آیا در حال حاضر مسئله ای در زندگی شما وجود دارد که با هدفی که در ذهنتان داشتید، متفاوت است؟ می خواستید ثروتمند بشوید، اما حساب های مالی به هم ریخته ای دارید؟ صبح برای رفتن به سرکار دیر کرده اید و اتومیبل شما هم خراب شده است؟ تصمیم داشتید به فردی پیشنهاد ازدواج بدهید، اما انگار زبان شما بی حس شده بود؟
امروزه به رغم ایجاد تغییرات عمیق فرهنگی و تغییر در شیوه زندگی و تجدد گرایی، بسـیاری از افـراد در رویارویی با مسائل زندگی، فاقد توانایی های لازم و اساسی هستند و همین امر، آنان را در مواجهه با مشـکلات و مسائل روزمره زندگی، ناتوان و آسیب پذیر ساخته است.
حل مسئله
پژوهش های بی شماری نشان داده اند که بسیاری از مشکلات بهداشتی و اختلالات روانی، عاطفی، ریشه های روانی ــ اجتماعی دارند. حل مسئله ، یکی از مهمترین فرآیندهای تفکر است که به افراد کمک می کند تـا مقابلـه مؤثری با مشکلات و چالش های زندگی داشته باشند و در سلامت روانـی و اجتمـاعی افـراد، نقـش مهمـی بـازی می کند.
انسان ها برای مقابله سازگارانه با موقعیت های تنش زا و کشمکش های زندگی، نیـاز بـه آمـوختن برخـی مهارت ها دارند.
یک عامل مهم دیگر که به هنگام رویارویی با مسائل، توجه بدان ضروری است، آگاهی از فرآیند حل مسئله است. واقعیت این است که بسیاری از ما انسان ها نمی دانیم چگونه باید با مشکلات مقابله کنیم. به عبارت دیگر، راهکار مشخصی برای حل مسأله خود نداریم.
ساختار چند مرحله ای
روان شناسان معتقدند که حل مسئله، یک فرایند است و اگر فرد بخواهد برخورد درستی با مسئله خود داشته باشد، بهتر است مراحلی را در این فرآیند طی کند.
متخصصان علوم رفتاری، معتقدند که می توان با پیچیدگی مسائل ــ به هر اندازه که باشد ــ به کمک یک ساختار طبقه بندی شده، برخورد کرد. ساختار چند مرحله ای به افراد کمک می کند تا به هنگام مواجهه با مشکل، مسئله را از قالب کلی خارج ساخته و آن را به اجزایش تقسیم کنند. بدین صورت مسئله از حالت کلی، رعب آور و غیرقابل حل بودن خارج گشته و به اجزاء قابل فهم و قابل حل، تفکیک می شود.
تعاریف مختلف حل مسئله
حل مسئله از دیدگاه های متنوعی بررسی شده است و تعاریف متعددی دارد. حل مسئله بخشی از تفکر است. حل مسئله که پیچیده ترین بخش هر عملیات فکری تصور می شود، به عنوان یک روند مهم شناختی تعریف می گردد که محتاج تلفیق و مهار یک سری مهارت های بنیادین و معمولی است.
در روان شناسی، حل مسئله به معنی رسیدن به یک هدف خاص است. به طور دقیق تر یعنی اینکه از شرایط فعلی حرکت کرد و به سمت یک هدفی پیش رفت. این طور نیز می توان تعریف کرد که در فرآیند حل مسئله از یک منطق پیچیده تری می توان استفاده کرد تا توضیحی برای یک شرایط بدست آورد یا به سمت هدفی گام برداشت.
– یکی از بنیادی ترین فرآیندهای فکری روزمره:
حل مسئله یکی از بنیادی ترین فرآیندهای فکری روزمره ما است که شامل مراحل شناسایی، کدگذاری و شکل دادن به هرگونه مشکل می باشد. هر زمان که شما شک کنید و مطمئن نباشید که بهترین راه رسیدن به یک هدف چیست، پس در این صورت شما نیاز دارید که مراحل حل مسئله را انجام بدهید. هدف نهایی حل مسئله این است که مشکلات و موانع از سر راه برداشته بشوند و بهترین نتیجه بدست بیاید.
مراحل مختلف حل مسئله
حل مسأله عبارت است از پردازش شناختی برای تبدیل موقعیت مفروض به موقعیت مطلوب، در حالی که شخص حل کننده برای حل آن به طور آماده، روش واضحی ندارد. حل مسأله تفکر و رفتاری است جهت رسیدن به هدفی که به آسانی در دسترس نیست.
