اهداف درمان روانکاوی
دو هدف درمان روانکاوی فروید عبارتند از:
-
- هشیار کردن ناهشیار
- تقویت کردن خود (ego)، به صورتی که رفتار بیشتر بر پایه واقعیت، و کمتر بر مبنای تمایلات غریزی یا احساس گناه غیرمنطقی، استوار باشد.
باور بر این است که روانکاوی موفقیت آمیز، تغییر مهمی در شخصیت و ساختار منش فرد، به بار می آورد؛ از روش های درمان برای بیرون کشیدن مواد ناهشیار استفاده می شود، بعداً تجربیات کودکی بازسازی می شوند، مورد بحث قرار می گیرند و تعبیر و تفسیر می شوند.
معلوم می شود که این فرایند به حل کردن مشکلات و یادگیری رفتارهای تازه، محدود نمی شود؛ بلکه گذشته فرد، کاوش عمیق می شود، تا سطحی از خودشناسی که برای تغییر در منش ضرورت دارد، ایجاد شود. درمان تحلیلی به سمت بینش یافتن، گرایش دارد؛ ولی نه فقط آگاهی یافتن عقلانی. ضرورت دارد که احساس ها و خاطرات مربوط به این خودشناسی نیز تجربه شوند.
وظیفه و نقش درمانگر
روانکاوان کلاسیک، معمولاً موضع خنثی می گیرند، که گاهی رویکرد صفحه سفید نامیده می شود. آن ها خیلی کم خودافشاگری کرده و برای پروراندن رابطه انتقالی، حالت خنثی را حفظ می کنند تا درمانجویان به آن ها فرافکنی کنند. اگر درمانگران از خود کمتر حرف بزنند و به ندرت واکنش های خود را در میان بگذارند، هر احساسی که درمانجو نسبت به آن ها داشته باشد، عمدتاً حاصل از احساس های مربوط به آدم های مهم دیگر در گذشته است.
این فرافکنی ها که ریشه در موقعیت های ناتمام و سرکوب شده دارند، «گندم برای آسیاب به حساب می آیند» و تحلیل آن ها اهمیت زیادی برای درمان دارد…
وظایف روانکاوی
یکی از وظایف اساسی روانکاوی این است که به درمانجویان کمک شود تا آزادی عشق ورزیدن، کار کردن و بازی کردن را کسب کنند.
وظایف دیگر عبارت هستند از:
- کمک به درمانجویان در رسیدن به خودآگاهی
- صداقت
- روابط شخصی مفیدتر
- پرداختن به اضطراب به صورت واقع بینانه تر
- کسب کردن کنترل بر رفتار تکانشی و غیرمنطقی.
روانکاو ابتدا باید رابطه موثری با درمانجویان برقرار کند و بعد مقدار زیادی گوش کند و تعبیر نماید. به مقاومت های درمانجو توجه خاصی می شود. روانکاو گوش می دهد، اطلاعات کسب می کند و تصمیم می گیرد چه موقعی تعبیرهای مناسب بکند. وظیفه اصلی تعبیر، شتاب بخشیدن به فرایند پرده برداشتن از مواد ناهشیار است…
روانکاو به شکاف ها و تناقض ها در ماجرای درمانجو توجه می کند، معنی رویاها بازگو شده و تداعی های آزاد را استنباط می کند، در مورد نشانه های مربوط به احساس های درمانجو نسبت به خودش (روانکاو) حساس می ماند.
چیدن قطعه های معما
سازمان دادن این فرایندهای درمان در قالب آگاهی یافتن از ساختار شخصیت و پویش های روانی، روانکاو را قادر می سازد تا ماهیت مشکلات درمانجو را بیان کند. یکی از وظایف اصلی روانکاو این است که معنی این فرایند ها را به درمانجویان بیاموزد؛ به طوری که آن ها بتوانند از مشکلات خود آگاه شوند، آگاهی خود را از روش های تغییر کردن بالا ببرند، و بنابراین کنترل بیشتری بر زندگی خویش کسی کنند.
