ترس از رها شدن ، در افرادی که در سال های اولیه زندگی، طرد شدن را تجربه کرده اند بیشتر است. این ترس ممکن است به دو دلیل در فرد ایجاد شده باشد؛ یا والدین نقشی در رشد و تربیت کودک خود نداشته و مشکلات روان شناختی زیادی برای کودک به وجود آورده اند، و یا در رابطه قبلی این ترس را تجربه کرده اند.
افرادی که ترس از رها شدن دارند، همواره در انتظار طرد و ترک شدن هستند و نشانه های طرد واقعی و تصوری را، در دیگران بسیار سریع تشخیص می دهند. آن ها با وجود آن که همواره منتظر طرد شدن هستند، ولی در هنگام مرگ یا خیانت نزدیکان خود، بیشتر از افراد دیگری که احساس طرد شدگی ندارند، از این وقایع آسیب می بینند و مدت زمان بیشتری را برای ترمیم خود نیاز دارند. این افراد وابستگی شدیدی به فرد طرد کننده خود دارند.
در ادامه راه هایی برای کنترل ترس از رها شدن، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
به خاطر داشته باشید که شما ارزش دوست داشته شدن را دارید
ترس از رها شدن ، جزء مهمی از احساس رها شدگی عاطفی است، که باعث اثرات بیولوژیکی و فعال سازی مراکز فیزیکی حس درد، در مغز شده و می تواند اثرات دائمی بر سیستم هشدار دهنده مغز بگذارد. پیش فرض ذهن فردی که تله رها شدگی یا طرد دارد آن است که، روابط پایدار نیست ــ دیگران او را رها خواهند کرد ــ او توان تحمل طردشدگی را ندارد.
به این ترتیب، فرد همواره نگران طرد و ترک شدن است. او گوش به زنگ طرد شدن است، و ذهنش همواره به دنبال نشانه های طردشدگی در دیگران می گردد. او در کودکی و بزرگسالی گزیده شده است و از ریسمان سیاه و سفید می ترسد.
تقریباً همه کسانی که ترس از طرد شدن دارند، حس نبرد عاطفی اساسی را تجربه می کنند؛ این حس بدین معناست که آن ها احساس می کنند ارزش دوست داشته شدن ندارند. این ترس از رها شدن، احتمالاً به دلیل طرد شدگی است که در دوران کودکی برایشان اتفاق افتاده است.
از آنجایی که فردی که به او وابسته بوده اند، حالا به هر دلیلی آن ها را ترک کرده است، درنتیجه آن ها این احساس برایشان ایجاد شده که دوست داشتنی نیستند.
مرکز روانشناسی اکسیر خدمات روانشناختی خود را توسط متخصصین مجرب در زمینه های مختلف از جمله مشاوره فردی، مشاوره افسردگی، مشاوره اضطراب، مشاوره وسواس و … را به صورت حضوری و غیرحضوری به شما عزیزان ارائه می دهد.
مغز یک کودک احتمالاً این گونه فکر می کند:
“اگر مرا دوست داشت، ترکم نمیکرد.”
ترک کردن در ذهن به این معناست که دوست داشتنی نیست؛ حتی اگر این موضوع حقیقت نداشته باشد، ذهن یک کودک به همین سادگی کار می کند.
با گذشت زمان آن ها از خود می پرسند که چه چیزی آن ها را غیر قابل دوست داشتن کرده است؟ آیا به اندازه کافی زیبا نبودند؟ آیا به اندازه کافی باهوش نبودند؟ یا به اندازه کافی خوب نبودند؟ این افکار می توانند ریشهدار شوند و تا بزرگسالی ادامه داشته باشد.
نتیجه آن فرد بالغی است که هنوز احساس می کند چیزی در مورد او وجود دارد که باعث می شود ارزش دوست داشته شدن به طور کامل و حقیقی را نداشته باشد. آن ها اغلب به طور ناخودآگاه، بر این باورند که در یک رابطه برای اینکه طرف مقابل ترکشان نکند، باید همه چیز را کنترل کنند.
