چالش تولد فرزند جدید
تولد فرزند جدید، استرس مهمی را برای کودک به بار میآورد و باعث بروز برخی واکنشها در کودک میگردد. کودکان سعی در کنار آمدن با این واقعه استرسزا میگردند. کودک اول با ورود خواهر یا برادر جدید وارد دوران سخت و پیچیده سازگاری میگردد. رابطه کودکان با خواهر یا برادر تازه وارد خود یک رابطه ضد و نقیضی است چرا که اکثر کودکان به تولد خواهر یا برادر جدید خود واکنشهای مثبت و منفی نشان میدهند.
واکنش فرزندان به تولد فرزند جدید
این واکنشها معمولاً در فرزند اول بیشتر مشاهده میشود زیرا فرزندان اول حداقل برای مدتی موقعیت بی همتا و حسادت برانگیزی دارد. معمولاً والدین از تولد فرزند اول خوشحالاند و وقت و توجه زیادی را صرف این بچه میکنند. معمولاً فرزند اول مورد توجه فوری و تقسیم نشدۀ والدین خود قرار دارد. در نتیجه، این کودکان تا زمانی که فرزند دوم پدیدار شود، مأمنی شاد و امن را در اختیار دارند.
ناگهان، فرزند اول دیگر کانون توجه والدین نیست، دیگر مورد محبت و مراقبت فوری والدین خود قرار نمیگیرد و به عبارتی از آن موقعیت بی همتا عزل میگردد. محبتی که فرزند اول هنگام سلطه خود در اختیار داشت، اکنون باید تقسیم شود. فرزند اول اغلب باید منتظر بماند تا نیازهای این تازه وارد برآورده شود. فرزند اول دائماً تذکر میگیرد که ساکت باشد تا این فرزند تازه وارد آشفته نگردد.
هیچ کس نمیتواند توقع داشته باشد که فرزند اول بدون دعوا کردن، این جابجایی شدید را تحمل کند. فرزند اول سعی خواهد کرد موضع قدرت و امتیاز سابق خود را به هر قیمتی به چنگ آورد. کودک برای به دست آوردن موقعیت سابق خود دست به واکنشی از قبیل عصبانیت، پرخاشگری، لجاجت، چسبیدن به والدین، ناراحتی از جدایی و سایر رفتارهای اضطرابی، تشدید مشکلات مربوط به توالت رفتن یا پناه بردن به شیشه شیر و پستانک و سایر رفتارهای نشانگر واپس روی (پس رفت به کارهای ابتدایی).
امکان دارد فرزندان اول برای مدتی سرکش، بدرفتار و ویرانگر شوند و از خوردن و خوابیدن خودداری کنند و با عصبانیت واکنش نشان دهند، اما والدین احتمالاً مقابله به مثل خواهند کرد و سلاحشان بسیار قویتر خواهد بود. کودک احتمالاً این تنبیه را دلیلی برای سقوط خود دانسته و شاید از فرزند دوم که علت این مشکل است، متنفر شوند. مبارزه فرزند اول برای بازیافتن برتری خود در خانواده از همان ابتدا محکوم به شکست است. صرف نظر از اینکه فرزند اول چقدر تلاش کند، اوضاع هرگز به وضع سابق بر نخواهد گشت.
چه زمانی تولد فرزند جدید بیشترین لطمه را به فرزند اول وارد میکند؟
آلفرد آدلر معتقد است که فرزندان اول معمولاً ضربــۀ تغییر جایگاه خود را در خانواده احساس میکنند، اما آنهایی که بیشازحد نازپرورده بار آمدهاند بیشتر لطمه را میبینند. در ضمن، میزان این لطمه به سن فرزند اول خصوصاً زمانی که رقیب تازه وارد ظاهر میشود نیز بستگی دارد.
به طور کلی، هرچه فرزند اول هنگامی که فرزند دوم وارد میشود بزرگتر باشد، عزل کمتری را احساس خواهد کرد و کمتر واکنشهای تکانشی از خود نشان میدهد. شواهدی داریم که نشان میدهند کودکان کوچکتر (به ویژه کودکان زیر ۱۸ ماه) سختتر از بچههای بزرگتر، با تولد فرزند جدید سازگار میشوند زیرا کودکان کوچکتر هنوز نیازمند مراقبت و حمایت مادر میباشند.
چه عواملی در سازگاری کودک به ورود تازه وارد کمک میکند؟
عواملی که در سازگاری کودک به تولد خواهر یا برادر تازه واردش کمک میکنند عبارتاند از؛ خلقوخوی کودک، مشکلات مدیریتی او پیش از تولد فرزند جدید، سن کودک هنگام تولد خواهر یا برادر جدید، وضعیت روانی مادر، کیفیت رابطه زن و شوهر و شیوه مادر برای درگیر کردن کودک با فرزند تازهوارد (نورسیده).
