چندی است غوغای سفر به کره سرخ‌ رنگ مریخ، فقط در قالب برنامه‌ های دولت‌ هایی مانند آمریکا (ناسا) منحصر نمانده و شرکت‌ های خصوصی در اروپا و آمریکا می‌ خواهند در این امر پیش‌ قدم شوند و در برنامه‌ هایی، هشت‌ سال زودتر از «ناسا»، انسان را برای سکونت به کره مریخ بفرستند.

راه چاره برای هزینه های بسیار بالا

اما چون هزینه برگرداندن این مسافران به زمین به طور نجومی بالا می‌ رود و نیازمند تکنولوژهایی بسیار پیشرفته‌ تر از تکنولوژی‌ های کنونی است، شرکت‌ های خصوصی درگیر (مهم‌ ترینشان در هلند)، می‌ خواهند سفر را یک‌ طرفه کنند تا بازگشتی برای مسافران میسر نباشد و بدین‌ ترتیب خرج سفر را برای شرکت‌ های غول‌ پیکر خصوصی، قابل قبول کنند و در ضمن هیجان سفر را آنچنان بالا ببرند که بتوانند با پخش تلویزیونی نمایش واقعه با جزئیات، بخش مهمی از هزینه سفر ۲۴ نفر را (که هر دو سال یک بار و در گروه‌ هایی چهار نفره، شامل دو زن و دو مرد به مریخ اعزام می‌ شوند)، تأمین کنند.

سفر به مریخ

این ۲۴ نفر، تا آخر عمر، ساکنان کره مریخ خواهند بود. آن ها باید سعی کنند با امکاناتی که از زمین با خود می‌برند، کره مریخ را برای انسان‌ هایی که بعد از آن ها به خاک سرخ مریخ قدم می‌ گذارند، قابل زیستن کنند. اگر آن ها بتوانند زمانی را خارج از سفینه تنگ و انزوای طاقت‌ فرسا سر کنند، شاید بتوانند در بیرون سفینه، آب و هوا و غذای مناسب تولید کنند.

درخواست ها برای این سفر پرهیجان

بعید نیست هیجان ماجراجویی و کسب شهرت و هر آنچه از دوران اولیه، انسان‌ ها را به سفرهای پرماجرا و خطرناک و گاه بدون امید به بازگشت کشانده، امروزه هم با فشار تبلیغاتی وسیع رسانه‌ ها، ۲۲۰ هزار نفر از همنوعان را متقاعد کند که برای چنین سفری فرم درخواست پر کنند و چند دلاری هم بپردازند.

باز هم دور از ذهن نیست که ما ایرانی‌ ها هم بخواهیم از قافله عقب نمانیم و برای حفظ غرور ملی هم شده، سه نماینده در میان صد نفر انتخاب‌ شده برای مرحله بعدی داشته باشیم که دست بر قضا دو نفر آن ها مرد باشند و یک نفر زن، یک مرد ساکن تهران باشد و یک مرد ایرانی ساکن نیوزیلند.

جنبه منفی ماجرای سفر به مریخ

تا اینجای ماجرا، همه چیز کم‌ و بیش طبق برنامه پیش می‌ رود؛ اما به عنوان عصب‌ پژوهی علاقه‌ مند به روان‌ شناسی مغز محور که به انسان به عنوان موجودی اجتماعی نگاه می‌ کنم، تمامی این سناریوی سفر بی‌ بازگشت یک‌ طرفه را که توسط کمپانی‌ های خصوصی چند ملیتی ترتیب داده می‌ شود، چون آزمایشگاهی ساخته‌ شده، برخلاف اصول اخلاقی می‌ بینم که می‌ خواهند انسان‌ هایی را در قفس سفینه‌ ای‌ شکل، در شرایطی با امکانات حداقلی، عجولانه به جایی بفرستند که شرایط اولیه لازم برای حیات در آنجا مهیا نیست.

از طرف دیگر با نمایش آن برای میلیون‌ ها تماشاگر تلویزیونی، خرج بخش قابل‌ توجهی از این سفر پرمشقت و با نتایج احتمالی فاجعه‌ آمیز و مخوف انسانی در شرایط آزمایشگاهی را تأمین کنند.