سعی خواهند کرد روابط خود و دیگران را بر اساس ترس از رها شدنشان کنترل کنند. اولین قدم برای غلبه بر ترس از رها شدن، این است که بدانند ارزش عشق و دوست داشتن را دارند.
همه سزاوار عشق هستند و هیچ کس کامل نیست. همه میخواهیم دوست داشته باشیم و دوستمان بدارند. همه ما نقص هایی داریم؛ بنابراین عشق شامل دو فرد دارای نقص است. هرکدام ارزش دوست داشتن و بودن در یک رابطه را دارند. شما ارزش عشق، نقص و همه چیز را دارید. این به این معنا نیست که همه باید شما را دوست داشته باشند چون این غیر واقعی است. برای همه یک نفر وجود دارد. وقتی کسی را پیدا کردید، به خودتان یادآوری کنید که شما ارزش محبت و توجهی که دریافت می کنید را دارید. مراقب رابطه خود باشید، اما آن را هویت و مرکز ارزش خود قرار ندهید.
از نظر احساسی متکی به خود باشید
هویت شما نباید به تنهایی به یک رابطه وابسته شود. بودن در رابطه شما را تعریف نمی کند. مطمئن شوید که می توانید این افکار را در آغوش بگیرید و بدانید که اگر تنها هم شوید، میتوانید خوب باشید. ارزش شما در بودن در رابطه نیست. در عوض شما ارزشمندید چون شما “شما” هستید، و هیچ کس دیگری نمی تواند شما را بهتر کند.
اگر از نظر عاطفی به روابط فعلی یا گذشته خود متکی هستید، متکی به خود شدن از نظر عاطفی، نمی تواند ساده اتفاق بیافتد. اگر نمی توانید از نظر عاطفی به خود متکی باشید، روان درمانی میتواند به شما کمک کند. مستقل شدن از نظر احساسی، بلافاصله اتفاق نمی افتد، پس در این روند با خودتان مهربان باشید.
به دنبال افرادی که از نظر احساسی قابل دسترس نیستند، نباشید
برخی از افرادی که ترس از طرد و رد شدن دارند، به طور مرتب به دنبال روابط با افرادی هستند که از نظر احساسی در دسترس نیستند. این چرخه معیوب را بشکنید و به جای این افراد، به دنبال افرادی باشید که آماده، راغب و از نظر عاطفی قادر به حفظ رابطه با شما هستند. اگر الگوی روابط شما به این صورت است، درمان می تواند برایتان بسیار مفید باشد.
ترس از رها شدن ممکن است برای مدت طولانی درون شما باشد، اما با درک ارزش خود و درک ریشه ترستان، شما قادر خواهید بود که بر آن غلبه کنید و دوباره روابط سالم داشته باشید. هر کسی که احساس نا امنی می کند، همیشه این احساس با او خواهد بود، اگر برای امنیت به دیگران تکیه کند.
امروز با پیروی از این توصیه ها کنترل ترس خود را در دست بگیرید و خواهید دید که روابط شما تغییر خواهد کرد.
روش های غلبه بر ترس از رها شدن
برای درک ترستان، آن را بشناسید
ترس از طرد شدن از کجا شروع شد؟ چه اتفاقی در زندگی شما افتاد که باعث شد شما این طور احساس کنید؟ آیا ترس شما در آن موقع مجاز بود؟ آیا این ترس ها به زندگی و روابط فعلی شما وارد شده اند؟ سؤالاتی مانند این ها می توانند به شما کمک کنند تا بفهمید کجا و چه زمانی ترس شما شروع شده و چگونه آن ها در حال حاضر بر شما تأثیر می گذارند.
وقتی بدانید از کجا و چگونه شروع شده است، میتوانید درک کنید که این ترس برایتان مفید نخواهد بود. این ترس ها در برخی موارد هیچ گاه از بین نمی روند، اما با شناخت منبع آن می توانید زمانی که می خواهد بروز کند، آن را از بین ببرید. وقتی که دلیل آن را بدانید، این ترس دیگر نمی تواند برایتان مفید باشد.