این تعریف شامل چهار ایده اساسی است…
- نخست اینکه حل مسأله یک امر شناختی است: یعنی در درون ذهن یا دستگاه شناختی حل کننده روی می دهد، پس وجود آن را می توان تنها به طور غیر مستقیم از رفتار حل کننده استنباط کرد.
- دوم آنکه حل مسأله یک فرایند است: یعنی متضمن دستکاری معلومات در دستگاه شناختی یا ذهن حل کننده است.
- سوم اینکه حل مسأله جهت دار است: یعنی غرض از آن، حل کردن یک مسأله است.
- ایده چهارم و آخر اینکه حل مسأله امری شخصی است: یعنی دشواری تبدیل یک حالت مفروض از یک مسأله به یک حالت مطلوب، بستگی به دانش کنونی حل کننده مسأله دارد. یک مسأله وقتی موجودیت می یابد که وضعیتی مفروض در ابتدا وجود دارد و حل کننده می خواهد آن وضعیت به صورت مطلوب، تغییر یابد.
برای حل مسائل روزانه خودتان ممکن است به یک قالب و راهنمایی نیاز داشته باشید. بسیاری از محققان با استفاده از تجربیات و پژوهش هایی که انجام داده اند، برای حل مسئله، یک چرخه ای را طراحی کرده اند. این چرخه شامل چند مرحله است که این مراحل باید به دقت و به ترتیب انجام شوند…
– تشخیص دادن مسئله:
بر خلاف آنچه که اکثر مردم تصور می کنند، تشخیص دادن مسئله چندان هم ساده نیست. زمانی که یک مسئله واضح و مشخص تعریف نشود، نتیجتا راه حل های ناکارآمدی نیزی انتخاب خواهد شد. در ابتدا باید به دقت مشکل و آن وضعیت خاص را تشخیص بدهید.
این کار به شما کمک می کند که درگیر حواشی و عوارض خاص آن مشکل نشوید و فقط روی مشکل تمرکز کنید. در واقع مهم ترین قسمت حل مسئله این است که به درستی تشخیص بدهید که مسئله چیست. اگر فرد دقیقاً نداند چه مشکلی وجود دارد، امکان حل آن کاهش می یابد و ممکن است وقت زیادی را صرف حل یک مشکل اشتباه کند.
توصیف اختصاصی مشکل این امکان را فراهم می آورد که با استراتژی های مفید به حل مشکل پرداخته شود. چنانچه مشکلی مبهم یا پیچیده باشد، نمی توان راه حل های مؤثری برای آن پیدا کرد. هر چقدر شناخت فرد از خود بیشتر و عمیق تر باشد، بهتر می توان دلایل و ریشه های مشکلات خود را پیدا کند.
– راه حل های متنوعی را پیدا کنید:
تصمیم گیری برای آن مشکل خاص را به تعویق بیندازید تا زمانی که بتوانید چندین راه حل را پیدا کنید. البته باید به این نکته دقت کنید که راه حل هایی که پیدا می کنید باید قابلیت اجرایی هم داشته باشند. پیدا کردن گزینه های متعدد، این کمک را به شما می کند که در نهایت بتوانید راه حل با ارزش تری را انتخاب بکنید.
برای این کار، فرد باید ذهن خود را باز نگه دارد، آن را سانسور نکند و هر راه حلی را که به ذهنش می رسد ــ چه خوب و چه بد ــ در نظر بگیرد و همچنین با دیگران مشورت کند. نکته مهم در این مرحله، کمیت راه حل هاست و نه کیفیت آن ها؛ زیرا در این مرحله، راه حل ها مورد قضاوت و ارزشیابی قرار نمی گیرند.
هر چه فرد راه حل های بیشتری در اختیار داشته باشد، امکان حل مؤثر مشکلات نیز بیشتر می شود. علاوه بر این، آموختن حل مسئله و تصمیم گیری، بر احساس فرد از خود و دیگران اثر میگذارد. حل مسئله، بر ادراک افراد، از کفایت خود، اعتماد به نفس و عزت نفس آنان اثر دارد و بنابراین تأثیر زیادی در سلامت روان دارد.
– ارزیابی و انتخاب راه حل:
راه حل هایی که در قسمت بالا لیست کرده اید را مجددا با دقت بررسی کنید تا بتوانید یکی از آن ها که مناسب ترین است را انتخاب کنید. باید توجه داشته باشید راه حلی که انتخاب می کنید، نسبت به بقیه آن ها، به احتمال بیشتری قابلیت اجرا داشته باشد.
