نقد فیلم سینمایی رگ خواب از دید روانشناسی
فیلم سینمایی رگ خواب در سال ۱۳۹۴ به کارگردانی حمید نعمت الله ساخته و در ۲۴ خرداد ۱۳۹۶ اکران شد . این فیلم از جمله فیلمهایی بود که در زمان خودش نظر منتقدان و کارشناسان زیادی را به خود جلب کرد و در کنار بهترین فیلمهای آن سال قرار گرفت و توانست از بیشترین امتیازات برخوردار شود.
در این مقاله قصد داریم تا به نقد و بررسی روانشناسانه فیلم سینمایی رگ خواب بپردازیم تا بتوانیم بهتر احوالات این فیلم را درک کنیم.
مینا زنی است که در ابتدای فیلم طلاق میگیرد و حال درصدد ساختن زندگی جدیدی برای خویش میباشد. او از همان اول، احساسها و حالاتش را در قالب نریشن برای پدر خویش (تماشاگر) بیان میکند. مینا به دلیل آنکه به تازگی از زندگی زناشویی خارج شده و تجربه عاطفی خوبی را هم نداشته، زنی شکننده و حساس است.
مرکز روانشناسی اکسیر تمام خدمات خود از جمله مشاوره خانواده، مشاوره ازدواج، مشاوره طلاق، مشاوره جنسی و … را به افرادی که تحت پوشش بیمه بانک های طرف قرارداد اکسیر هستند رایگان ارائه می دهد. جهت کسب اطلاعات بیشتر اینجا کلیک کنید.
تعریف کلی از فیلم سینمایی رگ خواب
فیلم سینمایی رگ خواب زندگی زنی تنها، با حجم اندوهی به وسعت عالم است که با خود به دوش می کشد. اندوهی که به خاطر ناراضی بودن پدرش از خود به دوش دارد؛ غم تنهایی و حس بی ارزش بودن که باعث میشود خودش را بهخودیخود عمیقاً دوست نداشته باشد؛ محبت و عشق گمشدهای که با جدایی عاطفی از پدر، مرگ مادر در کودکی، جدایی از همسر و شکست عاطفی در زندگی مشترک گره خورده در طول مسیر فیلم بهواسطه آشنایی با مردی به نام کامران ابتدا التیام می یابد و بارقههایی از نور و روشنایی در زندگی نفرینشده او میتاباند و او را از حس عشقی عجیب و بی بدیل سرشار و گرم میکند.
اما چه میشود کرد؟
کسی که طرحواره هایی از نقص و شرم غیر واقعی را برای خود از کودکی پذیرفته و در تله بی ارزشی به سر میبرد با این عشقها و اتفاقات خاص کارش کار نمی شود! بلد نیست خودش باشد، بلد نیست به خودش توجه کند، احساس بیپناهی و طرد و رهاشدگی همه وجودش را فرا گرفته و به خوب بودن ذات خودش شک دارد. وقتی احساس بی ارزشی با محرومیت هیجانی پیوند می خورد احتمال افتادن در دام عشقی بی وصال و جانکاه هم افزایش مییابد. با دیدن محبتی کوچک از هر مردی میتوانی آن را تبدیل به اسطوره بی بدیل عشقورزی در کل دنیا و تاریخ جهان کند مچاله میشود وقتی به او میخندند با او شوخی میکنند به او محبت میکنند، اصلا مگر میشود کسی مرا دوست داشته باشد؟ مگر من چی دارم که باید عاشق من بشوند؟
معرفی مینا در فیلم سینمایی رگ خواب
مینا دختری است سرشار از محرومیتهای هیجانی و این اطلاعات در طول فیلم، به صورت تدریجی، در قالب مونولوگهای بیمخاطب مینا با پدرش روشن می شود. پدری که وقتی نگاه می کرد، دنیا جهنم میشد. و دختری که حالا هر روز پدر را از پشت شیشههای باجه بلیط فروشی اتوبوس نگاه می کند و میرود. اوج نمایش این شخصیت مهر طلب و وابسته جایی است که مینا مفهوم جمله فرانسوی روی دستمال کاغذی را میفهمد (دوستت دارم و بدون تو نمیتوانم زندگی کنم) و انگار گنجی بزرگ در آغوش دارد، دستمال را به سینه می فشارد و سرمست و خندان از کتابفروشی بیرون می آید. نخستین ارتباط صمیمانه کامران و مینا شکل می گیرد.