مرکز روانشناسی اکسیر تمام خدمات خود از جمله مشاوره خانواده، مشاوره ازدواج، مشاوره طلاق، مشاوره جنسی و … را به افرادی که تحت پوشش بیمه بانک های طرف قرارداد اکسیر هستند رایگان ارائه می دهد. جهت کسب اطلاعات بیشتر اینجا کلیک کنید.
درباره ترستان بنویسید
نوشتن در مورد رها شدگیتان، یکی از راه های کشف احساسات، عواطف و افکارتان در مورد این مسئله است. اگر بتوانید آن ها را روی کاغذ بیاورید، به فرآیند ذهن خود از طریق این ترس ها و احساسات کمک می کنید. اگر از لحاظ احساسی در این فرآیند گیرکرده اید و یا متوجه شده اید که به اندازه کافی به شما کمک نمی کند، یک درمانگر را پیدا کنید که بتواند یاریگر شما باشد.
یک راه دیگر برای کشف این عواطف، درک و پیدا کردن ریشه ترستان است. درک این ریشه به شما کمک میکند تشخیص دهید که در عملکرد روابط فعلیتان مورد نیاز و یا مفید نیست، زیرا باعث اقدامات شدید و ترس های ناسالم شده است. در اینجا چند سؤال وجود دارد که می توانید در زمان نوشتن مورد بررسی قرار دهید.
- اولین بار چه زمانی این مسئله را تشخیص دادید؟
- آیا بارها احساس کرده اید که در زندگی رها شده اید؟ اگر این طور است، آن تجربیات چه بوده و چگونه با آن ها برخورد کردید؟
- آیا احساس کرده اید که این رها شدن تقصیر شما است؟
- چه پیامی، درست یا نادرست، شما در مورد رها شدگیتان (بهخصوص در مورد علت آن) به خودتان می گویید؟
- چگونه رها شدن های قبلی در زندگی، بر روابط شما تأثیر گذاشته، هم در حال و هم درگذشته؟
- چه رفتارهایی را می توانید تشخیص دهید که به علت ترس از رها شدگیتان به وجود آمده اند؟
- شما امروز چه کاری می توانید انجام دهید تا رفتارهای ناخواسته که بر اساس ترس از رها شدن است را متوقف کنید؟
- برای رهایی ترس از طرد شدن در رابطه فعلیتان، دوست دارید نسبت به چه رفتارهایی آگاه تر شوید تا بتوانید آن ها را تغییر دهید؟
می توانید در هر بار نوشتن، یک یا چند سؤال بالا را مورد بررسی قرار دهید.
بپذیرید میزانی از ترس ممکن است همیشه وجود داشته باشند
داشتن ترس، یکی از ویژگی های انسان است. شما ممکن است هرگز ترس از رها شدن خود را بهطور کامل از بین نبرید، اما می توانید بر واکنش های خود نسبت به ترس، کنترل داشته باشید. مهم است که بدانید چه زمانی این لحظات ترسناک را در رابطه خود دارید.
به عنوان مثال، آن لحظات ترسی که باعث می شود شما بخواهید کنترل کنید که همسرتان به چه کسی نگاه می کند، به کجا می رود و چهکاری بدون شما انجام می دهد. شما باید الگوهای ناسالم فکرتان را تشخیص دهید و درک کنید که ریشه این ترس چیست؛ انجام این کار به شما کمک می کند تا متوجه شوید که ترس و افکار متعاقب آن برای کنترل همسر یا سایر افراد دیگر، در رابطه ناسالم است. فکرتان را به سمت گفتگوی مثبت با خودتان هدایت کنید. به خود بگویید که سزاوار عشق هستید. همچنین به خودتان یادآوری کنید که ارزش شما بر پایه یک رابطه نیست. شما میتوانید در یک رابطه خوب باشید و بهتنهایی نیز می توانید خوب باشید.
