فروپاشی زندگی
یکی از علل فروپاشی زندگی ، تفاوت در دید است. یکی از جنبه های مهم خودمداری در ازدواج تفاوت اصولی طرز تلقی زن و مرد از یک حادثه واحد است. بدون توجه به نوع حادثه، آن را از ورای عینک خاص خود می بینند و اغلب به طرز تلقی های ضد و نقیض می رسند. نظر به اینکه اشخاص اغلب عقاید خود را واقعیت می پندارند، طرز تلقی متفاوت دیگران در نظرشان غیر واقع بینانه نمود می کند. در این شرایط، ممکن است زن با چشم انداز متفاوت در نظر شوهرش ضد و متضاد و مطلق و مستبد برسد و چون شوهر نظر متفاوتی ارائه داد، زن او را به کودنی و داشتن رفتار کودکان متهم سازد.
مرکز روانشناسی اکسیر تمام خدمات خود از جمله مشاوره خانواده، مشاوره ازدواج، مشاوره طلاق، مشاوره جنسی و … را به افرادی که تحت پوشش بیمه بانک های طرف قرارداد اکسیر هستند رایگان ارائه می دهد. جهت کسب اطلاعات بیشتر اینجا کلیک کنید.
مقاله مرتبط: تست آنلاین رفتار، احساس و فکر غیر منطقی
آشب علت فروپاشی زندگی
وقتی زن یا شوهر در مقوله مهمی نظیر تربیت فرزندان و یا امور مالی بر نقطه نظری پا می فشارد، هزار گرفتاری بروز می کند. درباره اینکه حق با کیست چه بحث هایی که در نمی گیرد و درباره میزان اختیار طرفین چه جارو جنجالهایی که بر پا نمی شود. بعضی ها در برخورد با این مباحث راه شماتت و تحقیر طرف مقابل را اختیار می کنند: ” متوجه نیستی که چه می گویی” . یا ” اصلا به موضوع وارد نیستی ” . بعضی ها هم به عنوان یک واکنش گوشهایشان را به روی صحبت می بندند.
مسئله آشوب بر انگیزتر، تعصب داشتن به خویشتن است. اشخاص بی انکه متوجه باشند، حوادث را به گونه ای تفسیر می کنند که خود در موقعیت مطلوب قرار گیرند و بتوانند در جهت تامین منافع خود به خواسته هایشان برسند. این تعصب بر طرز تلقی اشخاص اثر می گذارد و آنها را به این باور سوق می دهد که در چشم دیگران و نیز در چشم خود، انسانهای بهتر و مقبول تری هستند. در این موقعیت وقتی زن و شوهر درباره اینکه چه کسی بهتر است و چه کسی بیشتر در خدمت منافع مشترک زندگی زناشویی بوده و چه کسی از خودگذشتگی بیشتری نشان داده درباره نقش خود چنان صحبت می کنند که به عزت نفس بیشتری برسند و برتری اخلاقی خود را به اثبات برسانند.
مقاله مرتبط: تست آنلاین سنجش احتمال طلاق
تعصب به خویشتن عامل فروپاشی زندگی
تعصب به خود فاصله درک میان زن و شوهر را افزایش می دهد. مسلما خود فریبی های زیادی در این فرایند وجود دارد. دیدن خود به شکلی که دیگران ما را می بینند کار به غایت دشواری است. به همین اندازه فهمیدن اینکه چگونه ناخواسته و ندانسته حقایق را به سود خود انتخاب و ارایه می دهیم هم دشوار است.
با تشدید اختلاف نظرها، طرز تلقی همسر تغییر می کند. حالا او زن یا شوهرش تهدیدی جدی تلقی می کند. در این شرایط یک اختلاف جزیی کافیست که به جنگی تمام عیار مبدل شود.
زن و شوهر یکدیگر را با عباراتی نظیر ” تو مخصوصا با هر چه من بگویم مخالفت می کنی” ” تو که در این باره اطلاعی نداری” ” خیلی خنگ هستی” تحقیر می کنند و متوجه نیستند که برداشت خود آنها هم ممکن است به قدر همسرشان اشتباه باشد، متوجه نیستند که آنها هم ممکن است به قدر همسرشان کودن یا خودخواه باشند ترکیب خود محوری و ناشکیبایی به سادگی منجر به منازعاتی می شود که آسیب می زند و به نظر می رسد راه حلی برایش وجود ندارد. نظر به اینکه ازدواج پیوندی عاطفی است حل و فصل اختلافها در آن در مقایسه با گرفتاریهای شغلی، مسایل شرکت و یا دوستیهای معمولی بسیار دشوارتر است.
یادگیری مهارت های مهم
در آغاز آشنایی زن و شوهر تحت تاثیر خصوصیاتی نظیر وضع ظاهر، شخصیت، جذابیت، خلق و خو و محبتهای یکدیگر قرار می گیرند و به ندرت اتفاق می افتد که در این زمان به جنبه هایی نظیر همکاری و مشارکت توجه کنند.
