نیمه تاریک وجود
نیمه تاریک وجود آن بخشی از شخصیّت ماست که روابط ما را به بن بست می کشاند و مانع از تحقق رؤیاهایمان می شود، این بخش را کارل یونگ سایه می نامد و آن شامل همه آن ویژگی های شخصیّتی ماست که سعی می کنیم پنهان و یا نفی کنیم.
بدبینی و خوش بینی، اهلی و اهریمنی بودن، بی باکی و ترس، همگی ویژگی های خفته در درون ما هستند. بسیاری از ما از هر دو بخش تاریک و روشن وجودمان هراس داریم. بسیاری از ما می ترسیم به درون خود بنگریم و این ترس، ما را وادار کرده است چنان دیوارهای قطوری بنا کنیم که دیگر به یاد نمی آوریم، در اصل چه کسی هستیم.
برای بیرون آوردن روشنایی باید به درون تاریکی رفت. هر گاه احساس یا میلی را سرکوب می کنیم، قطب مخالف آن را نیز سرکوب می نماییم. با نفی زشتی های خود، از زیبایی هایمان می کاهیم، با نفی ترس خود، از شجاعتمان کم می کنیم و با نفی حرص و آز خود، بخشندگی مان را کاهش می دهیم.
مرکز روانشناسی اکسیر تمام خدمات خود از جمله مشاوره خانواده، مشاوره ازدواج، مشاوره طلاق، مشاوره جنسی و … را به افرادی که تحت پوشش بیمه بانک های طرف قرارداد اکسیر هستند رایگان ارائه می دهد. جهت کسب اطلاعات بیشتر اینجا کلیک کنید.
جهان، آینه ای برای بازتاب درون ماست
هر آنچه که نمی توانید باشید، مانع از بودن شما می شود. برای آزاد و مستقل بودن باید بتوانید (( باشید )) و دستیابی به این مهم مستلزم آن است که از داوری خود دست بکشید. ما هنگامی که خود را مورد قضاوت قرار می دهیم، خود به خود نسبت به دیگران نیز پیش داوری روا می داریم و آنچه به دیگران می کنیم، به خود نیز می کنیم. جهان، آینه ای برای بازتاب درون ماست. هنگامی که بتوانیم خود را بپذیریم و ببخشیم، خود به خود می توانیم دیگران را نیز بپذیریم و ببخشیم.
سایه، چهره های گوناگونی دارد:
- ترسو
- زیاده خواه
- خشمگین
- کینه توز
- پلید
- خودخواه
- فریبکار
- تنبل
- سلطه جو
- متخاصم
- زشت
- نالایق
- بی ارزش
- ناتوان
- عیبجو
- موشکاف
- و …. .
این فهرست را پایانی نیست، نیمه تاریک وجود ما مخزنی برای همه جنبه های ناپذیرفتنی مان است؛ همه آنچه که موجب شرمندگی ماست و وانمود می کنیم نیستیم؛ چهره هایی که نمی خواهیم به دیگران نشان دهیم. ما برای خود نقاب های گوناگونی می سازیم، ما گمان می کنیم که نقابهایمان، شخصیت درونی مان را پنهان می دارد، اما آنچه که در وجود خود نمی پذیریم، در نا منتظره ترین لحظات سر بر می آورد و خود را نشان می دهد.
دربارهی کتاب نیمه تاریک وجود
دبی فورد در کتاب نیمه تاریک وجود the dark side of the light chasers با بیانی ساده و روان، روشهای منظم و پیوستهای که به یکپارچگی درونی کمک میکنند را ارائه میدهد. او با استفاده از تجربیات خود و دیگران شیوههای پذیرفتن ویژگیهای انسانی را در ده فصل بیان میکند.
فصل ۱
فصل اول با نام «جهان بیرون، جهان درون» به شرح معنی نیمهی تاریک وجود و تحلیل ویژگیهایی که به عنوان سایههای درونی انسان شناخته میشوند، میپردازد. دبی فورد در بخشی از این فصل نوشته است: «ما به جای ترس و انکار سایههای درونی مان باید آنها را بپذیریم و آشکار کنیم. چون آنها جزئی از شخصیت ما هستند.»
