اما اکثر ما در تعیین حد و مرز برای کودکانمان مهارتی نداریم. زیاد صحبت می کنیم ، بسیار عاطفی برخورد می کنیم و نمی توانیم به طور واضح منظور خود را بیان کنیم. اگر می خواهید فرزندانتان از شما حرف شنوی داشته باشند ، مثلاً کتک کاری نکنند، اسباب بازی هایشان را مرتب کنند یا به موقع به رختخواب بروند، بهتر است ده راهبرد زیر را به کار گیرید.
۱- واضح و روشن صحبت کنید.
والدین برای حد و مرز گذاشتن و ادب کردن فرزندانشان سربسته و مبهم صحبت می کنند ، می گویند « مؤدب باش، اذیت نکن ، شلوغ نکن » . این راهنمایی های کلی برای هر کودکی معنی خاصی دارد. بچه ها از ما می خواهند ، انتظاراتمان را به طور روشن و واضح بیان کنیم. حد و مرز مشخص به کودک می گوید دقیقاً چگونه باید رفتار کند. مثلاً در ” کتابخانه آهسته صحبت کن ، وقتی از خیابان عبور می کنیم دست مرا بگیر یا موقع غذا حرف نزن”. این راهبرد در واقع میزان پذیرش و حرف شنوی کودکتان را افزایش می دهد.
۲- انتخاب های دیگر را به کودک پیشنهاد کنید.
در بسیاری موارد می توانید به فرزندتان فرصت یک انتخاب محدود شده بدهید تا خودش تصمیم بگیرد چگونه دستورات شما را انجام دهد. گاهی آزادی عمل در تصمیم گیری ، به کودک احساس قدرت و تسلط می دهد که به تدریج مقاومت در برابر والدین را کاهش دهد. به طور مثال به او بگویید : « الان وقت استحمام است. می خواهی دوش بگیری یا در وان حمام کنی ؟ » « می خواهی نیم ساعت صبح ، نیم ساعت بعدازظهر ریاضی تمرین کنی ؟ یا یک ساعت صبح ؟ » از این رو والدین بهتر و سریع تر می توانند به کودک خود پیشنهاداتی بدهند. آنها انتخاب محدودی برای کودکان تعیین می کنند. اما می توانند تغییراتی در آن پدید آورند. به عبارتی دیگر این گونه انتخابها محدود ، اما تغییر پذیرند.
۳- قاطع باشید .
زمانی که عدم پذیرش و سرپیچی رخ داده باشد و شاید کودک به خودش یا دیگران آسیب برساند. به موقعیت محدوده کننده قاطع نیاز داریم. یک محدودیت قاطع به کودک می گوید باید رفتار نامطلوبش را متوقف کند و فوراً حرف شما را بپذیرد. مثلاً : « همین الان برو تو اتاقت » ، « بس کن اسباب بازیهایت را پرت نکن » . البته این قاطعیت از طریق جدیت در چهره و صدا به خوبی نمایان می شود. همان طور که نرمش بیش از حد والدین برای کودک مفید نیست ، رفتار خصمانه والدین نیز برای آنها مضر است. اما قاطعیت مرز بین نرمش بیش از حد و رفتار خصمانه است.
۴- بر نقاط مثبت فرزندان تأکید کنید.
بچه ها بیشتر پذیرای فرمانهای مثبت هستند تا منفی. به طور کلی بهتر است واضح و روشن به کودک بگویید باید چه کار کند . دستورات منفی مثل نرو، نریز ، نکن به کودک می گوید چه چیزی قابل قبول نیست ، اما رفتاری که از او انتظار می رود را بیان نمی کند. والدین مستبد اغلب از فرمانهای منفی استفاده می کنند، در حالی که والدین موفق دریافته اند بیشتر باید از فرمانهای مثبت استفاده کنند.
۵- بی طرفی خودتان را اعلام کنید.
وقتی می گویید : « الان برو بخواب » ممکن است نیروی کشمکش شخصی بین او و شما ایجاد شود. روش بهتر این است که دستورات را به حالت غیر شخصی بیان کنید. به طور مثال به او بگویید « ساعت نه است و وقت خواب تو » و به ساعت اشاره کنید. در این حالت هر اعتراض و حس ناخوشایندی پدید بیاید، بین کودک و ساعت است ، نه بین او و شما. یا هنگامی که به او می گویید«: خانه جای توپ بازی نیست» او از این قاعده ناراحت می شود نه از شما .