– پیاده سازی راه حل انتخاب شده و پیگیری کردن آن:
این مرحله زمان انجام دادن است. این مرحله احتمالا طولانی خواهد بود. اگر راه حل شما شامل مراحل مختلفی است، بهتر است یک جدول از تمامی مراحل تهیه کنید و بر مبنای آن پیش بروید. در نهایت باید بررسی کنید که این راه حل انتخاب شده شما را به نتیجه دلخواه رساند؟ اگر به نتیجه نرسیدید، دلیل آن چه می توانست باشد؟ می توانید در راه حل های انتخابی یک بازنگری دیگری بکنید و یک راه حل مناسب دیگر را پیگیری کنید.
– طبیعی دانستن مسائل:
برای کسب مهارت در حل مسائل، ابتدا باید وجود مسائل و مشکلات در زندگی را یک امر طبیعی و حتی لازمه زندگی بشر بدانیم. بعضی از مردم این موضوع را امری غیرطبیعی می دانند و بنابراین در رویارویی با کوچکترین مشکلات، دچار ناراحتی و استرس می شوند و بدیهی است که با وجود استرس و نگرانی نمی توان انتظار برخورد مناسب با مشکلات را داشت.
به همین دلیل این افراد معمولا در مواجهه با مسائل، حالت انفعالی دارند و حتی قادر به حل اصولی ساده ترین مسائل نیز نیستند و اغلب از حل مسائلشان طفره میروند و آن ها را به تعویق میاندازند. ولی افرادی که مسائل و مشکلات را جزیی از زندگی روزمره می دانند، خود را برای مواجهه با آن ها نیز آماده کرده اند. این افراد با بروز هر مشکلی، بدون دغدغه و با فکری باز و مسلط، نسبت به حل آن اقدام می کنند.
راهکارهای لازم بر کسب مهارت حل مسئله
- کمک کنیم تا دیگران به کسب توانایی مهارت حل مسئله در زندگی خود، بیشتر احساس نیاز نمایند.
- برای تقویت مهارت حل مسئله در خود یا دیگران، باید به خصوصیات شخصیتی، احساسی و رفتاری خود و آنان توجه ویژه داشته باشیم.
- در طرح حل مسئله به شرایط زمان و مکان نیز توجه داشته باشیم که آیا شرایط برای بیان آن مسئله آماده است یا خیر؟
- از طریق همدلی با دیگران می توانیم آنان را در حل مسئله کمک کنیم، بدون آن که در بیان آن مقاومت ایجاد نماییم.
- برای حل مسئله ضروری است اطلاعات دقیق و لازم را از منابع مطمئن کسب نماییم.
- با ایجاد باور و نگرش مثبت می توان در حل مسئله گام های مؤثرتری برداشت.
– راهکارهای دیگر…
- اگر کسی برای حل مسئله از ما کمک خواست، بلافاصله راه حل ارائه ندهیم، بلکه ابتدا از او بپرسیم: “خودت چه راه حل هایی به ذهنت می رسد؟” و بعد او را در مسیر حل مسئله راهنمایی کنیم.
- از طرح مسئله یا مشکل از سوی فرزندان یا دوستان و نزدیکان استقبال نماییم.
- از به کار بردن کلماتی مانند مشکل خودت است، به من ربطی ندارد، و … خودداری کنیم.
- همیشه اولین راه حل بهترین راه حل نیست؛ حتماً نیاز به بررسی بیشتر و دقیق تری دارد.
- به یاد داشته باشیم که همیشه کوتاه ترین راه، بهترین راه نیست.
- در مواجهه با انبوهی از مشکلات به هم تنیده، سعی کنیم تا مشکلات را از نظر اهمیت و مهم بودن اولویت بندی کنیم.
- اگر راه حلی را انتخاب کردیم ولی به نتیجه نرسیدیم، مأیوس نشده، به دنبال راه حل های دیگری برای پیدا کردن حل مشکل یا مسئله باشیم؛ چرا که شکست یک راه حل، پایان تمام راه حل ها نیست.
- اگر اجازه دهیم کودکان پاسخ سؤالاتشان را خود کشف کنند، در سنین بالاتر توانایی حل مسئله بیشتری را خواهند داشت.
- تمسخر راه حل های اولیه در کودکان، کسب توانایی، حل مسئله را در آن ها به تأخیر می اندازد.
ثبت ديدگاه