گرفتن وقت مشاوره از اکسیر
۸۸۰۷۸۵۸۵
۸۸۳۷۸۷۵۳
فصل ۲
فصل دوم با عنوان «به دنبال سایهها» به بیان این موضوع میپردازد که چطور بعد از شناسایی سایههای درونمان، با آنها مواجه شده و خود واقعیمان را بپذیریم.
فصل ۳
فصل سوم با تیتر «جهان در درون ماست» شروع میشود. در این بخش، دبی فورد انسان و جهان بیرونیاش را به این شکل توصیف میکند که هر کدام از انسانها نمونهی کوچکی از کل عالم هستیاند و تمام دانش کل عالم را در خود دارند.
فصل ۴
در فصل چهارم، «بهیاد آوردن خود» دربارهی پدیدهی فرافکنی توضیح داده میشود؛ رفتاری رفتار غیرارادی و ناآگاهانه که انسان سایههای خود را به دیگران نسبت میدهد و تصور میکند این ویژگی در دیگران وجود دارند نه در خود او. در پایان این فصل تمرینی برای کشف جنبههای پنهان وجود ارائه میشود.
فصل ۵
فصل پنجم «سایهات را بشناس تا خودت را بشناسی» نام دارد و مؤلف توضیح میدهد که چگونه هر شخص میتواند با آگاه شدن از سایهها، موفق به شناخت خود واقعیاش شود. بعد از شناخت کامل خود، انسان به جایی میرسد که باید تمام جنبههای مثبت و منفی خود را بپذیرد.
فصل ۶
فورد مفهوم و نتیجهی پذیرش را در فصل ششم با عنوان «من آن هستم» توضیح میدهد و در این رابطه بیان میکند: «هنگامی که ویژگیهای منفی را در خود بپذیریم و آنها را جزء وجودمان بهشمار آوریم، دیگر نیازی به تایید نداریم، زیرا میدانیم که هم ارزشمند هستیم و هم بیارزش، هم زشت و هم زیبا، هم تنبل و هم وظیفهشناس». او معتقد است تنها در این وضعیت میتوانیم استعداد و خلاقیت خود را بازیابید.
فصل ۷
دبی فورد در فصل هفتم به نام «در آغوش کشیدن نیمهی تاریک» در قالب چند راهکار به مخاطب آموزش میدهد که شخصیتهای فرعی خود که بشناسد، نیمهی تاریک وجودش را در آغوش بگیرد و به موهبتهای زندگی حتی اگر خواستنی و دلخواه او نیستند، پی ببرد.
فصل ۸
فصل هشتم که با عنوان «خود را از نو تعبیر کن» آغاز میشود با بیان شیوههای آموزشی به مخاطب توضیح میدهد که چگونه به نیروی الهی دروناش احترام بگذارد و به خود اجازهی ابراز هر آنچه که هست را بدهد.
فصل ۹
فصل نهم، «بگذار نور وجودت بدرخشد» دربارهی رها شدن و شکوفایی انسان است. دبی فورد بیان میکند که حقیر شمردن خود کمکی به جهان نمیکند بلکه انسان به این دنیا آمده تا شکوه و جلال الهی که درونش است را تجلی ببخشد.
فصل ۱۰
در فصل آخر کتاب نیمه تاریک وجود، مؤلف انسان را در ساختاری کامل و بههمپیوسته بازتعریف میکند و به تفسیر مفهوم تعهد میپردازد. او از مخاطب خود میخواهد که برای تحقق رویاهایش بجنگد و تا سر حد توان خود زندگی کند.
دبی فورد در هر فصل با بیان داستانهای واقعی از خود و اطرافیانش، مفاهیم مورد نظرش را به شکلی قابللمس در اختیار مخاطب میگذارد. همچنین در پایان هر بخش، تمرینهایی ارائه میدهد تا بتوان این مهارتها را در خود بهوجود آورد.
کتاب نیمه تاریکی وجود / نویسنده : دبی فورد
رزرو وقت مشاوره
ثبت ديدگاه