عمه ها، عمو ها، خاله ها و دایی ها بخش جدایی ناپذیری از زندگی پدر و مادر شما هستند که درنتیجه بخش مهمی از زندگی شما را تشکیل میدهند. بنابراین حفظ یک رابطه ی سالم با آنها برای زندگی خانوادگی ما بسیار مهم است. در زیر نکاتی آمده است که با رعایت آنها میتوانید نزد آنها عزیز شوید.
مراحل
با احترام رفتارکنید. این یک بخش حیاتی از خواهرزاده یا برادرزاده ی خوب بودن است. به اعتقادات و شخصیت آنها احترام بگذارید. همچنین مهم است که با بی احترامی با آنها بحث نکنید. نظرات آنها را بپذیرید و درمقابل آنها سرکشی نکنید. اگر با آنها مخالف هستید، نظرات خود را بیان کنید و با آرامش به نظرات آنها گوش دهید. نیازی به داد و فریاد نیست زیرا به نفع هیچ کدام از شما نخواهد بود.
دوستانه باشید اگر آنها فرزندی کوچکتر از شما دارند، به آنها پیشنهاد دهید که از فرزندشان مراقبت کنید، به او آموزش دهید، مشاوره داده و یا با او بازی کنید. اگر آنها فرزندی بزرگتر از شما دارند، به او احترام بگذارید و از فلسفه و شیوه ی زندگی او تمجید کنید. از آنها راهنمایی بخواهید و قدردان کارهایی باشید که برای شما انجام میدهند. اگر به شما کاری میدهند، اطاعت کنید. مگر این که کاری غیرقانونی یا زیان آور باشد.
باملاحظه و مفید باشید. اگر آنها قادر به انجام کاری نیستند، برای کمک به آنها پیشنهاد دهید. به عنوان مثال، سگ آنها را به پیاده روی ببرید، کارهای خانه را انجام دهید، خرابی های کوچک را تعمیر کنید. اگر بیمار هستند برایشان سوپ سبزیجات بپزید. بردن چای و قهوه در صبح برای عزیزان مسن و پرسیدن نیازهایشان در شب از سنت های خوب قدیمی است. سعی کنید این کار را صادقانه انجام دهید و تا جایی که ضرری برای زندگی شخصی خودتان ندارد، آن را ادامه دهید.
بخشنده باشید. هر وقت از عمو و عمه-دایی و خاله دیدن می کنید چیزی برای آنها ببرید. چیزهایی که خودتان درست میکنید یا غذاهای خانگی ایده ی خوبی است. اگر نمیتوانید چیزی درست کنید، یک آغوش یا یک تمجید گرم نیز هدیه ی خوبی میتواند باشد. در غیر این صورت، با فکر باشید و چیزهایی که دوست دارند را برای آنها ببرید. مثلا اگر عمه ی شما از جواهرات خوشش می آید، برای او گردنبندی از مروارید ببرید و به او بگویید:”برای مروارید درخشان روح شما.”
معتقد باشید اگر عمه / عمو/ دایی/ خاله ی شما مذهبی هستند و با شما مذهب یکسانی دارند، به مکان مقدس خود بروید و با احترام به عبادت بپردازید. اگر مذهب آنها با شما یکی نیست، با آنها به مکان های مقدسشان بروید و برخی مراسم آنها را مشاهده کنید و از آنها بخواهید که برای شما نیز همین کار را انجام دهند. اگر مذهبی نیستند، آنها را به تور ببرید و جاهایی که مردم در آن عبادت میکنند را به آنها نشان دهید.
پذیرا باشید. اگر آنها حیوانات خانگی دارند، با آن مهربان باشید، حتی اگر آن را دوست نداشته باشید. اگر آنها چیزی را دوست دارند که شما از آن نفرت دارید، علایق آنها را بپذیرید. سرگرمی هایتان را باهم به اشتراک بگذارید و باهم از آنها لذت ببرید. در عین حال، فرمان پذیر باشید و از قوانین خانواده پیروی کنید. اگر به نظر شما قوانین ناعادلانه هستند،به جای سرپیچی از آنها، سعی کنید با روش درستی آنها را تغییر دهید.
خوش قلب باشید. اعمال محبت آمیزی را به صورت تصادفی انجام دهید. سعی کنید روز تولد یا جشن ها را فراموش نکنید. اگر فراموش کردید، آنرا با یک هدیه و لبخند محبت آمیز جبران کنید. هرگز به آنها دروغ نگویید و تا جای ممکن با مهربانی و احترام با آنان برخورد کنید.
سپاسگزار باشید برای لحظاتی که با هم داشتید سپاسگزار باشید تماشای فیلم های قدیمی یا آلبوم عکس ها، بازی کردن گلف، شنا کردن در دریا، مطالعه کردن با هم … هر چه که شما و عمه/عمو/خاله/دایی شما باهم انجام دادید و دوست داشته اید. هر لحظه از آن را گرامی بدارید.
با انتقال احساس عشق و احترام، هر دیدار با عمه/عمو/خاله/دایی خود را به یک دیدار به یاد ماندنی تبدیل کنید.
هشدارها
اطمینان حاصل کنید که بیش از حد با آنها صمیمی نشوید. به حد و مرزهای آنها اح
خالم برام همه کاری میکنه فقط فقط یه کاری رو برام نمیکنه که خیلی برام مهمه که پای مرگ و زندگیم وسطه شما بگید من چیکار کنم از دستش
خالم برام همه کاری میکنه فقط فقط یه کاری رو برام نمیکنه که خیلی برام مهمه
من میخوام به پایین نزدیک تر شم خوب راستش اون اوایل خیلی منو دوست داشت کم کم که بزرگ شدم خجالتی شدم و زیاد توجهی و اینا نداشتم و الان که ۱۲ سالمه دلم میخواد دوباره توجهش به من برگرده پایین دختر دوست داره و منم دخترم اما با وجود دختر خالم احساس میکنم توجهش به من کم و به اون زیاد شده و یک دختر دیگه هم تازه به خانواده به اومده که هنوز نوزاده اما اونم بیشتر از من دوست داره میشه بگید چکار کنم
منظورم از پایین داییم هست
اگه میشه جواب بدین
من بی نهایت دایی خودم رو دوس دارم چیکار میتونم بکنم
راهنمایی کنید حتی بدون اون یک روزم نمیتونم دوام بیارم
سلام خدمت شما دوست عزیز
شما چند سالتونه و دختر هستید یا پسر؟
شاید این علاقه و دوست داشتن در ناخودآگاه شما ثبت شده باشد که باید مورد بررسی قرار بگیرید. شاید در بین اعضای خانواده فقط دایی شما هستش که به شما توجه می کنه و نیازها و توجهات روحی شما رو ارضا میکنه به خاطر همین به ایشان خیلی وابسته هستید.
شما باید عزت نفستون رو بالا ببرید و از اوقات تنهایی خودتون هم لذت ببرید.
من دوست دارم به داییم که مجرد هست نزدیک تر بشم اون منو خیلی منو دوست داره اما احساس میکنم بخاطر خجالتی بدون من این دوست داشتن کم شده و فکر میکنه دوسش ندارم اما من درونگرام و این چیز طبیعی که احساساتم رو بروز ندم اما اون نمیدونه و علاقش کمتر شده من باید چکار کنم
این دوست داشتن فقط برای یک رابطه فامیلی نه ازدواج یا هرچیز دیگه ای چون من فقط ۱۲ سالمه و اون ۳۲ سالشه