با استفاده از تئوری انتخاب، تا چه اندازه می توانید آزادی و اختیار شخصی بیشتری را تجربه کنید؟ در این فصل به ده اصل تئوری انتخاب می پردازیم. با پیروی از این ده اصل است که می توانیم آزادی و اختیار شخصی خود را ابتدا تعریف و سپس باز تعریف کنیم…

اصول تئوری انتخاب

تنها فردی که می توانیم رفتارش را کنترل کنیم، خودمان هستیم. تمام آنچه می توانیم از دیگران دریافت کنیم و به دیگران بدهیم، «اطلاعات» است. این که با این اطلاعات چگونه برخورد کنیم، انتخاب خود ما یا دیگران است.

تمام مشکلات روان شناختی طولانی مدت، از مشکلات رابطه ای نشات می گیرند. مشکلات رابطه ای تا حدودی علت مشکلات دیگری چون درد، خستگی، ضعف و برخی بیماری های مزمن، که معمولاً به آن بیماری های سیستم ایمنی گفته می شود، نیز هستند…

اصول تئوری انتخاب
همیشه آن رابطۀ مشکل دار، بخشی از زندگی کنونی ماست. برای کشف این روابط، نیاز نیست جستجوی چندان دور و درازی انجام دهیم. این رابطه یک رابطه در گذشته یا آینده نیست، بلکه همواره یک رابطۀ کنونی است؛ چیزی که همین الان در جریان است. در این جاست که باید تعریفی دوباره از آزادی ارائه دهیم. می توانیم از خیلی چیزها آزاد و رها باشیم اما هرگز نمی توانیم بدون برخورداری از حداقل یک رابطۀ رضایت بخش شخصی، آزاد باشیم و شادمان و خرسند زندگی کنیم.

وقایع دردناکی که در گذشته بر ما رفته است، اگر چه بر آنچه امروز هستیم تاثیری شگرف داشته، ولی بازنگری و مرور این گذشتۀ دردناک، بر آنچه امروز لازم است انجام دهیم، یعنی بهبود بخشیدن به رابطۀ مهم کنونی مان، اثر ناچیزی دارد و هیچ کمکی به ما نمی کند.

وظیفۀ ما این است که برای اصلاح و بهبودی روابط کنونی خود، آنچه از دستمان بر می آید انجام دهیم. باور به این که با درک گذشته می توانیم امورات کنونی خود را رسیدگی کنیم، در واقع خود را زندانی چیزهایی که تمام شده و رفته است می کنیم، و بعید است که با این روش بتوانیم احساس آزادی بیشتری کنیم.

ما توسط پنج نیاز ژنتیکی هدایت می شویم که عبارتند از:
    1. نیاز به بقا و زنده ماندن
    2. نیاز به عشق و احساس تعلق
    3. نیاز به قدرت
    4. نیاز به آزادی
    5. نیاز به تفریح

فقط خودمان می توانیم درباره نیازهایمان اظهار نظر کنیم

این نیازها باید ارضا شوند. می توان ارضای این نیازها را به تاخیر انداخت، ولی نمی توان منکر وجودشان شد. و فقط خود ما می توانیم بگوییم چه وقت نیازهایمان ارضا شده اند و هیچ کس دیگر نمی تواند در این خصوص اظهار نظر کند. ما می توانیم به دیگران کمک کنیم، اما هیچ گاه نمی توانیم نیازهای دیگران را برایشان ارضا کنیم. ما فقط می توانیم نیازهای خود را ارضا نماییم، و تلاش برای ارضای نیازهای دیگران یعنی صرف نظر کردن از آزادی خودمان.

ما می توانیم نیازهایمان را فقط از طریق تصویر یا تصاویری که در دنیای مطلوب خود داریم ارضا کنیم. زمانی بیشترین آزادی را تجربه می کنیم که بتوانیم تصویر یا تصاویر موجود در دنیای مطلوب خود را ارضا کنیم.
تمام آنچه از تولد تا مرگ از ما سر می زند رفتار است. تمام رفتارهای ما یک رفتار کلی است که از چهار موُلفۀ به هم پیوسته زیر تشکیل شده است:

  • عمل
  • فکر
  • احساس
  • فیزیولوژی

رفتارهای کلی

تمام رفتارهای کلی معمولاً با فعل، آن هم به صورت مصدر یا اسم مصدر و یا موُلفه ای که در هنگام بروز رفتار بیشتر قابل تشخیص است، نامگذاری می شوند. برای مثال به جای استفاده از عبارت من افسرده هستم یا من افسرده شده ام، درست آن است که بگوییم، من افسردگی را انتخاب کرده ام، من افسردگی می کنم. پذیرفتن این اصل برای پیروان کنترل بیرونی دشوار است، اما عدم درک درست این اصل باعث می شود بخش زیادی از آزادی خود را از دست بدهیم.

تمام رفتارهای کلی، انتخابی هستند اما ما فقط بر موُلفه های عمل و فکر به طور مستقیم، و بر موُلفه های احساس و فیزیولوژی به طور غیر مستقیم کنترل داریم. به این معنا که با انتخاب شیوۀ عمل و فکرمان و به واسطۀ آن ها احساسات و فیزیولوژی خود را نیز می توانیم کنترل کنیم.

درک این نکته، باعث می شود که بیهوده به دنبال کنترل چیزهایی که نمی توانیم کنترل کنیم نباشیم. اگر بتوانیم اعمال و افکار رضایت بخش تری در خود ایجاد کنیم، در این فرآیند میزان زیادی آزادی و اختیار شخصی را به دست خواهیم آورد.

اصل بنیادی

هرگاه احساس کردید در رابطه ای که هستید، آزادی دلخواهتان را ندارید، به این دلیل است که شما یا طرف مقابل یا هر دوی شما با هم نمی خواهید این اصل تئوری انتخاب را که می گوید: «شما فقط می توانید زندگی خودتان را کنترل کنید.» بپذیرید؛ تا این اصل بنیادین را نیاموزید نمی توانید از دیگر مفاهیم تئوری انتخاب مثل مفهوم نیازهای اساسی، دنیای مطلوب و رفتار کلی استفاده کنید.

اما اگر این اصل بنیادی را بیاموزید، آنگاه تمام اصول تئوری انتخاب در اختیار شما قرار می گیرد. آن وقت می توانید صرف نظر از طرز برخورد کسانی که می خواهید، به آن ها نزدیک شوید، و بیشتر نزدیکشان شوید. البته هر چه بیشتر با تئوری انتخاب آشنا شوید، بیشتر می توانید با آن ها کنار بیایید و با هم به سازگاری برسید. تئوری انتخاب طرفدار این قانون طلایی است و کسب آزادی برای به کارگیری این قانون، هدف غایی این کتاب است….

 

منبع: گلاسر ،ویلیام ؛ صاحبی ، علی ؛ تئوری انتخاب (درآمدی بر روان شناسی امید) ، سایه سخن ، ۱۳۹۲.

مرکز روانشناسی اکسیر شهرک غرب