مقاله مرتبط: تست آنلاین میزان تفاهم قبل از ازدواج
نداشتن مهارتهای لازم و طرز تلقیهای مناسب روابط زن و شوهر را با مشکل رو برو می سازد و این در شرایطی است که اگر قرار باشد زن و شوهر به هدفهای عملی زندگی زناشویی (انجام وظایف روزمره، اداره، خانواده،تربیت فرزندان و غیره) و هدفهای عاطفی ( لذت بردن از اوقات فراغت، از روابط جنسی، از تبادل نظر و گفتگوهای خودمانی) خود جامه عمل بپوشانند به آن نیاز مبرم دارند. تحقق این هدفها مستلزم روحیه همکاری در برنامه ریزی و تصمیم گیری مشترک، تقسیم منطقی کار و اجرای موثر آن است.
وقتی زن و شوهر فاقد این مهارتها هستند و اطلاع چندانی از روشهای زندگی زناشویی ندارند، احتمال بروز اختلاف و ناسازگاری بر سر سیاست گذاری و اجرای این سیاستها زیاد می شود. وقتی این ناسازگاریها در فضای خودمحوری، تعصب و چشم و هم چشمی قرار می گیرد به برخورد و عناد می کشد.
۱۲ نشانه فروپاشی عشق شما
عمل آشنا شدن و عاشق شدن برای اکثر مردم تجربه ای هیجان انگیز و جالب توجه است. این مسئله که با افراد جدید و حوادث و احساسات مربوط به آن آشنا شوید می تواند تجربه ی بسیار جذابی باشد. خوشبختانه عشق معمولا با تصور آینده ی خوب و درخشان همراه با شریک خود آغاز می شود. عشق می تواند مقوله ای کاملا دمدمی مزاج باشد به این صورت که لحظه ای شما در موقعیتی هستید که نمی توانید فرد دیگری را به جای عشق کنونی خود تصور کنید و لحظه ای دیگر با خود فکر می کنید که تا چه مدتی می توانید این رابطه را تحمل کنید. با این وجود بسیاری از افراد اصلا از خودشان نمی پرسند که آیا واقعا عاشق شده اند یا خیر. درواقع بسیاری از مردم حتی قبل از این که واقعا عاشق شوند خود را عاشق فرض می کنند یا میتوان اینطور گفت که بسیاری از مردم فقط عاشق عاشق شدن هستند!
یکی از سخت ترین کارها برای یک زوج کنار آمدن با این حقیقت است که رابطه ای که آن را ابدی می دانستند درحال فروپاشی است. اعتراف به این که شما دیگر عاشق نیستید یکی از سخت ترین کارهای دنیاست. افرادی که با این سوال روبرو می شوند که آیا باید دراین رابطه بمانند یا خیر معمولا درگیر تجربه ی احساس های متناقض هستند و یا مدت هاست که با فکر پایان دادن به رابطه دست و پنجه نرم می کنند. بسیاری از آنها روش های مختلفی را برای زنده نگه داشتن عشقشان امتحان کردند و یا به دنبال بازگرداندن حس عشقی که بین خودشان در قدیم بوده است رفته اند. احساس شکست در بازگرداندن این عشق می تواند به مشکلات عاطفی زیادی منجر شود.
-
خودداری از صحبت کردن در مورد آینده.
به طور معمول هنگامی که دونفر عاشق هم می شوند شروع به صحبت درباره ی برنامه های خود برای آینده می کنند. بنابراین هنگامی که عشق به سمت کمرنگ شدن پیش می رود صحبت کردن درمورد آینده مشترک نیز سخت خواهد شد.
-
شور و صمیمیت کاهش می یابد.
زمانی که دونفر عاشق همدیگر هستند سعی می کنند عشق خود را در قالب صمیمت نشان دهند و زمانی که این عشق رو به محو شدن می رود شدت و کیفیت صمیمیت بین زوج کمتر خواهد شد.
-
درگیری ها حل نشده باقی می مانند.
اختلاف در یک رابطه امری رایج است. افراد در یک رابطه ی سالم سعی می کنند که با بحث کردن در یک روش درست مشکلات خود را برطرف کنند و نقطه ی پایانی بر درگیری های خود بگذارند. اما افرادی که عشق بینشان حکم نمی کند نمی توانند مشکلاتشان را پشت سر بگذارند و در باطن از این درگیری ها لذت می برند که این مساله به چرخه ای بی پایان از مشکلات بدون نتیجه منجر می شود.
-
ارتباطات تنها به کارهای ضروری محدود می شود.
به طور معمول کسانی که عاشق هم می شوند درباره ی همه چیز با یکدیگر صحبت می کنند و دوست دارند همه چیز را درباره ی طرف مقابلشان بدانند. متاسفانه هنگامی که عشق رو به نابودی می رود سوالات و مکالمات طرفین هم کمتر و کمتر خواهد شد و به مرور زمان به نحوی خواهد شد که افراد فقط در موارد ضروری با یکدیگر مکالمه خواهند داشت و یا از هم سوال خواهند پرسید.
