گاهی اوقات بدترین منتقدان دیگران نیستند؛ بلکه خودمان هستیم. چه کار می کنید زمانی که سم در داخل شما وجود دارد؟ شما سعی می کنید آن را از بین ببرید؛ اما این به آن معنا نیست که دکمه خروجی را فشار داده و سم خارج می شود؛ به ویژه اگر این سم، به عادت های بد یا ادراک ناسالم، تبدیل شده باشد.
از کجا بفهمید به خود سخت می گیرید ؟
فکر، به راحتی دور انداخته نمی شود؛ اما با تمرین های کافی، می توان آن را مدیریت کرد. یکی از این سم ها، سخت گیری به خود است. در ادامه، علائمی آورده شده است که نشان می دهد آیا به خود سخت می گیرید یا خیر…
– سرزنش کردن خود
برای چیزهایی که تحت کنترلتان نیست، خود را سرزنش می کنید. خوب است که مسئولیت اشتباهاتی که انجام داده اید را بپذیرید، زیرا باعث می شود در انجام کارها بهتر عمل کنید؛ اما وقتی به خودتان سخت می گیرید، فراموش می کنید که شما هم انسان هستید.
وقتی کارها آن طور که برنامه ریزی کرده بودید پیش نمی رود، شروع به سرزنش خود می کنید؛ حتی اگر تمام تلاش خود را کرده باشید. به جای سرزنش خود، چیزهایی را که نمی توانید تغییر دهید را بپذیرید و تمرکز خود را بر روی کارهایی که برای بهتر شدن موقعیت می توانید انجام دهید، بگذارید.
– تمرکز بر روی کارهای ناتمام
اینکه برای رسیدن به اهداف خود تلاش کنید، بسیار عالی است؛ اما اگر شروع به مقایسه موفقیت خود با شخص دیگری کنید، ممکن است پیشرفت های خود را بدست فراموشی بسپارید. هر کس به شیوه های مختلف رشد می کند و فقط به این دلیل که شما جایی نیستید که می خواهید، هنوز به این معنی نیست که هرگز به آنجا نخواهید رسید. فقط کافی است، بهترین کارها را انجام دهید و به آرامی از کوه بالا بروید.
به یاد داشته باشید، موفقیت یک شبه وجود ندارد…
– نپذیرفتن تعریف های دیگران
هنگامی که شما به خود سخت می گیرید ، به چرخه ای از گفتار منفی با خود می رسید. در نتیجه، حتی زمانی که کسی از شما تعریف واقعی می کند، شما آن را به عنوان دروغ درک می کنید؛ نه به این دلیل که این معنا را می دهد، بلکه به این دلیل که خود انتقادی شما تصویری را که از خودتان می بینید را تغییر می دهد.
عزت نفس خود را افزایش دهید و اطراف خود را از کسانی که شما را دوست دارند و بهترین ها را در شما می بینید، پر کنید. هنگامی که زمان خود را صرف افرادی می کنید که به شما یادآوری می کنند که خود را دوست بدارید، در نتیجه راحت تر معایب و نقایص خود را می پذیرید.
× ندای درون
مسلما یکی از بهترین راهکارها برای خاموش کردن ندای درونتان، داشتن نقطه نظری واقع گرایانه و مهربان در مقابل آن است. با صدای بلند یا از طریق نوشتن، پاسخ های صادقانه ای را به آن ندا بدهید. در این مورد لازم است از ضمیر اول شخص «من» استفاده کنید. مثلا بگویید: “من فرد با ارزشی هستم و خصوصیات خوبی در من وجود دارد که می تواند دیگران را به سمت من متمایل سازد.”
اگر با چنین لحنی با ندای درون خود برخورد کنید، می توانید آن صدای مخرب انتقادگر را خنثی کنید
– نادیده گرفتن ایده های خود
ما ممکن است دانشمند و یا هنرمند با استعداد نباشیم؛ اما همه ما توانایی خلاقیت داریم. اگر قبل از اینکه ایده های خود را با دیگران به اشتراک بگذارید، آن ها را نادیده می گیرید، پس شما به خود سخت می گیرید . به جای اینکه سریع به قضاوت یک ایده بپردازید، اجازه دهید آن ها بیرون بیایند و شکوفا شوند. اغلب، ما ترس از اجرای ایده به دلیل شکست داریم؛ تا وقتی که امتحان نکنید، نخواهید فهمید.
– تمرکز بر روی اشتباهات
هنگامی که شما بیش از حد بر آنچه که اشتباه کرده اید متمرکز می شوید، نشان دهنده این است که در گذشته گیر کرده اید که مانع از حرکت رو به جلوی شما می شود. به جای سرزنش خودتان، از اشتباهاتی که انجام داده اید، می توانید از آن ها درس بگیرید. این غیر ممکن است که زندگی بدون شکست، صدمه زدن و آسیب زدن به دیگران (حتی غیر عمد) باشد.
– اسنادهای نادرست
یکی از موانع موجود در برابر شادکام بودن انسان ها، اسنادی است که در برابر شکست های خود دارند. اسناد یعنی نسبت دادن چیزی به چیز دیگر؛ این اسناد به شکل درونی ــ بیرونی، پایدار ــ ناپایدار و کلی ــ جزئی هستند. اگر در برابر ناکامی ها، اسنادمان درونی، پایدار و کلی باشند، یعنی شکست هایمان را به توانایی های درونی خود نسبت داده و این ناکامی ها را پایدار و همیشگی بدانیم و آن ها را به همه زمینه های زندگیمان ازجمله تحصیلی، شغلی و… نسبت دهیم، ناامیدی و افسردگی تمام وجود ما را خواهد گرفت.
درصورتی که برای شادکام زیستن، باید این اسناد را تغییر دهیم؛ یعنی آن ها را بیرونی، ناپایدار و جزئی بدانیم. زندگی ما خالی از مشکلات و ناکامی نیست. ما باید نحوه برخورد با این مسائل را بدانیم و هر شکستی را به عنوان پله ای برای موفقیت به حساب آوریم و از ناکامی ها درس گرفته و ناامید نشویم.
– به ندرت به خودتان استراحت می دهید
فشار زیاد به خود وارد کردن، زمانی که احساس بدی دارید، بی نتیجه است. هنگامی که احساس بدی می کنید، کارهایتان را نیز بدتر انجام خواهید داد. گاهی اوقات، خوب است که یک گام به عقب بر گردیم و به یاد داشته باشیم که زمانی را برای سرگرمی و استراحت اختصاص دهیم.
اگر شما فقط به دنبال کار و رسیدن به اهداف خود باشید، کم کم عزیزان خود را از دست می دهید و نمی توانید خاطره ای خوش برای خود ایجاد کنید.
ثبت ديدگاه