دلیل ریشه ای این ترس را بشناسید و به خودتان بگویید که دیگر نیازی به این کار نیست، زیرا این به شما کمک می کند به روشی سالم در روابط خود عمل کنید. شما ممکن است همیشه کمی ترس داشته باشید چون ترس از رها شدن عمیق است و ترس یک واکنش طبیعی انسان است؛ اما شما میتوانید به خودتان کمک کنید تا آسیب های خود را به حداقل برسانید و به آن ها اجازه ندهید که الگوهای فکری و رفتارهای شمارا کنترل کنند.
ترس از طردشدگی و شکست، تنها مانع بزرگ رسیدن به موفقیت در بزرگسالی است؛ که در حد نهایتش باعث می شود ما کاملاً درگیر این باشیم که هیچ اشتباهی نکنیم و همچنین به دنبال تائید دیگران برای امنیت و آرامش خودمان بیش از هر موضوع دیگر باشیم.
بهتر است هر چه سریع در پی راهی برای کاهش این ترس خود باشید. روان درمانی، روش بسیار مناسبی برای کنترل ترس از رهاشدن است.
مقاله مرتبط : خیانت به دلیل ترس از رها شدن
به دنبال کمک از فرد مورد علاقه خود نباشید
برای کنترل ترس از طرد شدن، کمک گرفتن از فرد موردعلاقه تان، راه حل خوبی نیست. اگر ترس از رها شدن دارید، نباید فرد مورد علاقه تان را مسئول بدانید تا به شما احساس امنیت بدهد. شما باید رفتارهای کنترل گرانه ای که بر پایه ترستان است را متوقف کنید. دوباره باید دلیل این ترس ها را به یاد آورید و اینکه آن ها برای سلامت عاطفی شما مورد نیاز نیستند. در واقع، نگهداشتن این ترس ها تنها مانع شما می شود.
از شر “من ارزشمند نیستم” خلاص شوید. با گفتن این حرف شروع کنید که شما ارزش دارید. زمانی که این افکار بی ارزش بودن در ذهنتان ظاهر می شود، خودگویی می تواند به شما کمک کند که روش های جدیدی برای فکر کردن داشته باشید.
خودگویی های مثبت را جایگزین ترستان کنید
صحبت با خود، بسیار قدرتمند است. این به شکل دادن نحوه تفکر شما در مورد خودتان کمک میکند. آیا به خودگویی های خودتان اجازه می دهید شما را غرق در ترس ها، شک ها و موارد منفی درباره خودتان کند؟ اگر جوابتان مثبت است، وقت آن است که هر یک از این افکار را با خودگویی مثبت جایگزین کنید.
هدف شما در خودگویی های مثبت این نیست که بر رابطهتان تمرکز کنید، زیرا این دلیل ترس شما از رهاشدگی نیست. ترس شما از طرد شدن بر پایه احساسات بی ارزشی است که به خاطر رهاشدگی در گذشتهتان به وجود آمده است. شما باید افکار منفی و ترس خود را با گفتار مثبت در مورد خود و ارزشمندیتان جایگزین کنید. به خودتان یادآوری کنید که فردی ارزشمند هستید و به دنبال ویژگی های مثبت در خودتان باشید که شایسته ستایش باشد تا بتوانید در زمانی که دچار ترس می شوید روی این احساسات تمرکز کنید.
ایده تنها بودن را قبول کنید
تنها بودن اشکالی ندارد. شما به شخص دیگری در زندگی خود نیاز ندارید تا یک فرد با ارزش باشید. تو ارزشمندی زیرا تو “تو” هستی. مجرد بودن و در رابطه بودن هر دو خوب است. اگر رابطهتان به پایان رسیده است، به دنبال فرصتی باشید تا تنهاییتان و آن چیزی که برایتان مناسب است را بپذیرید. در مجرد بودن و بودن در رابطه، چیزهای مثبتی پیدا کنید؛ در این صورت قرار گرفتن در هر دو موقعیت برایتان خوب خواهد بود. ارزش شما بر اساس وضعیت روابطتان نیست.
