فشار روانی و تأثیر آن بر کارکنان در محیط کاری، در سال های اخیر مورد توجه قرار گرفته است. افراد فقط در محیط کار زندگی نمی کنند، بلکه آنچه کارکنان را در محیط کار تحت تأثیر قرار می دهد، در خانه نیز تأثیرگذار می باشد. برخی از کارکنان فشار روانی را بهانه ای برای انجام ندادن درست وظایف محوله قرار می دهند.
بسیاری دیگر، فشار روانی زیادی را متحمل می شوند. کارکنانی نیز هستند که برای انجام صحیح کار می بایست، فشار مناسبی برای آنان ایجاد نمود. هدف مدیریت فشار روانی این است که به کارکنان کمک شود سطح فشار روانی متناسب با توانایی خود را برای انجام صحیح کار دریابند و تا مرحله تغییر، آن را حفظ نمایند.
فشار روانی شغلی چیست؟
- جمع شدن عامل فشارزا در وضعیت های مرتبط با شغل
- کنش متقابل بین شرایط کار و ویژگی های فردی شاغل، میزان بیش از حد خواست های محیط کار و در نتیجه فشارهای مرتبط با آن است که فرد بتواند از عهده آن ها بر آید.
عوامل فشارزای شغلی
– مسئولیت :
موجب فشار است و به نحو چشمگیری به افسردگی، اضطراب و روانپریشی منجر می شود؛ هرچه میزان مسئولیت فرد در مقابل دیگران بیشتر شود، باید دقت و زمان بیشتری را در واکنش و برخورد با سایرین صرف کند و در نتیجه فشار نیز بیشتر خواهد شد.
– عدم امنیت شغلی:
در شرایطی شغلی دنیا، هیچ شغلی دائمی نیست و حفظ شغل در بقای آن بستگی به میزان فعالیت خود فرد دارد ولی عدم آگاهی از این موضوع موجب ترس و کنار گذاشته شدن یکی از فشار های روانی است.
ترس از تنزل مقام یا کنار گذاشته شدن، در افرادی که می دانند بدون ارج بالا و بالاترین سطح پیشرفت در کار خود رسیده اند، بسیار شدیدتر است. این افراد به پرکاری می پردازند تا همچنان خود را در اوج نگهدارند و در عین حال می کوشند عدم احساس امنیت شغلی را مخفی کنند و بدین ترتیب بیش از پیش در معرض فشار قرار می گیرد.
– ابهام نقش:
اگر شخص اطلاع کافی از شغل و کاری که به عهده گرفته نداشته باشد، بدین معنی که اهداف کاری وی چنانچه باید و شاید واضح و صریح نباشد و او نتواند با اهداف و انتظارات خود، همکاران و مسئولیت های محوله ارتباط درستی برقرار سازد، این حالت باعث ایجاد نارضایتی شغلی و فشار و اضطراب در کارمندان می شود.
– تعارض شغلی :
شخص در محیط کار خود با وظایف یا نیازهایی مواجه می شود که واقعا علاقه ای به انجام آن ها نداشته و یا اینکه تصویری از انجام آن کارها در ذهن نداشته باشد.
متداول ترین مورد در این زمینه هنگامی دیده می شود که فرد دو گروه مختلف که دو خواست و دو هدف متفاوت دارد، واقع شود و به دوسو کشیده شود و یا شرایطی قرار گیرد که بین خواسته ها و انتظاراتی که از او می رود، تعارض وجود داشته باشد. افرادی که به شغل اداری و تخصصی اشتغال دارند، بیشتر از بقیه در معرض این فشارها قرار داشته و آسیب پذیرترند.
– شرایط کاری :
عواملی چون شرایط نامطلوب کاری، تندکاری، تلاش طاقت فرسای فیزیکی، ساعات بسیاری را در محیط کار گذراندن و پرکاری مفرط، موجب اختلال در سلامت روانی می شود. کار خسته کننده و تکراری و محیط نامطلوب فیزیکی و روانی از جمله: سروکار داشتن با افراد تندخو و همـــــکاران پرخاشگر، علاوه بر اختلال سلامت روانی موجب کاهش سلامت جسمانی نیز می شود؛ این افراد زودتر و بیشتر از افراد دیگر به بیماری مبتلا می شوند و دیرتر بهبود می یابند.
