آیا با افزایش سن، حافظه ما بدتر و بدتر می شود؟ قطعاً خیر! بلکه مانند چیزهای دیگر، مورد غفلت قرار گرفته می شود. معمولاً افراد زمانی که تحصیلاتشان به پایان می رسد، دیگر به صورت فعال از حافظه خود استفاده نمی کنند.
ما حافظه را ضعیف می کنیم!
اطلاعات در زندگی واقعی، به ندرت به طور منظم سازمان دهی می شود. حافظه ما ممکن است که با افزایش سن بدتر شود؛ اما به این علت است که ما این اجازه را می دهیم و آن را ضعیف می کنیم. این اتفاق به دلیل عادات عمیق و ریشه ای ما می افتد.
یکی از جنبه های مهم دوران پیری، درک عاداتمان است. مجموعه ذهن و جسم و روح ما، شامل تمامی عادات ماست که تا وقتی آن ها را به طور کامل مورد بررسی قرار ندهیم، نمی توانیم به خوبی آن ها را بشناسیم. عادات در طول زمان بدتر نمی شوند؛ بلکه باعث روزمرگی و تکرار می شوند. این امر باعث استفاده از الگوهای دیروز و بازسازی آن ها، بارها و بارها می شوند.
ارتباط احساس امنیت با انجام عادات
علاوه بر این، احساس امنیت زیادی در انجام عادات وجود دارد؛ مانند نگاه کردن به دو طرف خیابان هنگام رد شدن از آن است. این منابع، پاسخی آماده برای ما خواهد بود، قبل از اینکه وقتی با یک محرک روبه رو شده و سوالی بپرسیم و منتظر پاسخ باشیم. گاهی اوقات یک فرد مبتلا به زوال عقل پیشرفته، می تواند با دیگران بدون آشکار شدن شدت اختلالش، تعامل داشته باشد و این امر به دلیل عادات اجتماعی عمومی وی است.
عادات کم کم، جای خلاقیت را در ذهن می گیرند. بیشتر زندگی ذهنی ما را عادات اشغال کرده و باعث ضعف روانی ما می شوند. این استراتژی، تنها زمانی که شرایط پایدار و قابل پیش بینی است، قابل استفاده است. برای جوانان قوانین زندگی نا معلوم می باشد و فضاهای زیادی برای ریسک پذیری خودانگیختگی و ابتکار وجود دارد.
سپری در برابر اضطراب
برای یک فرد مسن تر، بسیار راحت تر است که به شیوه های قبلی و آشنا عمل کند. عادت آسایش و امنیت را به بار می آورد. هر روز و هر عمل قابل پیش بینی و امن است. عادات مانند سپری در برابر اضطراب قرار می گیرد.
مشاهده و بررسی عادات بسیار سخت است؛ زیرا آن ها بسیار آشنا و مشخص هستند. عادات باعث احساس لذت می شوند. ما باید فضایی برای مشاهده عادات خود و چگونگی تاثیر آن بر رفتارمان، بسازیم. در ابتدا بدون قضاوت، واکنش های خود را در شرایط مختلف ثبت کنیم. این بسیار کمک کننده خواهد بود، در مشاهده رفتار، واکنش ها، الگوهای واکنش و پاسخ های شرطی ما.
عادات، سپری در برابر شناخت عمیق تر خودمان است. ما آن ها را در اواخر دوران کودکی و از طریق تحصیل و شرایط فرهنگی به دست می آوریم. با تقلید این رفتارها، تحسین دیگران را برمی انگیزیم و باعث احساس آرامش بیشتر در خود می شویم. تمایل به حفظ یک زندگی راحت و با ثبات، باعث می شود تا به ایجاد عادات اضافی بپردازیم که ما را از ناخشنودی و عدم اطمینان می رهاند. ما از تضادهایمان بی اطلاع هستیم و احساس خواب آلودگی از آرامش درونی خود داریم.
خیلی سخت است که بدون عاداتمان کاری انجام دهیم؛ اما باید سعی کنیم نسبت به آن ها آگاه شده و نفوذپذیری آن ها را کاهش دهیم. زندگی درونی ما، بدون این آگاهی ها نمی تواند رشد پیدا کرده و به بلوغ برسد…
ثبت ديدگاه