ایجاد شبکه حمایتی
برخی افراد با احساس ترس از رهاشدگی، در روابط عاشقانه خود بسیار متمرکز می شوند؛ به دلیل اینکه عادت دارند افراط کنند و در رابطه خود بیش از حد خدمت رسان باشند. این باعث می شود روابط دیگرشان را از دست بدهند. حفظ دوستی ها زمانی که نسبت به شخص دیگری درگیری ذهنی دارید، سخت است. آیا با دوستان خود فقط درباره آن شخص مهم صحبت میکنید؟ آیا وقتی با دوستان خود هستید دائماً درباره آن شخص فکر می کنید؟
این رفتارها به شما در ایجاد روابط معنی دار با دیگران کمک نمی کند. برای داشتن یک زندگی متعادل، شما نیاز به دوستان دیگری نیز دارید. به شبکهای از افراد نیاز دارید که بتوانند شما را حمایت کنند. به این ترتیب اگر رابطه عاشقانه شما با شکست روبرو شود، شما تشویق، عشق و حمایت از دوستان و خانواده خود دریافت خواهید کرد. با شرکت در فعالیت هایی که به آن ها علاقه دارید، دوستان جدیدی پیدا کنید. اگر به ورزش علاقه دارید به باشگاه بروید یا ساز جدیدی بیاموزید یا اگر به کمک به دیگران علاقه دارید به سازمان های خیریه بپیوندید. وقت خود را فقط صرف یک نفر نکنید که مانع از پیشرفت روابط دوستانه دیگر شما بشود، شما در تمام مراحل زندگیتان به دوست نیاز دارید.
ترس از رها شدن باعث می شود که شما تنها روی یک نفر متمرکز شوید و تمام وقت خود را بخواهید با او بگذرانید. اجازه بدهید که دوستی هایتان گسترش پیدا کند، و تنها یک نفر شبکه حمایتی شما نباشد. شما به افراد بیشتری در زندگی نیاز دارید چون شما در این دنیا یک جزیره تنها نیستید. رفتار سالم این است که در حالی که شما هنوز رابطه عاشقانه خود را حفظ کرده اید، با اشخاص دیگر نیز دوست باشید.
به رفتارهایی که از ترس تغذیه می شوند، توجه داشته باشید
همان طور که قبلاً بحث شد، رفتارهایی وجود دارند که ناشی از ترس از رها شدن هستند. مهم است که نه تنها درک کنیم که این رفتارها درگذشته رخداده اند، بلکه باید از وجود آن ها در حال حاضر نیز آگاه باشیم. هوشیاری و آگاهی خود را نسبت به این رفتارها تقویت کنید تا زمانی که این رفتارها شروع می شوند بتوانید آن ها را متوقف کنید.
به خودتان یادآوری کنید که شما بر اساس ترس از رها شدن عمل می کنید و این رفتارها در گذشته به شما کمک نکرده و در آینده نیز به شما کمک نخواهد کرد. با ترس خود صحبت کنید و به آن ها بگویید که با تغییر رفتارتان آن ها را کنترل خواهید کرد.
ترس از رهاشدن، یکی از مشکلات رایج جهت مراجعه به روان درمانی است و رواندرمانگران معمولاً با تعداد زیادی از این افراد روبهرو می شوند. حل کردن این مشکل برای درمانگران و مراجعان همواره یکی از جذاب ترین کارهاست؛ اما باید به خاطر داشت که نمی توانیم توقع داشته باشیم این مسئله با یک جلسه حل شود. حل کردن این مشکل برای درمانگر و مراجع شبیه به سفر کردن به گذشته بیمار است. آن ها مجدد باهم بزرگ شده و هر جلسه بر روی مسائل پایه ای بیمار کار می کنند.
منبع: Lifehack و متخصصین اکسیر
رزرو وقت مشاوره فردی
ثبت ديدگاه