مدیران در ایجاد انگیزه یا کاهش آن در کارمندانشان، نقش مهمی دارند. هر شغل از عناصری تشکیل شده است که یک مدیر با توجه به این عناصر، می تواند کارمندانش را نسبت به کارشان دلگرم تر کرده و از ایجاد احساس روزمرگی در آن ها پیشگیری کند. با این اقدام، نه تنها کارمندان و کارگرها با رضایت خاطر بیشتری کار می کنند، بلکه بازده کاری آن ها نیز افزایش پیدا می کند.
مشاغل از حیث نیاز به مهارت های گوناگون متنوعند. به طور مثال شغل منشی گری دارای چند مهارت است؛ مانند:
- جواب گویی به تلفن
- تایپ کردن خوب و …
بنابراین اگر مدیری احساس می کند منشی اش در کارش دچار روزمرگی شده، می تواند مهارت های شغلی او را افزایش دهد و یا در کارش تنوعی ایجاد کند. به طور مثال از منشی اش بخواهد به غیر از جوابگویی به تلفن و تایپ کردن، امور بایگانی، تکثیر و فکس را نیز انجام دهد.
اهمیت دادن به کار کارمندان
بد نیست هر از گاهی کارهایی را که احساس می کنید کارمندتان به آن ها علاقه دارد و فکر می کنند آن ها کارهای مهمی هستند را به آنان بسپارید. مثلا اگر مدیر یک کارگاه مبل سازی هستید و احساس می کنید که یکی از کارگرهایتان دوست دارد در مرحله نهایی ساخت مبل مشارکت داشته باشد، یک روز از او بخواهید در این بخش به دیگران کمک کند تا ضمن احساس هویت نمودن از ساخت محصول تمام شده، بتواند میزان مشارکت و اثر گذاری کار خود را بر کل فرآیند ارزیابی نماید.
استقلال در شغل
تا حد امکان به افرادی که برایتان کار می کنند، اجازه بدهید مستقل عمل کنند و برای کارشان برنامه ریزی داشته باشند.
به طور مثال می توانید اگر مسئول خدمات اداره، سال هاست که کارهای خود را به صورت منظم انجام میدهد و احساس میکنید دچار روزمرگی شده است، با سپردن تنظیم ساعت های پذیرایی به خود وی و یا واگذار کردن نحوه هزینه تنخواه تشریفات به او، میزان استقلال در کارش را افزایش دهید.
بازخورد فرد از محیط
همه انسان ها در هر کاری که باشند، دوست دارند توسط دیگران دیده شوند. دریافت بازخورد و آگاه شدن از نتیجه کارهای ما، در ایجاد انگیزه یا دلزدگیمان تاثیر زیادی دارند؛ به همین دلیل است که یک معلم وقتی دانش آموزانش با نمره های خوب فارغ التحصیل می شوند، احساس خوشایندی نسبت به کارش پیدا می کند. شما به عنوان یک مدیر می توانید از همین امر استفاده کنید و با ارایه بازخوردهای متناوب به کارکنانتان، اشتیاق و انگیزه آنان را افزایش دهید.
هدف گذاری و ارزیابی
مدت های زیادی است که مدیران در سراسر جهان، برای ایجاد انگیزه و ارتقای عملکرد افراد و تیم هایشان، از تکنیک هدف گذاری و ارزیابی استفاده میکنند. هدف باید دارای ۲ ویژگی عمده باشد:
- نخست این که مشکل و در عین حال قابل دسترس بوده.
- و دوم این که قابل اندازه گیری و مشخص باشد.
کارمندان باید به طور دقیق بدانند چه اهدافی را باید دنبال کنند و در میانه راه، باید یک ارزیابی عملکرد انجام شود تا مشخص شود که تاچه اندازه سازمان یا تیم، به اهداف برنامه ریزی شده نزدیک شده است. این ارزیابی نحوه عملکرد کارکنان را مشخص خواهد کرد و کارکنان از بازخورد کارشان آگاه خواهند شد.
بر اساس این ارزیابی، می توان برنامه ریزی لازم برای رسیدن بهتر به اهداف تعیین شده را انجام داد. ارزیابی از عملکرد برای رسیدن به هدف بسیار مهم است و همه مدیران باید ارزیابی عملکرد را به عنوان جزئی از برنامه های خود داشته باشند.
ثبت ديدگاه