۶- توضیح دهید چرا محدودیت لازم است.
مردم وقتی در مورد قاعده یا دستوری توجیه شوند ، بهتر می توانند آن را بپذیرند ، اما در غیر این صورت آن را مستبدانه می پندارند. بنابراین هنگامی که برای اولین بار کودک را در موقعیت محدود کننده قرار دادید توضیح دهید چرا فرزندتان باید آن را بپذیرد. شناخت علت قواعد، باعث می شود رفتار مناسب در کودک درونی شود. یعنی تمایلات درونی اش، او را مطیع قوانین خانواده می سازد. برای بیان علت قوانین به جای این که از توضیحات طولانی ، که بچه ها را خسته می کند، استفاده کنید. به طور خلاصه ، دلیل یک دستور را بیان کنید. مثلاً : “دیگران را نزن ! چون بدنشان درد می گیرد” یا ” وقتی اسباب بازی را از دست بچه های دیگر می گیری ، آنها ناراحت می شوند، چون هنوز بازیشان تمام نشده است. “
۷- چاره دیگری پیشنهاد کنید.
هرگاه رفتار کودکی را محدود کردید، سعی کنید به یک فعالیت قابل قبول دیگر اشاره کنید. از این طریق شما مستبد به نظر نمی رسید و فرزندتان حس نمی کند کسی اختیارش را سلب کرده است و احساس محرومیت هم نمی کند. بنابراین می توانید بگویید : « پسرم نمی توانی قبل از شام شکلات بخوری ، اما بعد از شام می توانی بستنی و هم شکلات مورد علاقه ات را بخوری » با پیشنهاد چاره ی دیگر می توانید ، هنگامی که احساس کودک شما قابل پذیرش است، او را تربیت کنید.
۸- در تربیت کودکان ثابت قدم باشید.
تعیین حد و مرز برای کودکان ، هنگامی مؤثر است که این قوانین ثابت باشند. به عبارت دیگر، در هر خانه باید ضوابط خاصی حاکم باشد و والدین همواره به آن پایبند باشند و آن را تغییر ندهند. مثلاً اگر ساعت خواب ، یک شب هشت و شب دیگر هشت و نیم و شب بعد نُه باشد ، به جای همراهی ، مقاومت بچه ها را در پیروی از این برنامه به دنبال خواهد داشت. سختی این روش در این است که قوانین مهم و روزمره خانواده باید هر روز به موقع اجرا شوند تا تأثیر گذار شوند.
۹- رفتار ناپسند را تذکر دهید.
مهم نیست بدرفتاری کودک چه باشد، ما باید برای او روشن کنیم که رفتارش را ناپسند می دانیم و آن را قبول نداریم. بنابراین به جای این که بگوییم « پسر بد» یعنی خودت را قبول نداریم، باید بگوییم « کتک کاری نکن » یعنی رفتارت را رد می کنیم.
۱۰- احساسات و عواطف خود را کنترل کنید.
بنا به گزارش پژوهشگران ، هنگامی که والدین عصبانی هستند ، فرزندان خود را شدیداً تنبیه می کنند و بیشتر از قبل مورد آزار زبانی و بدنی قرار می دهند ، گاهی اوقات به جای خشونت و رفتار خصمانه باید آرامش خود را حفظ کنیم، نفس عمیق بکشیم و تا ده بشماریم . اساساً تربیت یعنی آموزش رفتار صحیح به کودکان ، اما اگر شما عصبی یا احساساتی باشید نمی توانیدآموزش را به طور مؤثر انجام دهید. مثلاً به جای این که به کودک خود حمله کنید و حرف ناشایستی به او بزنید بهتر است یک لحظه صبر کنید ، بعد با آرامش از او بپرسید « اینجا چه خبر است؟ » . همه ی کودکان به راهنمایی والدین برای شناخت رفتار پسندیده نیاز دارند. مهارت ما در ایجاد قوانین و محدودیتها ، همکاری بیشتری از جانب فرزندان برای ما به ارمغان می آورد.
ثبت ديدگاه