-
عدم تمرکز روی طرف مقابل
مسلما هنگامی که شما فردی را نگاه می کنید چشم شما علاوه بر فرد مورد نظر چیز های زیادی را در محدوده ی دید خود دارد اما هنگامی که شما عاشق هستید معمولا محیط و اتفاقات پیرامون تحت شعاع قرار می گیرند و تمرکز شما به طور کامل بر صحبت ها و رفتار طرف مقابلتان است. هنگامی که عشق بین دو نفر کمرنگ می شود کم کم این توجه انحصاری کمتر خواهد شد و در برخی موارد افراد به جای تمرکز بر روی شریکشان در ذهن خود رابطه ای را با یک فرد ایده آل تصویر می کنند.
-
زمانی که به خاطرات مشترکتان فکر می کنید بیشتر جنبه های منفی به ذهنتان می آید.
بسیار جالب است که احساسات منفی ما می تواند درک ما از خاطراتمان را به طور کامل تغییر دهد. برای بسیاری از مردم به محض کم شدن عشق و علاقه ، خاطرات در ذهن آنها رنگ منفی به خود می گیرند و حتی مسائلی که قبلا معمولی به نظر می آمدند اکنون باعث عصبانیت و یا ناراحتی خواهند شد.
مرکز روانشناسی اکسیر خدمات روانشناختی خود را توسط متخصصین مجرب در زمینه های مختلف از جمله مشاوره کودک، مشاوره فردی، مشاوره افسردگی، مشاوره اضطراب، مشاوره وسواس و … را به صورت حضوری و غیرحضوری به شما عزیزان ارائه می دهد.
-
بودن در کنار دیگر زوج ها حس حسادت را در شما به وجود می آورد.
بودن در کنار یک زن و شوهر که به نظر می رسد واقعا عاشق همدیگر هستند می تواند یک کار بسیار سخت برای کسانی که در رابطه ی خود مشکل دارند باشد . کسانی که نسبت به رابطه ی یک زوج دیگر احساس حسادت میکنند ممکن است شوکه شوند اگر بدانند که این حسادت می تواند مشکلات بسیار بزرگتری برای آنها به وجود بیاورد. به این شکل که حسادت میتواند باعث شود که زوج تنها بر روی تفاوت های رابطه خودشان با زوج دیگر تمرکز کنند و باعث پررنگ شدن این مشکلات شوند.
-
دیگر دلیل اصلی برای ماندن در رابطه عشق نخواهد بود.
اگر شما رابطه ی خود را به دلیلی به جز عشق ادامه میدهید ، به احتمال زیاد رابطه ی شما دارای مشکل است . اگر از لحاظ مالی به همسر خود وابسته هستید و از این نگران هستید که اگر رابطه ی شما پایان یابد از لحاظ مادی به مشکل خواهید شد باید بدانید رابطه ی شما در وضیت بسیار بدی قرار دارد . بسیاری از افراد تنها به خاطر ترس از تنها ماندن در یک رابطه باقی می مانند.
-
متعهد ماندن دشوار می شود.
زوجی که در مسایل مربوط به زندگی مشترک دچار احساس غم و اندوه و یا خشم میشوند نشان میدهند که هنوز به این رابطه علاقه مند هستند و اما هنگامی که کیفیت یک رابطه کم شود طرفین دیگر به مشکلات پیش آمده اهمیتی نمیدهند و تلاشی در جهت رفع آنها نخواهند کرد. متاسفانه در این شرایط متعهد ماندن به اصول رابطه برای طرفین کاری سخت خواهد بود.
-
اولویت های شما تغییر خواهد کرد.
افرادی که درحال جدا شدن هستند معمولا تغییر اولویت ها را تجربه خواهند کرد . انسان ها در طول زندگی اولویت های مختلفی برای خود دارند و هنگامی که عاشق هستند میتوانند خواست طرف مقابلشان را بر اولویت های خود مقدم کنند اما هنگامی که حس عشق از بین برود این اولویت ها نیز تغییر خواهند کرد.
-
شما دیگر از همراهی با شریک زندگی خود لذت نخواهید برد.
یکی از نشانه های مهم برای تشخیص اینکه یکی از طرفین و یا هردوی آنها از عشق دور افتاده اند این است که دیگر از احترام و حس رضایت خبری نیست. هنگامی که عشق و علاقه از بین می رود احساس لذت و شادی در تجربه های مشترک جای خود را به احساس خشم و ناراحتی خواهد داد.
-
به افراد دیگری علاقه مند خواهید شد.
افرادی که در یک رابطه ی سالم و متعهد زندگی می کنند معمولا تمام توجه و نگاهشان به طرف مقابلشان است. اما هنگامی که یک رابطه رو به سردی می رود توجه، زمان و انرژی ای که سابقا فقط صرف توجه به طرف مقابل بوده است اکنون آزاد می شود و در نتیجه شما جذب افراد جدیدی خواهید شد.
منبع: سایت psychcentral و متخصصین اکسیر
ثبت ديدگاه