– روابط با مافوق :
در شرایطی که کارکنان رئیس خود را فردی با فکر و ملاحظه کار احساس کنند، روابط دوستانه ای ایجاد می شود که بر اساس اعتماد متقابل، احترام و صمیمیت بوده، موجب عدم بروز فشار بر کارکنان خواهد شد. کارکنانی که احساس کنند رئیس مراعات آنان را نمی کند و نسبت به منافع آنان بی تفاوت است، تحت فشار بوده و بیشتر در معرض اختلال روانی هستند.
– تراکم کاری:
بعضی افراد زمانی که خیلی نزدیک به دیگران کار می کنند، احساس ناراحتی می کنند؛ در حالی که اگر عده ای در کنار بقیه کار نکنند، احساس تنهایی می کنند؛ در هر حالت، تراکم کاری (مثبت یا منفی) می تواند ایجاد فشار نماید.
– روابط با همکاران:
نبودن روابط خوب بین همکاران، عامل اساسی و محور بی اعتمادی، عدم صمیمت و رقابت ناسالم یکی از عوامل مهم ایجاد و فشار است.
اقدامات پیشگیرانه
- انتقال خلق و خوی دمدمی مزاج و عدم تمایل به تصمیم گیری قاطع و سازنده، آفتی برای سازمان به شمار می رود؛ زیرا این خلق و خو، اگر در صف گسترش یابد، باعث اختلال روانی و درنهایت افت ستاد سازمان میگردد. همانطور که گفته شد، انگیزش و فشار اگر به درستی به کار گرفته شده و متعادل باشند، سازنده می باشند؛ پس سعی شود از فشارهای روانی نتایج مثبت گرفته شود.
- سعی کنید افراد کاردان و با تجربه را در سمت های کلیدی و مدیریتی قرار دهید و با در اختیار قراردادن امکانات و اطلاعات مورد نیاز، زمینه موفقیت وی و در نهایت سازمان را فراهم نمایید.
- از ایجاد فشارهای عمومی مانند انتقال ناگهانی و بدون اطلاع فرد و یا در انتظار گذاردن طولانی و بدون دلیل کارمند برای دریافت هایی که مستحق آن است اجتناب گردد.
- سازمان هایی هستند که به دلیل عدم تخصص در گماردن افراد در جای واقعی خود از بدو کار اشتباه می کنند. سعی شود هرکس باتوجه به علاقه و لیاقت و تخصص در جایی که باید باشد قرار گیرد؛ به ویژه اگر فرد روی پستی قرار گیرد که بالاتر از سطح کارآیی وی باشد، این کار هم باعث خراب شدن کارمند و هم کارخواهد شد و در نهایت تعادل روانی کار به هم خواهد خورد.
برخی اقدامات پیشگیرانه دیگر…
- اخبار ناخوشایند جدی گرفته شود و اگر واقعی است، از ابتدا و قبل از اینکه خیلی دیر شود با آن مقابله شود.
- آموزش کارکنان می تواند در ایجاد محیطی آرام با افزایش بنیه علمی و دانش کارکنان موثر باشد. به قول معروف، اگر کارمند سوار کار خود باشد با علاقه کار خواهد کرد و همیشه مورد تشویق و ترغیب قرار می گیرد که عامل اصلی برهم خوردن تعادل در فشار روانی می باشد.
- از طرز انجام کار کارمند به طور مکرر بازخورد داشته باشید. سعی شود اضافات شایستگی به صورت یک روال اداری و روتین درنیاید و اطمینان یابید آنچه را که باید اندازه بگیرید، عمل نموده است. ضمناً روی نتایج آن حساس باشید.
- طراحی شغلی اگر درست انجام گیرد، در موفقیت سازمان تأثیر بسزایی دارد. اگر عوامل شغلی طوری تعریف گردند که استاندارد و با توانایی های افراد سازگاری و مطابقت داشته باشند، یقیناً باعث خشنودی سازمان و کارمند خواهند شد.
- برای مدیران بهتر است از ایجاد فشار روانی جلوگیری نمایند تا این که صبر کنند و پس از ظهور درصدد مداوای آن برآیند.
در پایان ضرورت دارد این نکته یادآوری گردد که در هر سازمان باید قسمتی برای مشاوره و بهداشت روانی وجود داشته باشد تا کارمند بتواند مشکلات خود را مطرح و در واقع مشاوره بگیرد و شادابی روحی خود را حفظ نماید. مشاوره اگر به صورت دوستانه و محرمانه صورت پذیرد، عامل موثر و مثبتی در ایجاد روحیه کارمند، حل مشکلات و تعادل روانی در وی است.
نویسنده: دکتر محبوبه امیدی نژاد
ثبت ديدگاه