امروزه یکی از موضوعات در حوزه کسب و کار، موضوع هوش اخلاقی است؛ همچنین ما باید بتوانیم اثبات کنیم، انسان هایی نیستیم که فقط به پول فکر می کنیم، بلکه ما موجوداتی هستیم که معنا و مفهوم خاصی در زندگیمان وجود دارد و به دنبال این هستیم که برای زندگی خود معنا، ارزش و هدف بیابیم.

در سازمان های امروزی، بسیاری از رفتارها و تصمیم های کارکنان و مدیران، تحت تأثیر ارزش های اخلاقی آن هاست. هوش اخلاقی بیانگر آن است که در روابط اجتماعی چه عملی مناسب و چه عملی نامناسب است. فرد احساسات دیگران را درک کند، با دیگران همدلی نماید و مسئولیت کارهای خویش را بپذیرد. قضاوت افراد در مورد درستی یا نادرستی کارها بر کمیت و کیفیت عملکرد آنان و به تبع آن، عملکرد سازمان و در نتیجه موفقیت آن، به شدت تأثیر دارد.

هوش اخلاقی چیست؟

  • به ظرفیت و توانایی درک درست از خلاف، داشتن اعتقادات اخلاقی قوی و عمل به آن ها و رفتار در جهت صحیح و درست، هوش اخلاقی گفته می­ شود.
  • ظرفیت روانی برای تعیین اینکه اصول کلی یا جهان شمول انسانی چگونه باید در ارزش ها، اهداف و عملکردهای افراد به کار گرفته شوند.
  • هوش اخلاقی، توانایی تشخیص درست از اشتباه است که با اصول جهانی سازگار باشد.

هوش اخلاقی در سازمان ها

  – هوش اخلاقی آموختنی است:

هوش اخلاقی بطور کامل آموختنی و قابل یادگیری است و به هیچ وجه، جنبه ی وراثتی ندارد و تنها از طریق آموزش و یادگیری به افراد منتقل می شود. هوش اخلاقی را با یاد دادن شایستگی های اخلاقی مانند خویشتن داری، بردباری، انصاف، همدلی، گذشت و دیگر صفت های خوب می­توان به کارکنان آموزش داد.

اصول هوش اخلاقی در مدیریت

  • مسئولیت پذیری: کسی که هوش اخلاقی بالایی دارد، مسئولیت اعمال و پیامدهای آن اعمال و همچنین اشتباهات و شکست های خود را نیز می پذیرد.
  • بخشش: آگاهی از عیوب خود و تحمل اشتباهات دیگران.
  • دلسوزی: اگر نسبت به دیگران مهربان ودلسوز بودیم، آنان نیز در زمان نیاز با ما همدردی می کنند و مهربان خواهند بود.
  • درستکاری: کسی که هوش اخلاقی بالایی دارد، به شیوه ای که با اصول و عقایدش سازگار باشد، عمل می کند. یعنی ایجاد هماهنگی بین آنچه که به آن باور داریم و آنچه که به آن عمل می کنیم؛ انجام آنچه که می دانیم درست است و گفتن حرف راست در تمام زمان ها.

تاثیر هوش اخلاقی بر بهبود عملکرد و موفقیت سازمان

  – بالارفتن سود و مزیت رقابتی:

توجه به تمام افراد و گروه هایی که ذینفع هستند، میزان سود شرکت ها را در بلند مدت افزایش خواهد داد؛ زیرا موجب انگیزش نیروی انسانی، افزایش حسن نیت اجتماعی و اعتماد مردم و نیز کاهش جریمه‌ ها می‌ شود.

  – افزایش مسئولیت‌ پذیری و تعهد کارکنان:

چنان که گفته شد، اخلاق بر فعالیت انسان ها تأثیر قابل توجهی دارد و لازمه عملکرد مناسب، تعهد و مسئولیت پذیری کارکنان است.

  – افزایش مشروعیت سازمان:

امروزه در شرایط جهانی شدن و گسترش شبکه‌ های اطلاعاتی، از سازمان ها انتظار می رود، در برابر مسائل محیط زیست، رعایت منافع جامعه، حقوق اقلیت ها و… حساسیت داشته و واکنش نشان دهند. به علاوه این شبکه گسترده، تمام فعالیت‌ های سازمان ها را زیر نظر دارد و به راحتی می‌ تواند از راه انجمن‌ ها و مجامع مختلف، چهره سازمان ها را در انظار عمومی تغییر دهد.

  – افزایش تنوع طلبی:

متخصصان پیش بینی می کنند که نیروی کار به گونه روز افزون، متنوع تر خواهد شد و شرکت هایی که بتوانند نیازهای این افراد متنوع را درک کرده و از این تنوع به خوبی بهره گیرند، موفق خواهند بود. لازم است مدیران، توانایی اداره افراد با جنسیت، سن، نژاد، مذهب، قومیت و ملیت های مختلف را داشته باشند. رعایت عدالت و اخلاق در برخورد با این افراد در محیط کار، مدیریت آن ها را تسهیل می کند و این امکان را برای سازمان فراهم می‌سازد که از مزایای نیروی کار متنوع بهره گیرند.

  – پایین آمدن هزینه های ناشی از کنترل:

ترویج خودکنترلی در سازمان، به عنوان یکی از مکانیزم های اصلی کنترل، از مباحثی است که بنیان آن بر اعتماد، اخلاق و ارزش های فردی قرار دارد. ترویج خودکنترلی، باعث کاهش هزینه های ناشی از روش های کنترل مستقیم شده و موجب افزایش سود می‌ شود. این امر، مستلزم تعهد کامل اعضا به تیم، مسئولیت‌ پذیری همـه اعضای تیم و احترام و اعتماد بین آن ها و مدیریت است.

  – توجه به منافع ذینفعان:

علاوه بر سهام داران، گروه های دیگری نیز وجود دارند که از اقدامات سازمان تأثیر می پذیرند و دارای منافع مشروعی در سازمان هستند. از جمله این گروه ها می‌ توان به مشتریان، تامین کنندگان مواد اولیه، دولت و جامعه اشاره کرد. تامین منافع سهامداران، بدون در نظر گرفتن منافع سایر ذینفعان (کارکنان، مشتریان، جامعه و…)، شیوه ای غیر اخلاقی در مدیریت است.

  – بهبود روابط، افزایش جو تفاهم و کاهش تعارضات:

یکی از نتایج رعایت اخلاق کار در سازمان، تنظیم بهتر روابط در سازمان است که این به نوبه خود، باعث افزایش جو تفاهم در سازمان و کاهش تعارضات بین افراد و گروه ها شده و عملکرد تیمی را بهبود می بخشد.

شاید بیشترین تأثیرات اصول اخلاقی مربوط به رفتار نیروی انسانی است. از آنجا که اخلاق، بخشی از فرهنگ است، بیشتر نظریه هایی که بر رابطه بین فرهنگی در سازمان تأکید می کنند، خود به خود بر اهمیت نقش اخلاق در این زمینه توجه دارند. فــرهنگ ســـازمانی در یک سازمان می تواند کارکنان را به افرادی پیرو قانون و یا قانون شکن تبدیل کند.

 

نویسنده: دکتر محبوبه امیدی نژاد

مرکز روانشناسی اکسیر شهرک غرب