مقاله مرتبط: پذیرفتن فرزند جدید و کودکان بزرگتر
مقاله مرتبط: سه تفاوت بین فرزندان بزرگ تر و کوچک تر
چه مقدار زمان لازم است تا فرزند اول با کودک تازه وارد رابطه برقرار کند؟
تعجب نخواهد داشت که تقریباً تمام بچههای خردسال به تولد فرزند جدید در خانواده واکنش منفی نشان میدهد. واکنشهای منفی فرزند اول نسبت به کودک تازه وارد، اکثراً ظرف ۴ ماه کاهش مییابد و ظرف یک سال بر طرف میشود.
چگونه فرزند خود را برای ورود کودک تازه وارد آماده کنیم؟
بهتر است در مورد سازگار شدن کودک با تولد خواهر یا برادر تازه واردش، نگاه پیشگیرانه داشته باشیم چون کیفیت رابطه خواهر و برادر تا حدودی ثبات دارد و کودکانی که در همان ماههای اول با این اتفاق سازگار میشوند، بعداً با خواهر و برادر خود کمتر اختلاف خواهند داشت. پدر و مادرها با یک رشته تمهیدات قبل از تولد فرزند جدید میتواند فرزند بزرگتر را آماده تولد خواهر یا برادرش کنند تا با این اتفاق بهتر سازگار شوند.
پدر و مادرها باید فرزند اول (بزرگتر) خود را برای ورود این تازه وارد آماده کنند. البته این که آماده کردن کودک را از چه زمانی شروع کنیم، به خود او بستگی دارد. خردسالان ۱۲(تا ۱۸ ماههای) که درک چندانی از زمان ندارند فقط چند روز یا چند هفته مانده به ورود این تازه وارد توجه میکنند. پیشدبستانیها (۲ تا ۵ ساله) نیز اگر چه هنوز در زمان حال زندگی میکنند ولی بسیار کنجکاو هستند و در مورد تغییرات ظاهری مادر دقت به خرج داده و در مورد آن سؤال میکنند. این واقعه، سؤالاتی مثل «بچهها چه جوری به دنیا می آین», «برادر یا خواهر من چه جوری رفته تو شکمت, آیا اون رو خوردهای» را برای کودک به همراه دارد. این سؤالات فرصتی را برای والدین ایجاد میکند تا کودک را برای پذیرش خواهر یا برادر تازه وارد خود آماده کنند. والدین باید به فرزند خردسال خود اطلاعات ساده، محسوس و در عین حال واقعی بدهند حتی اگر کودک در مورد آن سؤال نکرده باشد.
ورود این کودک تازه وارد برای فرزند ما استرس بزرگی است، پدر و مادرها باید سعی کنند که سایر استرس کودک خود را به حداقل برسانند تا کودک در کنار آمدن با این واقعه استرسزا کم نیاورد. به پدران و مادران توصیه میشود تا قبل از تولد فرزند جدید و بعد از آن، کاری کنند تا زندگی کودک خود، نظم و ثبات پیدا کند. آنها باید تغییراتی چون جدایی اتاق خواب، جدایی تخت خواب یا رفتن به مهد کودک را قبل از تولد این تازه وارد به خانه اعمال کنند تا کودک قبل از ورود این تازه وارد به روال جدید زندگی عادت کند و این تغییرات را به دلیل به دنیا آمدن نوزاد جدید قرار ندهد و احساس نکند که به علت ورود نوزاد جدید از آغوش والدین ترد شده است.
وقتی نوزاد را به خانه میآوریم، چگونه با فرزند بزرگتر خود برخورد کنیم؟
وقتی نوزاد را به خانه میآورند، رسیدگی زیاد پدر، پدر بزرگ و مادر بزرگ و اطرافیان به فرزند بزرگتر، سازگاری او را آسانتر میکند. توجه پدر، تأثیر مستقیم و غیرمستقیمی بر سازگاری فرزند بزرگتر میگذارد. افزایش توجه پدر باعث میشود کودک برای مراقبتها و رسیدگیهای مادر جانشینی پیدا کند و درعینحال، مسئولیتهای مادر نیز کاهش مییابد.
پدر و مادر باید طوری برنامهریزی کنند که زمانی را فقط به فرزند بزرگتر اختصاص دهند حتی اگر این توجه محض به فرزند بزرگتر ۱۰ تا ۱۵ دقیقه در روز باشد هم میتواند راه را برای سازگاری کودک هموار سازد.
توصیه پایانی؛ هرگز فرزند بزرگتر خود را فراموش نکرده و او را از قلم نیندازیم.
ثبت ديدگاه