بدیهی است انسان‌ های انگشت‌ شماری که از صافی‌ های متعددی گذرانده می‌ شوند، در نهایت آدم‌ های خوش‌ بین و ماجراجویی هستند که فکر می‌ کنند چون قهرمانانی با مهیا کردن شرایط زیست در مریخ، می‌ توانند حیطه اختیار آدمی را گسترش دهند و پای انسان را به کرات دیگر باز کنند. آیا آمادگی ذهنی امروز آن ها برای پذیرش چنین مأموریتی، در طول سفر طولانی، ابتدا پر اضطراب، در نهایت کسل‌ کننده و بی‌ بازگشت، تغییر نخواهد کرد؟

  – رفتارهای جنون آمیز و غیر قابل کنترل:

آیا تحمل ۱۰ سال انزوا، تنهایی، جدا افتادگی و گیر‌ افتادن در تله و قفسی سرگردان در فضایی غریب، در کنار سه نفر دیگر و در بهترین حالت بین ۲۳ نفر، به مدت ۱۰ سال، وقتی امیدهایشان برای سفر پرماجرا و هیجان‌ انگیز، به زندگی دشوار در قفسی تنگ تبدیل شود و برگشتنی هم در کار نباشد، باعث غم غربت، تغییر خلق، افکار جنون‌ آمیز، خودکشی و رفتار غیرقابل کنترل و مرگ‌ آور نخواهد شد؟

آیا حتی زبده‌ ترین و با کفایت‌ ترین داوطلبان سفر نیز پس از یک سال، دچار آشفتگی کارکرد مغزی نخواهند شد؟ آن وقت چه کسی مسئول خواهد بود؟ آیا از دست دادن ارتباط با آدمیان دیگر، غیر از راه مجازی آن هم با تأخیر حداقل ۱۰ دقیقه‌ ای، آن ها را دچار افسردگی، بی‌ خوابی، اضطراب، خستگی، بی‌ حوصلگی و عدم تعادل عاطفی نخواهد کرد؟ در این شرایط آیا آن ها دچار اختلال شناختی نخواهند شد؟ آیا ممکن نیست در چنین موقعیتی دست به کارهایی بزنند که منجر به فاجعه غیرقابل اجتناب شود؟

  – زندگی خصوصی:

قرار نیست این مسافران کره مریخ به زمین برگردند، بلکه قرار است برنامه‌ سازان تلویزیونی یا میلیون‌ ها نفر بیننده تلویزیونی مستقر در زمین، دائما آن ها را زیر نظر بگیرند و در نتیجه ساکنان مریخ، نتوانند زندگی خصوصی داشته باشند. آیا درچنین شرایط مستأصل‌ کننده‌ ای، دچار فشار روانی، خستگی، افسردگی و اضطراب نخواهند شد؟

آیا ممکن نیست در اقدامی شورشی، دوربین تلویزیونی را از کار بیندازند؟ آن وقت اگر تلویزیون قادر به نمایش این واقعه آزمایشگاهی در مریخ نباشد، چه کسی مخارج ادامه برنامه سفر به مریخ تا حداقل ۱۰ سال را تأمین خواهد کرد؟ در این صورت تکلیف انسان‌ های تک‌ افتاده در کره‌ ای سرد و یخبندان در درجه حرارتی کمتر از منهای ۶۰ درجه و بدون اکسیژن و غذا چه خواهد شد؟ و چه کسی مسئول خواهد بود؟ مسئولان سفر برای پوکی استخوان، تحلیل‌ رفتن عضلات در اثر کاهش جاذبه و اثرات تشعشعات مضر سرطان‌ زا، چه فکری کرده‌ اند؟

   – این حد از عجله ارزشش را دارد؟:

سؤال اساسی‌ تر اینکه دلیل این همه شتاب و عجله بخش خصوصی برای فرستادن انسان به کره مریخ، بدون امکان برگشت، به بهانه کاهش هزینه و تهیه نمایش تلویزیونی از شرایط غیرانسانی و دست و پا زدن انسان‌ ها برای بقا در انزوا و شرایط دشوار و نزدیک به غیرممکن، چیست؟ آیا این همه هیاهو برای برانگیختن هیجانات کاذب، از طریق بازیچه قراردادن جان عده‌ ای انسان، فقط برای تماشاست؟ در واقع هدف از این سفر یک‌ طرفه و عجولانه به کره مریخ چیست؟

آیا روی زمین گرفتار کمبود جا شده‌ ایم که می‌ خواهیم به هر قیمتی که شده، عده‌ ای را به کرات دیگر بفرستیم؟ آیا کره زمین دیگر جایی برای هیجانات ماجراجویانه ما ندارد؟ آیا روی زمین به همه رمز و راز حیات خود و دیگر جانداران دیگر دست یافته‌ ایم و هم‌ اکنون به دنبال مفاهیم جدیدی از حیات در کرات دیگر  هستیم که لازم باشد جان همنوعان خود را به خطر اندازیم؟ این ها پرسش‌ هایی است که باید برنامه‌ ریزان و حامیان چنین برنامه‌ ای، پاسخ‌ های روشن و قانع‌ کننده برایشان داشته باشند.

 

عبدالرحمن نجل‌ رحیم. عصب‌ شناس و عصب‌ پژوه

مرکز روانشناسی اکسیر شهرک غرب