اگر شم زنانه وجود دارد، آیا مبتنی بر توانایی کاربرد و تعبیر و تفسیر نشانه های غیرکلامی است؟ آیا هیچگاه عبارت “شمّ زنانه” را شنیده اید؟ معنی این عبارت آن است که زنان دارای یک حس ششم خاص هستند که به آن ها امکان میدهد تا موقعیت های اجتماعی و اعمالی را که برای مردان اسرارآمیز است، بهفمند.
برتری زنان در درک اجتماعی
در گذشته، این عبارت اغلب به وسیله ی مردان به کار میرفت تا شگفتی آن ها را نسبت به توانایی زنان در درک آنچه در بسیاری از موقعیت ها رخ می داد و پیش بینی درست رفتار اشخاص دیگر به مراتب درست تر از مردان نشان دهد. خلاصه اینکه، به نظر می رسد عقل سلیم حکم می کند که زنان از نظر ادراک اجتماعی، به مراتب برتر از مردان هستند؛ بهتر از نظر تکلیف درک دیگران و پیش بینی رفتار آنان.
آیا این امر واقعیت دارد؟
پاسخ، آنگونه که به وسیله ی تحقیقات نظام دار در مورد تفاوت های جنسیتی در ادراک اجتماعی حاصل شده است، ظاهراً این است که بستگی دارد به اینکه کدام جنبه از ادراک اجتماعی را در نظر بگیریم. در مجموع، شواهد روشنی وجود ندارد که زنان از لحاظ تمام وجوه ادراک اجتماعی، برتر از مردان باشند؛ وجوهی از قبیل شکل دادن برداشت درست از دیگران یا درک انگیزه ها و مقاصد آن ها.
اما به نظر میرسد که زنان واقعاً از لحاظ نشانه های غیرکلامی، دارای مزیت مهمی هستند. در واقع، آن ها هم از نظر فرستادن و هم تعبیر و تفسیر این نشانه ها، بهتر از مردان هستند.
– قرینه های غیرکلامی
نخست، زنان بهتر می توانند علایمی را در مورد احساسات و واکنش های خود از طریق بیناگرهای چهره ای، زبان بدن، و دیگر قرینه های غیرکلامی انتقال دهند.
– درک بهتر
دوم، آن ها بهتر قادرند پیام های غیرکلامی دیگران را رمزگشایی کنند. این مهارت های فوق العاده، در این جنبه از ادراک اجتماعی، به آن ها مزیت مهمی می دهد؛ چون آن ها بهتر از مردان می توانند پیام خود را بفرستند و بهتر می توانند پیام های غیرکلامی فرستاده شده به وسیله ی دیگران را بخوانند؛ در بسیاری از موقعیت های اجتماعی، زنان مزیت مهمی به دست می آورند.
آن ها بهتر می توانند دیگران را درک کنند، و این به آن ها کمک می کند تا پیش بینی کنند که این افراد، چگونه عمل خواهند کرد. بدین ترتیب، جای تعجب نیست که مردان اغلب به توانایی غیرقابل تصور زنان اطراف خود، در درک آنچه در موقعیت های مختلف روی می دهد، و خود مردان در مقابل آن حیران می مانند، اعتراف می کنند.
استثنایی به نام دروغ
اما، ظاهراً یک استثنای مهم بر این قاعده وجود دارد؛ زنان مزیت خود را وقتی به آن ها دروغ گفته میشود، از دست می دهند. آن ها بیشتر از مردان تمایل دارند پیام های فریبنده را درست پنداشته و کمتر از مردان در تمیز دادن پیام های نادرست از پیام های درست، موفق هستند. (روزنتال و دوپائولو، ۱۹۷۹)
هرچند این موضوع نیز همیشه صادق نیست و ممکن است تا حدودی، وابسته به زمینه خاصی باشد که دروغ ها در آن گفته می شود.
شم زنانه
چه چیزی برتری کلی مهارت های زنان، در درک قرینه های غیرکلامی را توجیه می کند؟
پاسخی که بیشتر روانشناسان اجتماعی به آن باور دارند، در نقش های متضاد جنسیتی نهفته است. در بسیاری از جوامع، تصور قالبی سنتی مردانگی و زنانگی حاکی از آن است که مردان با جرأت، منطقی و سلطه جو هستند؛ در حالی که زنان بیانگر، حمایتگر و حساس اند.
– سِمت های دارای قدرت کمتر و پایگاه پایین تر
از آنجا که نقش ها و تصورات قالبی جنسیتی اغلب خودتأییدکننده [۳] هستند، یک نتیجه آن است که زنان واقعاً به واکنش های دیگران، بیشتر توجه می کنند و می آموزند که نسبت به این واکنش ها، حساس تر باشند. به علاوه، نقش های متضاد جنسیتی اغلب به موقعیتی می انجامند که در آن زنان سِمت های دارای قدرت کمتر و پایگاه پایین تر را در جامعه های خود اشغال می کنند.
چون افراد دارای پایگاه یا قدرت نسبتاً پایین، باید نسبت به اعمال و واکنش های اشخاص دیگری که نسبت به آن ها دارای پایگاه و قدرت بالاتری هستند، حساس باشند، در نتیجه زنان تمایل دارند که این مهارت ها را بیشتر از مردان یاد بگیرند.
و بالاخره، چون تصورات قالبی جنسیتی حاکی از آن است که انتظار می رود زنان حساس و مؤدب باشند، آن ها بیشتر اکراه دارند متوجه باشند یا لااقل به این واقعیت توجه کنند که دیگران فریب کارند. هرچه باشد، اینگونه رفتار زیبنده و مؤدبانه نیست.
سخن آخر
بنابراین، اگر از دریچه ی تحقیقات و نظریه های روانشناسی اجتماعی نگاه کنیم، شمّ زنانه اسرارآمیز بودن خود را از دست می دهد. به میزانی که این شمّ وجود دارد، به نظر می رسد که ناشی از هردو مهارت برتر زنان در فرستادن و خواندن قرینه های غیرکلامی، باشد. این مهارت ها به نوبه ی خود، اساساً بازتابی هستند از تصورات قالبی جنسیتی و نقشی که زنان در بسیاری از جوامع، ایفا می کنند.
ثبت ديدگاه