نیازهای فیزیولوژیک

اساسی ترین نیاز هرکس نیازهای فیزیولوژیکی است که غذا، آب، اکسیژن، حفظ دمای بدن و… را تشکیل می دهد. برای مثال: فردی که گرسنه می شود، برای خوردن غذا برانگیخته می شود، نه برای برقراری ارتباط دوستی و یا کسب عزت نفس. چون افراد گرسنه به غذا اشتغال ذهنی پیدا می کنند و حاضرند هرکاری برای بدست آوردن آن انجام دهند.

نیازهای فیزیولوژیک از دو جهت با سایر نیازها تفاوت دارند:

  1. این ها تنها نیازهایی هستند که می‌ توانند به صورت کامل، ارضا یا حتی بیشتر از حد معمول ارضا شوند. (فرد میتواند به قدر کافی غذا بخورد که غذا نیروی انگیزشی خود را از دست بدهد.)
  2. دومین ویژگی نیازهای فیزیولوژیک ماهیت تکرار شونده آن هاست. بعد از اینکه فرد غذا می خورد، بالاخره دوباره گرسنه می شود. انسان نیاز دارد که مرتباً ذخیره غذا و آب خود را تامین کند. قاعدتاً هر تنفس هوا، باید تنفس دیگر را به دنبال داشته باشد. نیازهای سطح های دیگر مرتباً تکرار نمی شود. برای مثال بعد از اینکه نیاز به محبت و احترام ارضا شود، ارضا شده باقی می ماند؛ ولی نیازهای فیزیولوژیک مرتباً تکرار می شود.

 

نیازهای آبراهام مزلو

نیازهای ایمنی

بعد از ارضای نیازهای فیزیولوژیک، نیاز به ایمنی، از جمله امنیت جسمانی، ثبات، اضطراب، هرج و مرج و نیاز به قانون بر انگیخته می شود. تفاوت این نیاز با نیاز فیزیولوژیک در این است که نمیتوان آن را بیش از حد ارضا کرد، هرگز نمی شود ایمنی بیش از حد را در اختیار داشت.

برای مثال: انسان نمی تواند به طور کامل از اتش، سیل و زلزله در امان باشد. کودکان بیشتر با نیازهای ایمنی برانگیخته می شوند، چون آن ها با تهدیدهایی مثل تاریکی، حیوانات، غریبه ها و تنبیه والدین زندگی می کنند.

بزرگسالان روان رنجور هم نسبتا احساس ناامنی دارند؛ این دسته افراد بیشتر از افراد عادی، انرژی خود را صرف نیازهای ایمنی می کنند و زمانی که تلاش خود را بیهوده می بینند، دچار اضطراب بنیادی می شوند.

نیازهای محبت و تعلق پذیری

میل به دوستی، تعلق داشتن به خانواده، میل به همسر و فرزندان در این طبقه قرار می گیرد. این طبقه جنبه هایی مثل میل جنسی و تماس انسانی و محبت کردن و محبت دیدن را در خود جای می دهد.

نیازهای احترام

این بخش حرمت نفس، اعتماد به نفس، شایستگی و آگاهی از اینکه دیگران به آن ها احترام می گذارند را شامل می شود.

آقای مزلو ۲ نوع نیاز احترام را مشخص کرد:

  1. وجهه: ادراک مقام، تایید یا شهرتی که شخص در نظر دیگران کسب می کند.
  2. عزت نفس: احساسی است که فرد از ارزش و شایستگی خود دارد. عزت نفس بر شایستگی واقعی استوار است.

نیازهای خودشکوفایی

به کمال رساندن خود و تحقق بخشیدن به تمام استعدادها است. افراد خودشکوفا، انسان هایی کامل می شوند و نیازهایی را ارضا می کنند که دیگران تنها یک نگاه کلی به آن می کنند یا اصلاً توجهی نشان نمی دهند. در صورتی که تمام نیازها ارضا شده باشند، افراد همیشه به سطح خودشکوفایی پیش نمی روند. در سال ۱۹۶۰ اقای مزلو متوجه شد که برخی، دارای ارزش های B هستند.

  – ارزش های B:

افراد خودشکوفا با حقایق جاودانی که ارزش های B نام دارد، برانگیخته می شوند. این ارزش ها، بیانگر سلامت روانی است و با “نیازهای کمبود” که افراد غیرشکوفا را برانگیخته می کند، فرق دارد.

مزلو، نیازهای هستی را فرانیاز نامید، برای اینکه عنوان کند آن ها سطح عالی نیازها هستند. او انگیزه های افراد خودشکوفا را فرا انگیزش نام گذاشت. فرا انگیزش، افراد خودشکوفا را از افراد غیرشکوفا متمایز می‌ کند.

مزلو ۱۴ ارزش هستی را مشخص کرد و همه آن ها در نهایت یکی می شوند و از همبستگی بالایی برخوردار هستند.

  – ارزش های افراد خودشکوفا:

  • حقیقت
  • نیکی
  • زیبایی
  • یکپارچگی
  • سرزندگی
  • بی همتایی
  • کمال
  • کامل گری
  • عدالت
  • سادگی
  • تمامیت
  • راحتی
  • شوخ طبعی
  • خودمختاری

مرکز روانشناسی اکسیر شهرک غرب