نوازش کردن
یکی از مفاهیم کلیدی در دانش تحلیل رفتار متقابل ، مفهوم نوازش کردن است. دانشآموزی را در نظر بگیرید که شیطنت همواره در رفتار و گفتارش موج میزند. هر بار که معلم سر کلاس میآید، قبل از شروع درس، با لحنی که کمی شوخی و تا حد زیادی خشم در آن وجود دارد به دانش آموز میگوید: «پدرسوخته هنوز تصادف نکردی بمیری ما خلاص شیم؟!». این جمله به عادت روزانهی کلاس و درس تبدیل میشود و همه میدانند که هر روز درس و کلاس، با این خشم آمیخته با شوخی، آغاز میشود.
اگر دانشآموز بیش از حد شیطنت کند و معلم از او به صورت خیلی جدی دلگیر شود، به نظر شما مناسبترین روش تنبیه او چیست؟ احتمالاً حدس میزنید. کافی است معلم زمانی که سر کلاس میآید، بدون توجه به آن دانشآموز، از آن «ابراز خشم هر روزه» خودداری کرده و مستقیماً کلاس درس را شروع کند…
چرا ما تا این حد نیازمند توجه هستیم؟ تا حدی که حتی حاضریم به عنوان توجه، توهین و تحقیر را بشنویم؟
تحلیل رفتار متقابل تاکید دارد که یکی از نیازهای مهم ما انسانها، «دیده شدن و به رسمیت شناخته شدن» است. اینکه دیگران بپذیرند ما وجود داریم و جهان ما را میبیند. در خصوص تاثیر نوازش کردن بدن نوزادان روی سلامتی آنها نیز تحقیقات زیادی انجام شده و میشود. اما شاید دنیل گلمن یکی از کسانی بود که با نوشتن مقالهای در تایم در سال ۱۹۸۸، این موضوع را در ادبیات عامه مطرح کرد.
تاثیر نوازش کردن بر نوزادان
اینکه نوزادانی که روزهای نخستین را در انکوباتور میگذرانند، اگر روزانه سه بار و هر بار به مدت پانزده دقیقه ماساژ داده شوند، وزنشان ۴۷٪ سریعتر از سایر نوزادان در شرایط مشابه، افزایش مییابد و به حالت طبیعی میرسد و حتی نشانههایی از رشد سریعتر سیستم عصبی هم در آنها دیده میشود.
مقاله مرتبط: نوازش کردن و انواع نوازش
مقاله مرتبط: نوازش
تقسیم کردن نوازش ردن
نیاز به نوازش، از بدو تولد در ما وجود دارد و تا لحظهی مرگ نیز همراه ما میماند. اگرچه، شکل آن تغییر میکند. اریک برن، به عنوان یکی از زیرمجموعههای تحلیل رفتار متقابل، در توضیح مفهوم نوازش کردن یا Stroke، اینگونه مینویسد که: «انواع رفتارها و شیوههایی که انسانها توسط آن دیده شده و احساس وجود میکنند». زمانی که به کسی میگوییم: «من تو را دوست دارم»، او دیده میشود و شکلی از نوازش را دریافت میکند. حتی گفتن اینکه: «من از تو نفرت دارم» نیز شکل دیگری از دیده شدن و نوازش کردن است. البته، نوع اول را «نوازش مثبت» و نوع دوم را «نوازش منفی» میدانند. اکثر ما انسانها، زمانی که نوازش مثبت دریافت نمیکنیم، ممکن است برای دریافت نوازش منفی تلاش کنیم. چون به هر حال، گرفتن نوازش منفی بهتر از نوازش نگرفتن است.
در تحلیل رفتار متقابل، نوازشها را به دو دستهی مشروط و نامشروط تقسیم میکنند. زمانی که بدون دلیل مشخصی کسی را مورد نوازش قرار میدهیم (مثل همان مورد نوازش نوزاد) عملاً نوازش نامشروط اتفاق افتاده. اما زمانی که پس از انجام رفتاری مثبت، طرف مقابل را مورد نوازش قرار میدهیم، نوازش شرطی روی میدهد.
نوازشها ممکن است بسیار ساده باشند. کارمندی که وارد اتاق مدیر شده و مدیر همزمان با حرف زدن در مورد کار و پرس و جو دربارهی آخرین گزارش کاری، یک شکلات و قسمتی از میوهی روی میزش را به او تعارف میکند (نوازش نامشروط). یا زمانی که در یک جلسه از دستاوردها و زحمات یکی از کارکنان – حتی در حد چند جمله – تقدیر میشود (نوازش مشروط).
در آموزش تحلیل رفتار متقابل، به صورت سنتی، نوازشهای مشروط را نوازش های پدرانه و نوازشهای نامشروط را نوازشهای مادرانه میدانند. چون تصویر ذهنی بسیاری از ما در مورد مادران این است که مستقل از رفتار فرزندشان، همچنان فرزند را مورد حمایت خود قرار میدهند. این در حالی است که در مورد پدران، این ذهنیت بیشتر وجود دارد که به عنوان تنبیه، ممکن است تصمیم بگیرند فرزندان خود را مورد تنبیه و توبیخ قرار دهند.
معمولاً در سنین کودکی، دریافت نوازش نامشروط در محیط خانواده بیشتر روی میدهد و مدرسه، به عنوان نخستین تعامل ما با جامعه، به ما میآموزد که در محیط اجتماعی، حجم نوازشهای مشروط بیشتر از نوع نامشروط آن است. انسانها رابطهها، شغلها، محیطها و تجربههایی را دوست دارند که در آن، تجربهی نوازش نامشروط وجود داشته باشد. افسردگی، کاهش لذت و صمیمیت و خلاقیت، نمونههایی از آثار کاهش نوازش نامشروط است. مفهوم نوازش کردن، اگر چه در تحلیل رفتار متقابل، به اندازهی مفاهیم دیگر (مانند کودک و بالغ و والد) مورد اشاره قرار نگرفته و نمیگیرد، اما کارکردهای آن در حوزههای مختلف علوم رفتاری، به شدت مورد توجه و بحث قرار گرفته است.
ثبت ديدگاه