مقاله مرتبط: تاثیر نوع سبک دلبستگی بر روابط
ارتباط پدر مینا با او چگونه بوده است؟
مینا منبع دل بستگی خوبی نداشته است. ابعاد روانشناختی به سال ها قبل برمیگردد. دختری که خیلی سال پیش مادرش را از دست داد. یعنی یک منبع خوب دلبستگی نداشته است. پدری بوده که منبع دل بستگی باشد؛ اما او هم کم بوده است. پدری بوده که صبح تا شب سر کار بوده و روشی هم داشته که نمیتوانسته با این دختر ارتباط برقرار کند، چون روش او تقریباً معلمی بوده است.
پدر مربی نبوده و تربیت نمیکرده است؛ چون وقتی مینا خاک میخورده است، نگاهی معلمی میکرده است. نگاهی که هیچ گاه مربی به متربی نمیکند تا احساس گناه نکند. این در واقع درسی است برای تمام ما که وقتی میخواهیم تربیت کنیم، جوری برخورد نکنیم که احساس گناه بدهیم. مینا مربی نداشته است. اینجا نقش مادر بسیار پررنگ است.
برای تعیین سبک دلبستگی خود میتوانید اینجا کلیک کنید.
باور مینا از ارزشمند بودن یا ارزشمند نبودنش
متأسفانه با وجود تکرار بیاهمیتیهای کامران، او همچنان در این رابطه میماند، گویا در ناخودآگاه، باور مینا به کم ارزشی خودش، به او میگوید زندگی چیزی جز این نیست پس بمان و تحقیر شو. نشانه های این بی ارزش بودن را زیاد میبینیم، وقتی برای اولین بار به رستوران رفته تا برای کار صحبت کند طوری ترک تحصیل خود را توضیح میدهد که یعنی درس خوانده اما تمام نشده، گویا خیلی نگران است که کامران فکر کند او تحصیل نکرده است و این رفتار، ناشی از باور من ارزشمند نیستم و یا من بی کفایتم اوست.
نکته دیگر اینکه مینا با همان شدت خشمی از محل کار یا به نوعی محل زندگی اش که کامران به او داده بیرون می آید که با همان شدت علاقه و عشق به همانجا برمیگردد و میرود تمام پولش را میدهد تا یکشب کامران خوشحال شود. و دیالوگش با خودش در خانه، وقتی غذا را درست کرده و منتظر آمدن کامران است، این است: “من معمولاً زود می خوابم ولی امشب باید بیدار بمونم، آیا من بهاندازه کافی خوب هستم؟ من زن خوبی برای کامران می شم؟” این دو هیجان شدید متعارض، نشان می دهد هم رفتن مینا بر اساس ترس هایش بوده و هم برگشتش بر اساس ترس هایش. دو رفتار هیجانی.
در همین صحنه کامران و مردی که برای او کارمی کند به او کلی می خندند که مینا فکر کرده منظور کامران از مهمان همراهش، مادرش بوده، لیلا حاتمی با بازی خود، اینجا هر دو حس رنجش و شادی ظاهری را عالی نشان می دهد. او بسیار رنجیده اما برای ناراحت نکردن کامران که به تازگی رفته و حالا برگشته با خندهای پلاستیکی آن دو همراهی میکند و به کامران هم نمیگوید ناراحت شده، گویی ناراحت نشدن کامران مهمتر از ناراحتی خود او است.
تروما در مینا
مینا با تکیه بر باور آنکه دوست داشتنی نیست و آدم ها او را ترک می کنند و اصولاً آدم کم ارزشی است و خودش نمیتواند از پس خودش بربیاید، در رابطهای میماند که مدتی است متوجه شده رابطه کارآمدی نیست. یعنی نیازهای او در آن برآورده نمیشود. اما مگر باورهای مرکزی ما، ترس های ما و طرحوارههای ما میگذارند اطلاعات به انداه کافی پردازش شوند؟
وقتی مینا به فرودگاه میرسد و کامران را باخانم منصور میبیند. تروما رخ میدهد یک ضربه شدید عاطفی که او را وارد فاز افسردگی مضاعف میکند. اما مینا بیشتر از آنکه به این نتیجه برسد که کامران تمام شده و به درد رابطه نمیخورد، این باورش که تمام مردها مرا می گذارند و میروند تقویت میشود.
پایانبندی فیلم مسیر حرکت مینا از ورود به رابطه و اوجگیری تا فرود و رسیدن به وضعیت بحرانی را بهدرستی تکمیل میکند و نوعی گذر و بلوغ حسی را در او ایجاد میکند. رگ خواب داستان به خود رسیدن است، داستان یک نفر که نیاز دارد تا وجود خودش را در دیگری و تأیید طلبی دیگری پیدا کند سیری را پشت سر میگذارد تا خودش را در کُنه وجود خودش پیدا کند یعنی به تحقیر و زایش دوباره میرسد تا خودش را پیدا کند.
دریافت وقت مشاوره آنلاین
ثبت ديدگاه