فرایند درمان روانکاوی، تا اندازه ای شبیه به چیدن قطعه های معما در کنار هم است. اینکه آیا درمانجویان تغییر کنند یا نه، بیشتر به آمادگی آن ها برای تغییر کردن و کمتر به دقت تعبیرهای درمانگر بستگی دارد. اگر درمانگر به درمانجو فشار بیاورد که خیلی سریع پیش برود یا تعبیرهای بی موقع بکند، احتمالاً درمان نتیجه عکس خواهد داشت.
قاعده اساسی
درمانجویان باید تمایل داشته باشند که خود را نسبت به فرایند عمیق و بلند مدت متعهد سازند. آن ها بعد از چند جلسه رو در رو با روانکاو روی تختی دراز کشیده و تداعی آزاد کنند، یعنی هر چه به ذهنشان می رسد را بدون سانسور بیان کنند. این فرایند تداعی آزاد به قاعده اساسی معروف است.
فواید دراز کشیدن روی تخت درمانجو
درمانجویان احساس ها، تجربیات، ارتباطات، خاطرات، و خیال بافی های خود را برای روانکاو شرح می دهند. دراز کشیدن روی تخت، به تفکر عمیق و سانسور نشده کمک می کند و محرک هایی را که ممکن است در دستیابی به تعارضات درونی اختلال ایجاد کنند، کاهش می دهد.
در ضمن دراز کشیدن روی تخت، توانایی درمانجویان را در تشخیص دادن واکنش های روانکاو از صورت وی کاهش داده و بنابراین به فرافکنی هایی که مشخصه انتقال واپس گرایانه است کمک می کند. در عین حال روانکاو از کنترل کردن دقیق نشانه های صورت رها شود.
این فنون مخصوص روانکاوی کلاسیک است. بسیاری از درمانگرانی که گرایش روانکاوی دارند همه این فنون را به کار نمی برند. با این حال نسبت به جلوه های انتقال هشیار می مانند و روی رویاها و مواد ناهشیار کار می کنند.
روانکاوی موفقیت آمیز و خاتمه دادن به جلسات درمان
درمانجویان روانکاوی، زمانی برای خاتمه دادن به جلسات درمان آماده می شوند که آن ها و روانکاو متقابلاً توافق داشته باشند که نشانه ها و تعارضاتی که حل شدنی بودند را حل کرده اند، مشکلات هیجانی باقی مانده را روشن کرده و آن ها را پذیرفته اند، از منشاء تاریخی مشکلت خود آگاه شده اند و می توانند آگاهی از مشکلات گذشته را در روابط موجود خود ادغام کنند…
روانکاوی موفقیت آمیز به سوال های «چرا»ی درمانجو در رابطه با زندگی وی پاسخ می دهد. درمانجویانی که به طرز موفقیت آمیزی از درمان روانکاوی خارج می شوند، می گویند: به چیزهایی نظیر آگاهی از نشانه ها و وظایفی که این نشانه ها بر عهده داشتند دست یافته، آگاه شده اند که چگونه محیط بر آن ها تأثیر می گذارد و چگونه آن ها بر محیط تأثیر می گذارند، و حالت دفاعی خود را کاهش داده اند…
فنون و فرایند درمان روانکاوی
درمان روانکاوی برخلاف روانکاوی سنتی، شامل ویژگی های زیر است:
- درمان بیشتر به سمت اهداف محدودتر از بازسازی شخصیت فرد تمایل دارد.
- درمانگر به احتمال کمتری از تخت استفاده می کند.
- تعداد جلسات احتمالاً کمتر است.
- از مداخلات حمایتی بیشتری استفاده می شود؛ مانند اطمینان بخشی، ابراز همدلی، و حمایت و توصیه ها؛ و درمانگر بیشتر خودافشاگری می کند.
- به جای کار کردن روی موضوعات خیالی، بیشتر روی مسائل عملی تمرکز می کند.
۶ فن اساسی درمان روانکاوی
-
- حفظ کردن چارچوب تحلیلی
- تداعی آزاد
- تعبیر
- تحلیل رویا
- تحلیل مقاومت
- تحلیل انتقال
ثبت ديدگاه