
از کودک انتظار نداشته باشید که همه خواستههای شما را برآورده کند و کاری را که شما از انجامش ناتوان هستید یا تنبلیتان میآید آن را انجام دهید، او برایتان انجام دهد.
محبت کردن به کودک
باید به کودک محبت کرد بهطوریکه او گرمی و لذت آن را بچشد و احساس کند. محبت باعث میشود که کودک نیازی به تظاهر نداشته باشد و بهدروغ و فریب رو نیاورد. محبت او را وادار میکند در مسیری حرکت نماید که والدین برای او ترسیم کردهاند. البته این محبت آن است که در مواردی خطای او نادیده گرفته شود و اگر هم خطایی مستحق تنبیه انجام داد او را ببخشید.
بیان عواقب و نتایج دروغگویی
کودکان سن و تجربهای ندارند تا در سایه آن بتوانند آینده را آنچنانکه هست ببینند و یا تجربیات زیادی ندارند تا بتوانند عواقب نامطلوب وضعی را که در اثر دروغ پدید خواهد آمد درک کنند. در اینجاست که والدین و مربیان میتوانند به کمک داستانهای مربوط به دروغگویی و بیان نتیجه آن، کودک را راهنمایی کنند. البته داستانگویی از همان سنین نوباوگی زمانی که کودک هنوز وارد این مرحله نشده است مؤثرتر میباشد.
ثبت ديدگاه