همان چیزی است که همه ما در هر سنی که هستیم به آن نیاز داریم، منتهی به اشکال متفاوت. هم نیاز داریم که دیگران را نوازش کنیم و هم نیاز داریم که دیگران ما را نوازش کنند. اگر دقت کنید در روابط انسانی، همین موارد کوچک و به ظاهر ساده، نقش مهمی ایفا می کنند؛ اما اینکه این نقش، مثبت یا منفی است، برمی گردد به اینکه ما چقدر به آن توجه داریم؛ ابعاد آن را می شناسیم و تا چه اندازه به قواعد بازی احترام گذاشته و در واقع به آن تن می دهیم.
تعریف دقیق نوازش
نوازش در لغت نامه دهخدا، این گونه تعریف شده است:
- مهربانی
- مرحمت
- شفقت
- خوش رویی
- انسانیت
- تسلی و دلجویی
اریک برن می گوید: “نوازش را می توان اصطلاحا هرنوع حرکتی به حساب آورد که حضور دیگری را تایید می کند. تبادل «نوازش»ها یک رفتار متقابل را تشکیل می دهد که واحد آمیزش اجتماعی است.”
اریک برن : “اگر نوازش نشوی، مخت می ُپکد.”
بعد از آنکه دوران صمیمیت دامان مادر به پایان می رسد، فرد بقیه عمر را هر روز با این معما مواجه است که دست تقدیر چه شاخی بر سر راهش سبز خواهد کرد.
تبادل”نوازش” یک اصل انکارنشدنی و مهم در روابط انسانی است که باید بهتر از این ها مورد توجه (به خصوص والدین) قرار گیرد.
کودک بالغ و والد
اریک برن می گوید وقتی که ۲ آدم روبروی هم قرار می گیرند، انگار ۲ شخصیت ۳ بخشی روبروی هم قرار گرفته اند. هر کسی یک جنبه از این ۳ بخش را وارد رابطه می کند.
ما در ساده ترین شکل می توانیم ۶ رابطه اجتماعی داشته باشیم:
• کودک ــ کودک:
وقتی که شما دارید با دوستان آب بازی می کنید، وقتی که شروع می کنید به تعریف جوک و اس ام اس خواندن برای همدیگر و وقتی باهم شوخی های پاستوریزه می فرمایید، دارید وارد یک رابطه کودک ــ کودک می شوید.
• بالغ ــ کودک:
این هم وقتی است که یک طرف رابطه دارد با منطقش حرف می زند و می خواهد تصمیمات منطقی بگیرد، اما طرف مقابل می خواهد قضیه را عاطفی کند و با گریه کردن و لوس بازی و ناز کشیدن، بازی را به نفع خودش تمام کند. مثلا تصور کنید که اقای شوهر دارد یک قضیه را برای زنش توضیح می دهد و از او می خواهد که در این راه کمکش کند، اما یک دفعه زن می زند زیر گریه و می گوید که تو اصلا به فکر من نیستی و به من توجه نمیکنی
• بالغ ــ بالغ:
در این رابطه هم ما و هم طرف مقابلمان، منطقی هستیم و همه چیز مطابق منطق پیش می رود و عاطفه دخالتی در رابطه ندارد. مثلا وقتی که ما با استادمان در مورد یک مفهوم آماری حرف می زنیم، احتمال دارد این بازی را راه انداخته باشیم.
• والد ــ کودک:
تا حالا هر دو طرف، بخش های مشابه شخصیتشان را می گذاشتند وسط؛ اما امان از وقتی که یک نفر، یک بخش از شخصیتش و دیگری، یک بخش دیگر را می آورد داخل میدان. در رابطه والد ــ کودک یک طرف رابطه، نقش پدر و مادر را بازی می کند و نفر دیگر می رود در لاک کودکی اش. در بدترین حالتش (و متاسفانه رایج ترینش) والد جنبه سختگیرش را می آورد وسط و مدام امر و نهی می کند و کودک بخش سازگارش را و هی می گوید: “چشم چشم شما درست می فرمایید.”
اما رابطه والد ــ کودک همیشه اینقدر هم وحشتناک نیست؛ کافی است که والد، جنبه حمایت گرش را وارد کند و کودک طرف مقابل خودش را لوس کند. در این حالت چیزی شکل می گیرد که اریک برن اسمش را گذاشته نوازش و معتقد است که همه ما آدم ها به نوازش کردن و نوازش شدن احتیاج داریم.
• بالغ ــ والد:
این رابطه هم خیلی رایج است؛ یعنی وقتی یک طرف دارد با منطق رفتار می کند یا حرف می زند، اما طرف مقابل شروع می کند به انتقادهای سخت گیرانه خندیدن و مسخره کردن. مثلا تصور کنید یک نفر دارد سخنرانی می کند که یکدفعه یک نفر از وسط جمع شروع می کند به بلند بلند خندیدن و انتقاد کردن و مسخره کردن سخنران.
• والد ــ والد:
در بازی والد ــ والد هر دو طرفمان می خواهیم ژست یک بزرگسال چیز فهم را بگیریم؛ اگر والد حمایت کننده مان وسط باشد، مثالش می شود حرف زدن در مورد آب و هوا و تایید همدیگر و گفتن “به به! به به!” به هم. اما خدا نکند والد کنترل کننده بیاد وسط؛ آن وقت است که دعوا شروع می شود و هر کس می خواهد حرف های خودش را به کرسی بنشاند. همه می روند در نقش پدر و مادر سختگیر گذشته…
ثبت ديدگاه