اغلب اوقات، ما می خواهیم منتقد درونی خود را تبعید کنیم و می خواهیم که ناپدید شود. می خواهیم یک بار و برای همیشه، آن را از بین ببریم. این حس کاملا قابل درک است، چرا که آن، صدای بی رحمانه ای است که شنیدن آن میتواند دردناک باشد؛ گاهی اوقات آنقدر دردناک که نمیتوان آن را تحمل کرد.
منتقد درونی کیست و یا چیست؟!
منتقد درونی شما ممکن است بسیار عصبانی به نظر برسد، ممکن است شبیه فردی باشد که همیشه و بسیار بلند در ذهن شما جیغ میکشد، ممکن است کسی باشد که به شما توهین میکند، ممکن است یک جریان ثابت از انرژی های منفی باشد که مدام به شما میگوید نمیتوانید این کار را انجام دهید.
اما من مطمئن نیستم که خاموش کردن این صدای درونی برای همیشه، کار درستی باشد. همانطور که ما نمی توانیم اضطراب خود را از بین ببریم (هرچقدر هم که تلاش کنیم)، هرگز نمی توانیم صدای منتقد درونی خود را از بین ببریم؛ با این حال می توانیم آن را آرام نگه داریم و با آن، یک رابطه ی سالم برقرار کنیم.
منتقد درونی از ما محافظت می کند
به این دلیل که در باطن این منتقد درونی، قصدی برای محافظت از ما نهفته است (بر اساس مطالعات و تحقیقات کریستین نف). منتقد درونی من و شما، تلاش می کنند که ما را امن نگاه دارند. شاید منتقد درونی شما تلاش می کند که شما را از گزند انتقاد شخص دیگری محفوظ نگه دارد.
شاید سعی دارد شما را از افسردگی ناشی از شکست دور کند و یا تلاش می کند از تحقیر به وجود آمده از یک شکست عشقی، جلوگیری کند. البته برای رسیدن به هدف مفید خود، از راه هایی استفاده میکند که میتواند آزار رسان باشند. خشونت منتقد داخلی تنها باعث تخریب ما می شود و همه چیز را بدتر خواهد کرد.
سوالاتی که باید از منتقد درونی خود بپرسید
دفعه ی بعد که منتقد درونی شما شروع به انتقاد کرد، مفید است که به انتقادات او گوش کنید و سعی کنید انگیزه ی او را درک کنید. در واقع بهتر است که یک محیط آرام پیدا کنید و مکالمات خود را با صدای منتقد درونتان روی کاغذ یادداشت کنید. با منتقد خود به عنوان یک فرد مجزا صحبت کنید. سعی کنید در این مکالمه، دلسوز و صبور باشید. هدف این است که بفهمید این صدا از کجا می آید و از چه چیز میخواهد محافظت کند. شما نیاز دارید که این سوالات را از او بپرسید:
- از چه چیزی میترسی؟
- نگران چی هستی؟
- چرا این قضیه انقدر برای تو ترسناک است؟
- فکر میکنی اگر این کار را انجام دهم چه اتفاقی میفتد؟
- تو میخواهی چه اتفاقی بیفتد؟ چرا؟
- چه چیزی نیاز داری؟
- چرا از چنین کلمات خشنی استفاده میکنی؟
- ازکجا این طرز صحبت کردن و برخورد کردن را یاد گرفتی؟
- سعی داری چه چیزی را به من بفهمانی؟
پیدا کردن سرنخ مشکل
از طریق بررسی این سوالات، شما ممکن است موفق به فهمیدن ریشه این مسئله شوید که چرا منتقد درونی شما با صدای بلند به انتقاد از شما میپردازد زمانی که به دنبال شروع یک پروژه ی جدید هستید، یا میخواهید برای ارتقاء درخواست دهید، زمانی که جلوی آینه می ایستید و یا هر مبحث دیگری که باعث میشود منتقد درونی شما شروع به داد و فریاد کند.
به این دلیل که شما زمانی که ریشه ی یک مشکل را شناسایی می کنید، سرنخی برای کار کردن بر روی آن به دست آورده اید. البته بعضی وقت ها، حل کردن این مشکل بسیار سخت خواهد بود؛ اما شما با این کار، بینش ها و چشم اندازهای جدیدی از مشکل خود بدست می آورید و خود را بهتر درک می کنید.
ممکن است شما بتوانید منتقد درونی خود را به تیم خودتان بیاورید و یا حتی میتوانید با آن صلح کنید. البته این یک فرایند سخت و زمان بر خواهد بود؛ اما از آنجا که کلمات خشن و سخت گیرانه ی منتقد درونیتان میتواند در احساسات و حتی کار شما تاثیر گذار باشد و باعث ایجاد غم و اندوه در روحیه شما شود، پس تحمل سختی آن می تواند بسیار برای شما مفید و موثر باشد.
منبع : blogs.psychcentral
تهیه شده در مجله سلامت روان اکسیر
ثبت ديدگاه