هکرها و دانشمندان حافظه، می گویند می توان خاطرات نادرست را در ذهن هر انسانی کاشت. عموم انسان ها به خاطره ها، همچون کپسول های بی نقصی از زمان می نگرند که گذشته ما را در خود ذخیره کردهاند. ما با مرور خاطره ها می دانیم که هستیم و چه کارهایی در زندگی کرده ایم. اما مساله بسیار پیچیده تر از این هاست. هکرهای حافظه می گویند کاشتن خاطره ای نادرست و ناموجود در ذهن هر فرد و هک حافظه ، به طور هشدار دهنده ای ساده است.
تکنیک های خاطره سازی
جولیا شاو، روان شناس مجرمان و متخصص حافظه و خاطره، می گوید می توان با تکنیک های خاطره سازی، به انسان ها القا کرد که کاری را در گذشته انجام داده اند، بدون این که حتی به انجام دادن آن فکر کرده باشند. او که نویسنده کتاب “توهم حافظه” است، میگوید:
«حافظه، شبکه ای از سلول های مغزی است که در سرتاسر مناطق مغز گسترده است و همواره به روز می شود.»
با قابلیت ثبت و یادآوری خاطرات، انسان ها می توانند مهارت های گوناگون را فراگیرند و نکات جدید بیاموزند؛ اما همین قابلیت آنقدر آسیبپذیر است که می تواند نقطه آغاز نفوذ به خاطرات و دست کاری آن ها باشد. به اعتقاد جولیا شاو، «هربار که شما خاطره ای را تعریف می کنید، با روایت جزئیات جدید که ممکن است ساخته ذهنتان باشد، حافظه را تغییر می دهید.»
مثالی راه گشا
او به مثالی راه گشا اشاره می کند: «اگر فکر می کنید که از زمانی که دو سال و نیمه بودید، خاطره ای به یاد دارید، این خاطره ای نادرست است. ذهن کودک در آن سن، هنوز برای ذخیره سازی خاطرات آماده نیست. اما اگر عکسی از آن روزها داشته باشید، این توهم در شما بروز می کند که آن لحظه را به یاد می آورید. به همین سادگی می توان خاطرات را درونی کرد.»
نفوذ به حافظه و کاشت خاطرات
نفوذ به حافظه و کاشت خاطرات می تواند پیامدهایی جدی برای سیستم قضایی و تعقیب مجرمان داشته باشد. جولیا شاو می گوید با هک حافظه می توان فرد را اقناع کرد که مرتکب جرمی شده که هرگز رخ نداده است. او می گوید این کار را انجام می دهد تا نشان دهد که فرآیند بازجویی در دادرسی می تواند خاطرات را تحریف کند. به این ترتیب که شما آنقدر یک موضوع را تکرار می کنید تا تخیل فرد با حافظه اش، در هم آمیزد و در نهایت تسلیم تصویری شود که برایش ساخته شده است.
تسلیم شدن حافظه
وقتی تخیل با خاطره درآمیزد، حافظه تسلیم می شود و درها را به روی نفوذگران می گشاید. دیگر تفکیک خیال و واقعیت ناممکن می شود و فرد واقعا فکر می کند که آنچه به او القا شده، بخشی از خاطره هایش است. همین پدیده می تواند رویدادهایی نظیر «خاطرات ناممکن» را توضیح دهد؛ وقتی فرد تصور می کند که ذهن و جهانش در تسخیر موجودات فرازمینی است، یا فیلمی دیده که به رویاهایش هم راه یافته و پس از آن گمان می کند که دنیای فیلم، به دنیای واقعی پیوند خورده است…
نفوذ به خاطرات می تواند جنبه های درمانی هم داشته باشد. از همین ترفندها می توان برای «حذف احساسات مرتبط با خاطرات» بهره گرفت. اگر یک جدایی در زندگی کسی، چنان ویرانگر باشد که بتواند جان و روانش را مختل کند، می توان آن خاطره و احساسات مرتبط با آن را از حافظه زدود.
برای مثال دانشمندان توانسته اند با بهره گیری از “اپتوژنتیکس” (تکنیکی که در آن با استفاده از نور، بخش هایی از مغز موش ها را در آزمایشگاه روشن و خاموش می کنند) هراس مرتبط با خاطره های بد را از ذهن موش ها پاک کنند. این کار هنوز روی انسان ها انجام نشده، چون نیازمند ایجاد سوراخی بزرگ در جمجمه است؛ اما این کار ممکن است.
سخن آخر
با این توضیحات، آیا آنچه به عنوان حافظه می شناسیم، مرجعی معتبر برای شناخت ما است؟ جولیا شاو می گوید: «واقعیت چیزی نیست جز برداشت و دریافت شما، ناب و بیدخل و تصرف. دریافت واقعیت تجربه ای کاملا شخصی است. هر روز که شما از خواب بیدار می شوید، آدم جدیدی هستید چون دریافتتان از واقعیت متفاوت است.»
به اعتقاد او همه خاطره ها اساسا نادرست اند؛ بعضی کمی نادرست و برخی کاملا نادرست: «تجربه هایی در ذهن ما وجود دارند که هرگز رخ نداده اند.»
منبع : دویچه وله فارسی
ثبت ديدگاه